کلمه جو
صفحه اصلی

مجوس


مترادف مجوس : زردتشتی، زردشتی، گبر، مغ، آتش پرست، مجوسی

برابر پارسی : مَگوگ، مغ، آتش پرست

فارسی به انگلیسی

the magi, the magl

the Magl


مترادف و متضاد

magus (اسم)
جادو گر، مغ، مجوس

زردتشتی، زردشتی، گبر، مغ


آتش‌پرست، مجوسی


۱. زردتشتی، زردشتی، گبر، مغ
۲. آتشپرست، مجوسی


فرهنگ فارسی

معرب کلمه پارسی ( پارسی باستان ) که به یونانی و بفارسی حالیه مغ گویند . بصورت چندین بار در کتیبه های بیستون آمده و در اوستا بصورت مغو و در پهلوی مغ شده است . منظور از مجوس پیروان دین مزدیسنا یا زرتشتیان است و کلمه موبد که به پیشوای دین زرتشتی اطلاق میشود از همین ریشه است گروهی از ایرانیان قدیم که قایل به دو مبدا نور و ظلمت و یزدان و اهرمن بوده اند و اینان پیش از ظهور زرتشت هم بوده اند نیز مجوس خوانده میشوند در ادبیات عربی و فارسی مجوس بهر دو معنی استعمال شده اما از ملل و نحل شهرستانی مستفاد است که زرتشتی و مجوس را علیحده ذکر کرده و معلوم میشود که علمای اوایل اسلام مجوس را از زرتشتی جدا میدانستند .
آفتاب پرست، آتش پرست، گبر، واحد آن مجوسی
۲ - ( صفت ) فردی از فرق. مجوسمجوسی. ۳ - ( صفت ) فردی زرتشتی . ۴ - کسی که از اهل الکتاب نباشد مشرک

فرهنگ معین

(مَ ) [ معر. ] (ص . ) نامی که عرب ها به زرتشتیان داده بودند.

لغت نامه دهخدا

مجوس. [ م َ ] ( معرب ، ص ، اِ ) مغ. ( دهار ). تابعان زرتشت را گویند. ( برهان ). قوم آتش پرست که از تابعان زرتشت اند و در منتخب گوید پرستندگان ماه و آفتاب و آتش ، مجوسی واحد آن و در قاموس و رساله معربات نوشته که مجوس منجگوش یعنی صغیرالاذن. چون واضع دین مجوس مرد خردگوش بود لذا چنین گفتند . مغ و آتش پرست است که پیرو زردشت باشد. ( آنندراج ). معرب موی گوش و یا سیخگوش که نام کسی بوده که در آیین زردشت بدعتها گذاشته و اکنون پیروان زرتشت را گویند. ( ناظم الاطباء ). گروهی هستند که پرستش آفتاب و ماه کنند و به فارسی آنان را گبر نامند و این لفظ جمع مجوسی است و در انسان کامل گفته که مجوس گروه آتش پرستان را گویند و در شرح مواقف آورده که مجوس فرقه ای از ثنویه اند که قائلند به فاعل خیر که او را یزدان خوانند و به فاعل شر که او را اهریمن نامند. در ملل و نحل گفته است که مجوس طایفه ای بودند که کتاب آسمانی داشتند مردی آن کتاب را تحریف و تبدیل کرد چون یک شب بگذشت بامدادکتاب اصل را ناپدید یافتند و گویند کتاب به آسمان برده شد و از این رو آنان را اهل کتاب نتوان شناخت اما در شرح مواقف گفته مجوس اهل کتاب باشد. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). لفظی است کلدانی یا مدی و مقصود کاهنانی است که درجه ایشان بین حاکم و قوم است و خادمان دین زرتشت را نیز مجوس میگفتند و بواسطه لباس مخصوص و عزلت و گوشه نشینی معروف بودند و از جمله تکالیف آنان این بود که آتش را دائماً بر آتشکده های اورمزد فروزان نگاه دارند و با شر اهریمن پیکار کنند و ایشان علما و دانشمندان قوم فارس بوده فلسفه و هیئت و علوم ریاضی و دیگر علوم را که در آن زمان معروف بود تعلیم می دادند. و دانیال ایشان را به حکمت و دانشمندی توصیف می نماید. ( از قاموس کتاب مقدس ). معرب مغ. یونانی ، ماگوس . لاتینی ، مگوس . آرامی ، مجوشا. ( حاشیه برهان چ معین ). معرب کلمه پارسی مگوش و مگو ( پارسی باستان ) که به یونانی ماگوس و به فارسی حالیه مغ گویند. به صورت مگو چندین بار در کتیبه های بیستون آمده و در اوستا به صورت مغو و در پهلوی مغ شده است. منظور از مجوس پیروان دین مزدیسنا یا زرتشتیان است. کلمه موبد که به پیشوای دین زردشتی اطلاق می شود از همین ریشه است. گروهی از ایرانیان قدیم که قائل به دومبداء نور و ظلمت و یزدان و اهرمن بوده اند و اینان پیش از ظهور زرتشت هم بوده اند و مجوس خوانده می شدند.در ادبیات عربی و فارسی به هر دو معنی استعمال شده اما از ملل و نحل شهرستانی چنین بر می آید که زرتشتی و مجوس را جدا دانسته و علمای اوایل اسلام نیز مجوس وزرتشتی را یکی نمی دانستند. و رجوع به فرهنگ فارسی معین و الملل و النحل شهرستانی و یسنا و مزدیسنا شود : ان الذین آمنوا والذین هادوا و الصابئین و النصاری و المجوس و الذین اشرکوا ان اﷲ یفصل بینهم یوم القیمة ان اﷲ علی کل شی شهید. ( قرآن 17/22 ).

فرهنگ عمید

۱. پیرو دین زردشت، زردشتی.
۲. زردشتی (دین ).

دانشنامه عمومی

مجوس، معرب مغ یا مگوش.
مغ
مهر
مهرپرستی
مزدک
پیرمغان
رندی
عرفان
یونانی، ماگوس. لاتینی، مگوس. آرامی، مجوشا می باشد. معرب کلمهٔ پارسی مگوش و مگو (پارسی باستان) که به یونانی ماگوس و به پارسی نو مغ گویند. به صورت مگو چندین بار در کتیبه های بیستون آمده و در اوستا به گونه مغو و در پهلوی مغ شده است. گروهی از ایرانیان کهن که باورمند به دوسرآغاز نور و تاریکی و یزدان و اهرمن بوده اند و اینان پیش از پیدایش زرتشت هم بوده اند و مگوس نامیده میشدند. در ادبیات عربی و پارسی به هر دو معنی به کار برده شده اما از ملل و نحل شهرستانی چنین بر می آید که مزدیسنا و مگوس را جدا دانسته و علمای آغاز اسلام نیز مزدیسنا و مگوس را یکی نمی دانستند.
به انگلیسی ماگوس: ماگوس Magus، جمع ماگیMagi، هموند یک دودمان باستانی ایرانی که در فعالیت های فرقه ای کاردان بودند. این نام گونه لاتین شده ماگویی Magoi(برای نمونه هرودوت Herodotus ۱:۱۰۱) می باشد که برگردان یونانی از ریشه ایرانیست. کلمه جادو Magic از همین واژه گرقته شده اینکه آیا مغان از آغاز پیروان زرتشت بوده و پیام رسان او بوده باشند جای گمان دارد. در سنگ نبشته سه زبانه بیستون که در آن داریوش بزرگ پیروزی پرشتاب و پایانی خود را بر مغ که در برابر فرمانروایی او شوریده بود شرح (۵۲۲ قبل از میلاد) چنین به نظر نمی رسد. در دائرةالمعارف اسلام اثر E.J. Brill به Madjus پیگیری شود.قاموس المحیط: مجوس؛ کصبور، رجل صغیر الاذنین به اسپانیایی Magos
دربارهٔ اینکه آیا مگوشان پیروان زرتشت هستند یا نه در میان واژه نامه نویسان نا همسویی های بسیار وجود داردآنندراج گروه آتش پرست که از پیروان زرتشت اند و در منتخب گوید پرستندگان ماه و آفتاب و آتش (این زرتشتیان نیستند که پرستندگان آفتاب و آتشند). رساله معربات نوشته که مجوس منجگوش یعنی صغیرالاذن. چون پیام رسان دین مگوش مرد خردگوش بود برای همین چنین گفتند (خوب اگر چنین کسی دین مگوش را پایه گذاری کرده پس با دین زرتشت متفاوت است). ناظم الاطباء گوید: معرب موی گوش یا سیخگوش که نام کسی بوده که در آیین زردشت در اواخر گذاشته و اکنون پیروان زرتشت را گویند (پس مجوس حداقل قبلاً به چیز دیگری اطلاق می شده). در انسان کامل گفته که مجوس گروه آتش پرستان را گویند و در شرح مواقف آورده که مجوس فرقه ای از ثنویه اند که قائلند به فاعل خیر که او را یزدان خوانند و به فاعل شر که او را اهریمن نامند (به نظر می رسد این درک نادرستی از افکار زروانی مغان باشد). در ملل و نحل گفته است که مجوس طایفه ای بودند که کتاب آسمانی داشتند مردی آن کتاب را تحریف و تبدیل کرد چون یک شب بگذشت بامداد کتاب اصل را ناپدید یافتند و گویند کتاب به آسمان برده شد و از این رو آنان را اهل کتاب نتوان شناخت اما در شرح مواقف گفته مجوس اهل کتاب باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون). ایشان علما و دانشمندان قوم فارس بوده فلسفه و هیئت و علوم ریاضی و دیگر علوم را که در آن زمان معروف بود تعلیم می دادند (از قاموس کتاب مقدس) از ملل و نحل شهرستانی چنین بر می آید که زرتشتی و مجوس را جدا دانسته و علمای اوایل اسلام نیز مجوس و زرتشتی را یکی نمی دانستند (دهخدا).در دوران هخامنشی مجوسان مغان به یک رسته از روحانیان زرتشتی اطلاق می گردید که بدین لحاظ اختلاط واژ مغ با موبد (و طبقه روحانی) و از سوی دیگر یکی انگاری آیین مهر و زرتشتی پدید آمده. اینکه زرتشت پیامبر آیین مهر بوده که آموزه هایش در ادوار هخامنشی و بخصوص ساسانی به انحراف کشیده شد، یا اینکه زرتشت دین جدیدی را با آموزه های کنونی با خود آورد جای تحقیق دارد. (همچنین ببینید: مغ)

دانشنامه آزاد فارسی

مَجوس
(یا: مُغ) کاهنان زردشتیایران باستان که به تبحر در علم احکام نجوم شهرت داشتند. در حالی که عهد جدیددر نسخۀ وُلگاتلاتینی کتاب مقدسکه مورد قبول کاتولیک هاست از آن ها با نام مغان/مجوسان یاد می کند، نسخۀ مجاز کتاب مقدس پروتستان ها آنان را «حکیمان» می نامد. مجوسانی که با هدایای طلا و کندر ومُرّ به دیدن عیسای نوزاد آمدند (دیداری که به نام «ستایش مجوسان» از آن یاد می شود) در روایات جدیدتر «سه شاه» خوانده می شوند به نام های کاسپارو مِلکیورو بالتازار. در قرون بعد رفته رفته، به کسانی که دارای قوای فوق طبیعی تصور می شدند، اصطلاح مجوس اطلاق و لفظ «مجوس اعظم» یا «سرمجوس» به معنی جادوگر بزرگ مصطلح شد. مجوس در قرآن و ادبیات اسلامی، نام عامِ زردشتیان است. این لفظ فقط یک بار در قرآن آمده است (حج، ۱۷). از این آیه چنین بر می آید که مجوس اهل کتاب اند و در اسلام با توجه به حدیثی روایت شده از پیامبر(ص) با آنان چونان اهل کتاب معامله شده است. در اوستا به صورت مغو آمده است. کلمۀ موبد که به پیشوای دین زردشتی اطلاق می شود از همین ریشه است. گروهی از ایرانیان پیش از ظهور زردشت که متمایل به دو مبدأ نور و ظلمت و یزدان و اهریمن بوده اند نیز مجوس خوانده می شوند. شهرستانی در المل و النحل مجوس را فرقه ای اعم از زردشتی دانسته و آن را به کیومرثیه، زروانیه، زردشتیه و به آفریدیه تقسیم کرده است. در انسان کامل آمده است که مجوس گروه آتش پرستان را گویند و در شرح مواقف آمده مجوس فرقه ای است قائل به فاعل خیر «یزدان» و فاعل شر «اهریمن».

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَجُوسَ: زرتشتی (بنا به روایات آیینی آسمانی بوده که دچار تحریف گشته است و منظور از مجوس قوم معروفی هستند که به زرتشت گرویده ، کتاب مقدسشان اوستا نام دارد . چیزی که هست تاریخ حیات زرتشت و زمان ظهور او بسیار مبهم است ، به طوری که میتوان گفت به کلی منقطع است . ا...
تکرار در قرآن: ۱(بار)
این لفظ فقط یکبار در قرآن آمده و مراد آن ایرانیان قدیم است . «وَالَّذینَ اَشْرَکُوا» که در مقابل چهار مذهب آمده نشان می‏دهد که مذهب مجوس در اصل مذهب شرک نبوده و در ردیف ادیان توحیدی است و اخذ جزیه از آنها دلیل بارز این مطلب است و در وسائل کتاب جهاد باب 49. در اینکه جزیه فقط از اهل کتاب گرفته می‏شود و آنها یهود و نصاری و مجوس‏اند، 9 روایت در این زمینه نقل شده از جمله از امام سجاد «علیه السلام» که فرمود: «اِنَّ رَسُولَ اللَّهِ «علیه السلام» قالَ: سَنُّوابِهِمْ سُنَّةَ اَهْلِ الْکِتابِ یَعنی الْمَجُوسَ» با مجوس به طریق اهل کتاب رفتار کنید. در المیزان ذیل آیه شریفه آمده: معروف آن است که مجوس پیروان زرتشت‏اند و کتاب مقدّس آنها «أوستا» است ولی تاریخ حیات و زمان ظهور وی خیلی مبهم است، در غلبه اسکندر به ایران کتاب اوستا از بین رفت سپس در زمان ساسانیان آن را از نو نوشتند لذا به حقیقت مذهبشان رسیدن مشکل شد، مسلّم این است که به تدبیر عالم دو مبدء قائلند: مبدء خیر و مبدء شرّ (یزدان و اهریمن - یا نور و ظلمت)... عناصر بسیط مخصوصاً آتش را تقدیس می‏کنند در ایران، چین و هند آتشکده‏هائی داشتند و همه را به «آهورامزدا» می‏رسانند که موجد کلّ است. در کتاب عدل الهی می‏نویسد: دوگانه‏پرستی در ایران قدیم و اعتقاد ایرانیان به «اهورامزدا» و «اهریمن» که بعدها با تعبیر یزدان اهریمن بیان شده است... به روشنی معلوم نیست که آیا آئین زرتشت در اصل آئین توحیدی بوده است یا آئین دوگانگی؟ اوستای موجود، این ابهام را رفع نمی‏کند، زیرا قسمت‏های مختلف این کتاب تفاوت فاحشی با یکدیگر دارد، بخش «وندیداد» آن صراحت در نثویّت دارد ولی از بخش «گاتاها» چندان دوگانگی فهمیده نمی‏شود بلکه بر حسب ادعای برخی از محققین از این بخش یگانه‏پرستی استنباط می‏گردد... ولی ما بر حسب اعتقاد اسلامی‏ایکه درباره مجوس داریم می‏توانیم چنین استنباط کنیم که دین زرتشت در اصل یک شریعت توحیدی بوده است زیرا بر حسب عقیده اکثر علماء اسلام، زرتشتیان از اهل کتاب محسوب می‏گردند.

پیشنهاد کاربران

مجوس
۱. پیرو دین زردشت، زردشتی.
۲. زردشتی ( دین ) .
مجوس

آتش پرست ؟؟؟ خنده داره مگه ما مسلمان ها هنگام نماز مهر زیر پیشانی میگذاریم خاک یا سنگ پرست هستیم ؟ ما یه خاک احترام میگذاریم آنان هم به اتش زیرا نشانه های خداوند در آن است . ( روشنایی ، گرما )

در پهلوی " مغیک " به چم پیروان مغ و رهروان موبد می باشد ، این واژه در زبان لاتین " مژیک ، ماژیک " شده و رومیان به شوند کینه ای که از مزدیسنان داشتند ، ماژیک را به چم جادوگر بکار برده اند و در گذر روزگاران در بیشتر زبان های اروپایی روایی یافته است.
واژه مغیک ( مجوس ) در نسک های دینی چون قرآن به چم " بهدین و مزدیسنا " بکار رفته و به هیچ روی از آن آتش پرست برداشت نمی شود .

مجوس یک آیین آسمانی بوده و اونا به آتش احترام میزاشتن چون اتش برای حضرت ابراهیم سرد شد و اونو مقدس میدونن هم اینکه در گذشته آتش جایگاه مهمی در زندگی مردم داشته در گرم کردن و غذا و مرتبط به خورشید که خوده خورشید اونقدر مهم هست که سوره ای در قرآن هم به نامش هست

بنام خدا
با سلام، زرتشتیان معتقدند که اقوامی که قبل از هبوط زرتشت در ایران به بت پرستی اشیا در طبیعت و اجرام اسمانی مشغول بودند مجوس نامیده میشوند ولی در قران مجید مجوس به زرتشتیان اطلاق شده است.
با تشکر

در فرهنگ انگلیسی آریانپور آمده است magus :
1 - مجوس ، مغ ، موبد 2 - جادوگر ، ساحر 3 - یکی از ستاره شناسان خاور زمین که هنگام تولد عیسی بدیدار او به بیت الحم یهودیه سفر کرده

از دو بخش تشکیل شده است. مه و جوس که مه همان ماه است و جوس نیز به معنی جوینده و جستجو کننده است.
بر خلاف اینکه اعراب به ایرانیها مجوس می گویند ولی با توجه به تاریخ قمری که بر اساس وضعیت ماه تنظیم شده است و تاریخ رسمی اعراب بوده آنها مجوس هستند نه ایرانیان

مجوس معرب مگوش هست که الآن مُغ میشناسیم مثل دِیْرِمُغان ، این دین قبل از زرتشت بوده و ارتباطی با هم ندارند. هخامنشیان به این دین بودند، متن کتیبه داریوش اول : گعومات مگوش خود را بردیا. . . . که اشاره به همین دین دارد ، آنها آتش پرست نبودند و اهمیت آتش در آن دین برگرفته از نبرد نور و تاریکی است. در شاهنامه نبرد فریدون و ضحاک بر سر طلوع دوباره خورشید است و بازگشت حکومت نور، �حکومت جمشید/خورشید� ، در مازندران نام شهر نور در نزدیکی فریدون کنار به همین سبب است و برای مبارزه با حاکم تاریکی از آتش استفاده میشد ( منبع: نبرد ضحاک و آترگاتیس �آذر/آتش� ) پیروزی فریدون با جشن �نورگَوَن� در مازندران همراه است که به نشانه بازگشت خورشید گردان به آسمان، دسته ای خار را با طناب بسته، آتش زده و بالا سر میچرخانند. نوروز در زمان هخامنشیان ، دین مگوش و مهر پرستی، ابتدای مهر ماه بوده، که نه زمان پیروزی نور، بلکه زمان بازگشت کامل خورشید به آسمان بوده است، واژه مهر مطابق آفتاب است. در دین یهودی هم مراسم مشابهی به اسم �روش هشانا� وجود دارد که شبیه نوروز است و در مهر ماه برگزار میشود. ساسانیان زرتشتی با روی کار آمدن آثار دین مگوش را کاملا تغییر دادند به شکلی که حتی یک خط شعر فارسی از قبل ساسانیان باقی نمانده مگر در کتب زرتشتی، آرم فروهر نماد دین مگوش است ، عقاب در این نماد مطابق حوروس مصری نماد آفتاب است و انسان در تصویر نماد پیامبر یا حاکم وقت بوده ، پس هرکس به آن نماد بنگرد در � سایه او � قرار میگیرد.

متن فوق صرفا نتیجه تحقیقات شخصی بنده بوده و در حال حاضر قابل استناد نیست.


کلمات دیگر: