کلمه جو
صفحه اصلی

افضاء

لغت نامه دهخدا

افضاء. [ اِ ] ( ع مص ) هر دو راه زن که پیش و پس است یکی گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بدین معنی ناقص واوی است. ( ناظم الاطباء ). هر دو مجرای یکی کردن. ( المصادر زوزنی ). رنج رسانیدن دختری را. گزند رسانیدن مرد بزن بنوع خاص. تصییر المسلکین واحداً. ( یادداشت مؤلف ). در اصطلاح فقهی : یکی شدن دو مخرج زن بر اثر مقاربت باشد. ( از شرایعالاسلام ). و در حقیقت آن اختلاف است که مجرای بول و حیض یکی گردد یا مجرای بول و غایط. || جماع کردن با زن یا خلوت نمودن با او. ( منتهی الارب ). با زن مباشرت کردن یا خلوت نمودن. ( آنندراج ). به این معنی با «الی » متعدی شود یقال : افضی الی المراءة. ( ناظم الاطباء ). || رسیدن بکسی بی حجاب. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). || بسودن زمین را بهر دو کف دست خود در سجده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || بسوی فضا برآمدن.( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بسوی فضا درآمدن. ( ناظم الاطباء ). بصحرا شدن و فارسیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ). || راز را با کسی در میان نهادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || خورانیدن طعام کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). و به این معنی ممهوز باشد. ( ناظم الاطباء ).

دانشنامه عمومی

افضاء یا افضا، یکی گردانیدن یا پاره کردن راهِ پس و پیشِ زن است؛ یعنی یکی کردنِ گذرگاهِ حیض با یکی از دو گذرگاه بالایی یا پایینی. پایین بودن سن زن، یا نبود تناسب میان تنومندیِ دو سوی یک رابطه، می تواند یکی شدن گذرگاه های یاد شده را در پی داشته باشد که انجام خودخواستهٔ آن از سوی مرد، حرام بوده و احکام ویژه ای دارد.
در اسلام، اگر مردی با یک خردسال حتی شیرخواره ازدواج کند، هر گونه کام جویی ای (مانند مالش کام جویانه، آغوش، تفخیذ) بر او، روا خواهد بود به جز آمیزش. حال اگر مردی با همسر خردسال خود آمیزش کرد و پاره شدن رخ داد سه حکم مترتب می شود:
در فقه اسلامی یک قاعده کلّی وجود دارد به نام « لاضرار » یعنی « لا ضرر و لا ضرار فی الدین » که هر کاری اگر ضرری داشته باشد، جایی در دین ندارد. پس این رفتار (لمس و لذت ازشیرخواره) گرچه به خودیِ خود حرام نیست، اما اگر ضرر داشته باشد، حرام است.و در اکثر مواقع این کار کم ترین اثرش باعث بلوغ زودرس دختر خانم میشود از این جهت این کار طبق این قائده جایز نمی باشد.
بنا براین مطالبی که در کتب فقهی آمده است در مقام بیان حکم شرعی مسائل و اعمالی است که در خارج اتفاق می افتد. و آنچه بیان شد در باره جواز اصل عمل بود و گرنه در روایاتی تأکید بر این نکته شده که در دوران قبل از بلوغ بهتر است عقد ازدواجی صورت نگیرد، تا چه رسد به دوران شیرخوارگی. الاصول من الکافی، ج ۵،ص ۳۹۸.

دانشنامه آزاد فارسی

اِفضاء
اصطلاحی در فقه، به معنی یکی کردن مجرای بول و حیض یا حیض و مدفوع یا هر سه. اگر شوهر همسر خود را به وسیله ای غیر از آمیزش افضا کند، باید دیۀ کامل یک زن را بپردازد. افضای همسر بالغ از سوی شوهر از طریق آمیزش دیه ندارد؛ اما اگر همین امر، در مورد همسر نابالغ اتفاق بیفتد نظر مشهور آن است که باید دیه بپردازد و تا وقتی که زنده است نفقه او را بدهد (ولو آن که این زن طلاق گرفته، و با مرد دیگر ازدواج کرده باشد) و نزدیکی با او از سوی این همسر تا ابد حرام می شود. آیت الله خویی می گوید در فرض یادشده، در صورتی که مرد، همسر نابالغ خود را طلاق دهد باید دیه بپردازد والّا دیه ندارد و نیز گفته است که مرد، پس از بلوغ همسر افضاشده اش، می تواند با او نزدیکی کند. غیر شوهر، اگر زنی را، بالغ یا نابالغ، از طریق آمیزش یا غیر آن، افضا کند باید دیۀ کامل زن بپردازد. افضا در زن، از عیوبی است که اگر مرد پس از عقد ازدواج بدان پی برد، می تواند ازدواج را به هم بزند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] یکی کردن مجرای بول و حیض را اِفضاء می گویند و از آن در بابهای نکاح، حدود و دیات سخن گفته‏اند.
افضا به یکی کردن مجرای حیض و غائط و نیز یکی کردن مجرای حیض، غائط و بول نیز تعریف شده است؛ امّا آنچه در شناسه آمده، قول مشهور است.

افضای کبیره
به قول مشهور، احکام افضای زن نابالغ بر افضای زن بالغ توسط شوهر با آمیزش، مترتّب نمی‏گردد.
امّا اگر افضا با انگشت یا چیزی دیگر تحقّق یابد، شوهر ضامن دیه کامل زن است. همچنین افضای زن بالغ توسط اجنبی با آمیزش یا غیر آن، موجب ضمان دیه کامل و نیز مهر المثل در صورت افضای وی به اکراه است. بنابر قول برخی، در صورت باکره بودن ارش بکارت نیز ثابت است.

افضای صغیره
آمیزش با زوجه نابالغ حرام است؛ لیکن در صورت ارتکاب آن اگر موجب افضای وی گردد احکامی بر آن مترتّب می‏شود که به آن اشاره می شود.

← ثبوت دیه در افضای صغیره
...

پیشنهاد کاربران

یکی شدن دومجرای بول وحیض زن

باید کسی که همچین احکامی میده از پائینش بزنی تا تو حلقش در بیاد ویا بالعکس ریدم تو صاحب حکم و احکام این چنینی


کلمات دیگر: