کلمه جو
صفحه اصلی

محمدعلی رجایی

دانشنامه عمومی

محمدعلی رجایی معروف به شهیدرجایی (زاده ۲۵ خرداد ۱۳۱۲ در قزوین - درگذشته ۸ شهریور ۱۳۶۰ در تهران) دومین رئیس جمهور ایران بود. وی در بمب گذاری دفتر نخست وزیری ترور شد. محمد علی رجایی دارای درجه کارشناسی ریاضیات از دانشسرای عالی و کارشناسی ارشد آمار بوده و پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، به دبیری ریاضیات اشتغال داشته است. پس از انقلاب در کابینه مهدی بازرگان وزیر آموزش و پرورش بود و با انتخاب ابوالحسن بنی صدر به عنوان رئیس جمهور، رجایی به عنوان نخست وزیر معرفی شد. وی از ۱۱ مرداد ۱۳۶۰ تا ۸ شهریور همان سال، یعنی به مدت ۲۸ روز، رئیس جمهور منتخب مردم بود.
۱۳۱۲ تولد در قزوین
۱۳۱۹ ورود به دبستان
۱۳۲۷ اخذ مدرک ششم ابتدایی، کار در بازار قزوین
۱۳۲۸ عزیمت به تهران، شاگردی در بازار، دستفروشی در سبزه میدان
۱۳۳۰ استخدام در نیروی هوایی
۱۳۳۴ اخذ مدرک دیپلم، استعفا از نیروی هوایی، تدریس در شهرستان بیجار
۱۳۳۵ ورود به دانشسرای عالی تربیت معلم
۱۳۳۸ اخذ لیسانس ریاضی از دانشسرای عالی، تدریس در شهرستان خوانسار
۱۳۳۹ بازگشت به تهران، تدریس در مدرسه کمال
۱۳۴۰ عضویت در نهضت آزادی
۱۳۴۱ ازدواج با خانم عاتقه صدیقی (رجایی)
۱۳۴۲ دستگیری توسط ساواک، آزادی پس از ۵۰ روز، تدریس در مدارس مختلف تهران
۱۳۴۶ همکاری با جمعیت هیئت های مؤتلفه
۱۳۵۰ مسافرت به فرانسه، ترکیه و سوریه
۱۳۵۳ دستگیری توسط ساواک
۱۳۵۷ آزادی از زندان پس از چهار سال اسارت، پیوستن به صفوف مبارزان
۱۳۵۸ تصدی کفالت آموزش و پرورش و سپس وزارت آموزش و پرورش
استعفا از شورای مرکزی نهضت آزادی
۱۳۵۹ انتخاب به عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی از سوی مردم تهران
۱۳۶۰ انتخاب شدن از سوی مردم ایران به عنوان ریاست جمهوری اسلامی ایران
۱۳۶۰/۶/۸ کشته شدن بر اثر انفجار بمب در ساختمان نخست وزیری توسط مجاهدین خلق (بر اساس روایات رسمی)
محمدعلی رجایی ۲۵ خرداد ۱۳۱۲ در قزوین متولد شد. پدرش پیشه ور بود و در بازار قزوین به کسب خرازی اشتغال داشت. ۴ سال پس از تولدش پدرش درگذشت و برادرش که ۱۰ سال بزرگتر از او بود بیرون از خانه کار می کرد و مادرش پنبه پاک می کرد و فندق و گردو و بادام می شکست تا هزینه های زندگی را تأمین کند.
۱۳ ساله بود که کلاس ششم ابتدایی را تمام کرد و به خاطر اینکه قزوین از لحاظ اقتصادی وضعیت خوبی نداشت راهی تهران شد. برادرش از مدتی پیش به تهران نقل مکان کرده بود. ابتدا در بازار آهن فروشان مشغول به کار شد و به علت سنگینی کار چندی بعد به دستفروشی روی آورد. محمدعلی بعد از دستفروشی دوباره به بازار تهران برگشت و در چند حجره به شاگردی پرداخت.
در سال ۱۳۳۰نیروی هوایی شاهنشاهی ایران جوانانی را که مدرک ششم ابتدایی داشتند با درجه گروهبانی استخدام می کرد. رجایی داوطلب خدمت در این نیرو شد. سه ماه از دوره آموزشی گروهبانی را گذرانده بود که گروه فدائیان اسلام را شناخت و در جلسات این گروه شرکت کرد و همکاری اش با اعضای این گروه آغاز شد. او در کلاس های شبانه ای که وابسته به «مرکز تعلیمات جامعه اسلامی» بود شرکت می کرد.

نقل قول ها

محمدعلی رجاییزادهٔ ۲۵ خرداد ۱۳۱۲/ ۱۵ ژوئن ۱۹۳۳، قزوین - درگذشتهٔ ۸ شهریور ۱۳۶۰/ ۳۰ اوت ۱۹۸۱، تهران) سیاستمدار ایرانی و کنشگر سیاسی در برابر شاهنشاهی بود. او دومین رئیس جمهور ایران پس از ابوالحسن بنی صدر (۲ اوت ۱۹۸۱ – ۳۰ اوت ۱۹۸۱)، نخست وزیر ایران (۱۲ اوت ۱۹۸۰ – ۴ اوت ۱۹۸۱)، وزیر امور خارجه (۱۱ مارس ۱۹۸۱ – ۱۵ اوت ۱۹۸۱)، وزیر آموزش (نوامبر ۱۹۷۹ – ۱۲ اوت ۱۹۸۰)، نمایندهٔ مجلس ایران (۲۸ مه ۱۹۸۰ – ۱ اوت ۱۹۸۱) بود.
• «تاریخ، این قضاوت را خواهد کرد که من در برابر اولین رئیس جمهوری که به تجاوز از اصول قانون اساسی برای کسب قدرت بیشتر تمایل فراوان داشت، ایستادگی و مقاومت کردم. من اگر در برابر این جریان ناحق، مقاومت نکنم در پیشگاه خدا و مردم مسئول هستم.»• «من که نخست وزیر هستم فکر می کنم که خداوند بزرگترین جایی را که در جهنم ممکن است، برای نخست وزیر آماده کرده، به خاطر اینکه هر جمله ای که می گوید و هر حرکتی که می کند با سرنوشت ۳۶ میلیون انسان پیوند دارد.»• «طبیعت حکومت ما این است که رهبر حکومت یک انسانی است که وقتی به اوج قدرت می رسد و همه مردم در مقابلش خضوع می کنند، می گوید من خدمتگزار شما هستم.»• «وصیّتِ حقیقی من، مجموعهٔ زندگی من است.»• «این را بارها تکرار کرده ایم که جامعه ما به آنچه نیاز دارد، نقاط مشترک اصولی است، نه نقاط مورد اختلاف.»• «من که نخست وزیرهستم فکر می کنم که خداوند بزرگترین جایی را که در جهنم ممکن است، برای نخست وزیر آماده کرده، به خاطر اینکه هر جمله ای که می گوید و هر حرکتی که می کند با سرنوشت ۳۶ میلیون انسان پیوند دارد.»• «ما طالب زندگی سالم و مستقلی هستیم. از تکنولوژی به عنوان پیشرفت بیشتراستقبال می کنیم. اما این تکنولوژی را با از دست دادن استقلال و عدم وابستگیِ خود، نخواهیم پذیرفت.»• «من به مدت دو سال در زندان های رژیم شاه معدوم زندانی کارتر و آمریکا بودم. آثار شکنجه و سختی هایی که در زندان بر من روا شد بعد از چهار سال هنوز بر بدنم نمایان است… من دو سال تمام ضربات شلاق های کارتر را بر پای خود احساس کردم و این در حالی است که ما با گروگان ها در جاسوسخانه، رفتاری کاملاً انسانی داریم.»• «به نظر من اگر در مملکت خدمتی معنی دارد، معلمی است.»• «هنر وقتی شایسته صفت «مردمی» است که منعکس کننده خواست ها و آمال انسانهای محروم و ستمدیده باشد.»• «بین آنچه ما از سازمان ملل و شورای امنیت تصور داریم، با آنچه که شورا و سازمان ملل در عمل انجام می دهند، فاصله زیادی است.»• «در انتظار روزی هستیم که مردم برادر و مستضعف عراق … صدامِ مجرم را در دادگاه انقلاب اسلامی عراق، محاکمه و به سزای اعمالش برسانند.»• «من امیدوارم که در آینده، کشور ما به صورتِ یک خانوادهٔ بزرگ درآید، که انتقادمان از هم -و خدای نکرده بدگویی هایمان از هم - و یا بی اطلاعی مان از قوانین، دقیقاً در رابطه با افراد یک خانواده باشد؛ که اشتباه می کنند ولی هرگز سوء ظن و کینه ای به یکدیگر ندارند و ما در حال تشکیل یک چنین خانواده ای هستیم.»• «برای رجایی ساده زیستی فقط یک روش شخصی نبود بلکه در حکومت هم آن را اعمال می کرد… اولین نصیحت ایشان به من - پس از این که مدیر کل آموزش و پرورش تهران شدم - این بود که برو سعی کن این اتاق را کوچکتر و کمتر کنی نه این که زیادش کنی…».مجتبی رحماندوست

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] انقلاب اسلامی یکی از شگفت انگیز ترین وقایع قرن بیستم، ضمن بازکردن فاز جدیدی از تحلیل در بسیاری از حوزه های سیاسی و اجتماعی و دست کاری کردن قالب های تحلیل پیشین، همچنان پس از گذشت تقریبا سه دهه از آن، ضمن ناشناخته بودن ابعاد گسترده ای از آن، در راس حوزه مطالعاتی خیلی از دانشمندان قرار دارد. یکی از ابزارهای مهم شناخت همه جانبه انقلاب اسلامی، شناخت رهبران و بزرگانی است که در این فرایند نقش مهم و به سزایی ایفا کردند. مقاله حاضر بر آنست به سیره یکی از این شخصیت های تاثیر گذار یعنی شهید محمد علی رجایی بپردازد.
محمد علی رجایی در سال ۱۳۱۲ ش، در قزوین در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد که همین ویژگی خانوادگی، در شکل گیری الگوی تربیتی ایشان نقش اساسی ایفا می کرد. پدر (پدر ایشان عبدالصمد نام داشت که وقتی محمد علی ۴ ساله بودند، به رحمت ایزدی پیوستند.) ایشان عضو انجمن منتظرین امام زمان (عجّل الله فرجه الشریف) بودند که هدف نهایی این انجمن، حفظ جامعه و بویژه جوانان، بر مدار اسلام و حفاظت از فرهنگ و ارزش های اسلامی در مقابل دیگر اندیشه های موجود یعنی کمونیستی و بهائیت و... بود. ایشان در عین گرفتاری شدیدی که از ناحیه مسائل اقتصادی داشتند، علی رغم اینکه مدت کمی تحصیل را کنار گذاشته بودند، از ادامه تحصیل باز نماندند و در سال ۱۳۲۵، مدرک ششم و در ۱۳۳۴ با گذراندن ششم دبیرستان گواهینامه دیپلم ریاضی را گرفتند و در ۱۳۳۸ لیسانس خود را در رشته دبیری ریاضی اخذ کرد. ایشان در مقطع فوق لیسانس رشته آمار دانشکده علوم دانشگاه تهران قبول شدند که با بازگشت به قزوین و ادامه کار معلمی، تحصیل در رشته آمار را نیمه کاره رها کرد.
قبل از انقلاب
وی عشق و علاقة فروانی به شغل معلمی داشتند که این امر علاوه بر تمایلات درونی، متاثر از همنشینی و مصاحبت وی با آیت الله طالقانی در مسجد هدایت بود. رجایی در کنار تحصیل و اشتغال، فعالیت های سیاسی خود را با همکاری با گروه شیعیان که صبغه فعالیت هایش بیشتر مذهبی و اجتماعی بود، شروع کرد و به تدریج به جریان های سیاسی مذهبی جمعیت فدائیان اسلام گرایش پیدا کرد. وی به تدریج فعالیت های سیاسی اجتماعی خود را با شرکت در جلسات تفسیر قرآن و سخنرانی های آیت الله طالقانی در مسجد هدایت، همکاری فعال با اعضای نهضت آزادی ایران از جمله مهدی بازرگان، یدالله سحابی، بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران نظیر محمد حنیف نژاد، رضا رضایی و بقایای هیئت های موتلفه اسلامی، شدت بیشتری بخشید. در اثر فعالیت های مذکور، وی دو بار دستگیر و به زندان رفتند که دومین مرحله آن تا آبان ۱۳۵۷ ادامه یافت.
پس از انقلاب
رجایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با بهره مندی از سابقه مبارزات طولانی، تحلیل های سیاسی و روحیه انقلابی، با تمام توان در خدمت انقلاب اسلامی درآمد و ضمن در اختیار داشتن مشاغل و مناصب مهمی همچون وزارت آموزش و پرورش، نمایندگی مجلس شورای اسلامی، نخست وزیری و ریاست جمهوری، همچنان در عملکرد و منش اجرایی و سیاسی خود دارای وحدت رویه ای خاص بودند که ذیلا تحت عنوان الگوهای رفتاری ایشان مورد اشاره قرار می گیرند.
الگوهای رفتاری
...


کلمات دیگر: