کلمه جو
صفحه اصلی

ادوارد گرنویل براون

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] پرفسور براون ، ادوارد گرَنْویل (۱۲۷۹-۱۳۴۴ق /۱۸۶۲- ۱۹۲۶م )، خاورشناس انگلیسی و دوستدار ایران ، پسر صاحب و رییس یک کارخانه کشتی سازی در نیوکاسل در شمال انگلیس بود. او عاشق زبان فارسی و دیدار از ایران بود که حاصل آن کتاب «یک سال در میان ایرانیان» بود.
وی در ۷ فوریه ۱۸۶۲م به دنیا آمد پس از آن که تحصیلات ابتدایی خود را تمام کرد پدرش او را به مدرسه ایتون فرستاد. پدر می خواست فرزندش در همان رشته مهندسی کشتی سازی که حرفه و رشته خودش بود تحصیل کند اما ادوارد شوقی به این کار نداشت و قبل از ۱۶سالگی این مدرسه را ترک کرد پدرش نیز او را به تحصیل طب واداشت و به دانشگاه کمبریج فرستاد. به این ترتیب ، وی ضمن ادامه یادگیری زبان ترکی ، تحصیل پزشکی را در ۱۸۷۹م در کمبریج آغاز کرد. در آن زمان میان روسیه و عثمانی جنگ در گرفته بود او در آن موقع طرفدار ترکیه بود تا آن جا که دلش می خواست در میان سپاه ترک ها با روس ها بجنگد. خودش می نویسد: اول جانبدار ترک ها نبودم بلکه جانبدار طرفی بودم که جنگ را می باخت همیشه هنگامی که یک طرف شجاعانه می کوشد تا شکست نیابد همدردی انسان را بر می انگیزد به علاوه کوشش دست ضدترک در انگلیس که ناجوان مردانه می خواستند موضوع عدالت محض را با سیاست حزبی مخلوط کنند بیش از اندازه موجب انزجار من می شد.
← فراگیری زبان فارسی
براون در سفر دوم ِ حاجی پیرزاده به فرنگ در ۱۸۸۵م با او آشنا و محشور شد و از او لقب مظهر علی گرفت .
سفر به ایران
او در کمبریج در ۱۸۸۷ درجه لیسانس گرفت و آشنایان زیادی هم چون سیدجمال الدین اسدآبادی و میرزا ملکم خان پیدا کرد در همین سال کالج کمبریج او را جز آموزگاران خود قبول کرد در این حین براون فرصت خوبی برای تحقق آرزویش که دیدار ایران بود به دست آورد. وی در پایان تحصیلات پزشکی ، فارسی را نیز خیلی خوب فرا گرفته بود، و شدیداً آرزوی دیدن ایران را در سر می پروراند. در همین زمان به عنوان پژوهشگر پیوسته دانشگاه کمبریج برگزیده شد و دانشگاه او را تشویق کرد که سال اول پژوهش را در ایران بگذراند. براون از طریق راه کاروانرو و قدیمی طرابوزان و ارزروم راهی ایران شد و به تبریز، اصفهان، تهران، شیراز، یزد و کرمان و جاهای دیگر رفت. او با طبقات مختلف مردم ایران خصوصا صوفیان درویشان و قلندران دیدار کرد که حاصل آن کتاب «یک سال در میان ایرانیان» بود. این کتاب به بهترین نحو گویای خصوصیات ایرانیان است. براون در سفر یکساله خود به ایران (۱۸۸۷- ۱۸۸۸م ) از نقاط بسیاری دیدن کرد و با گروه های مختلف مردم درآمیخت و با اندیشه های مذهبی و صفات باطنی ایشان آشنا شد، بدان سان که گویی خود یک ایرانی کامل عیار شده است . سفر او به ایران پس از پیدایش حرکت بابی ها انجام شد. این موضوع وی را بر آن داشت تا درباره این فرقه به مطالعه بپردازد. او آنچنان جذب شرق شده بود که از دیده آنان به غرب می نگریست. او بعد از اینکه از ایران به انگلیس بر می گردد به عنوان دانشیار فارسی دانشگاه کمبریج انتخاب می شود و تا آخر عمر یعنی سال ۱۹۲۶ در لندن می ماند. او چندان مانوس ایران می شود که هنگام بازگشت زمانی که در دریای خزر سوار کشتی روسی می شود، می نویسد: پس از چند ماه برای اولین بار ناگهان احساس غربت کردم و خود را در میان بیگانگان بیگانه ای یافتم.
← قصد سفر
...


کلمات دیگر: