کلمه جو
صفحه اصلی

ابن کثیر مکی

دانشنامه عمومی

ابو معبد عبدالله بن کثیر از قراء سبعه است. وی ایرانی تبار و متولد مکه از نشل ایرانیانی بود که انوشیروان پادشاه ایران برای فتح حبشه گسیل کرده بود ابن کثیر مردی فصیح و بلیغ بود؛ و از جمع صحابه عبدالله بن زبیر و انس بن مالک را درک کرد. او در سال ۱۲۰ هجری قمری درگذشت.
بَزْی (احمد ابن محمد ابن عبدالله)
قُنّبُل (محمد ابن عبدالرحمن)
کسانی که از وی راویت کرده اند:

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اِبْن ِ کَثیر، ابومعبد عبدالله بن کثیر داری یا دارانی (۴۵ یا ۴۸- ۱۲۰ق /۶۶۵ یا ۶۶۸ - ۷۳۸م)، قاری مکه و از قرّاء سبع می باشد.
ابومعبد عبدالله بن کثیر (۴۵-۱۲۰ق.) ، ایرانی تبار، متولد مکه و فرزند عمرو بن عبدالله بن زاذان بن فیروزان بن هرمز از نسل ایرانیانی بود که انوشیروان، پادشاه ایران، آنان را مامور عقب راندن حبشیان کرد. وی به سال ۴۵ق. در مکه زاده شد و بدان سبب که از موالی عمرو بن علقمه کنانی بود، برخی از او با عنوان ابومعبد کنانی یاد کرده اند. جز این، ابوسعید ، ابوبکر، ابوعباد ، ابومحمد و ابوصلت از دیگر کنیه های او هستند. وی که از تابعین شمرده می شود، بلند قامت، تنومند، سفید موی و دارای چشمانی میشی رنگ بود و محاسنش را به رنگ زرد یا حنایی خضاب می کرد. او را با وقار و فصیح و اندرزگوی وصف کرده اند.
وجه تسمیه
ابن کثیر کنیه های دیگری نیز برای او یاد کرده اند مردم مکه به عطر فروش داری یا دارانی (منسوب به ناحیه دارین) می گفتند و نسبت «داری » ابن کثیر از آن روست که وی لااقل مدتی این شغل را داشته است. اینکه گفته شده ابن کثیر به بنی عبدالدارِ لَخم یا بنی عبدالدار قریش منسوب بوده ، نادرست است ، بلکه وی که با عمروبن علقمه کنانی نسبت ولاء داشت و از نسل ایرانیانی بود که به یمن مهاجرت کرده بودند اهوازی بر اساس منبعی نامعلوم نسبت پدر او را به شکل « کثیر بن عمرو بن عبدالله ]] بن زاذان ]] بن فیروزان بن هرمز» ثبت کرده است.
نسب
در منابع تاریخی با القابی چون قاری، مکی، داری و دارانی از او یاد می شود. عنوان «داری» ابهام هایی را درباره وی پدید آورده است. برخی این عنوان را نشان انتساب وی به قبیله بنی عبدالدار یا نسبت ولاء (پیمانی که بر پایه آن، شخصی در حمایت قبیله ای دیگر قرار می گیرد) او با این قبیله و گروهی نشان شغل و حرفه وی در مکه، یعنی عطاری، دانسته اند؛ زیرا مکیان، عطار را داری می نامیدند. برای این نسبت احتمال های دیگر نیز آورده اند: انتساب به محلی نزدیک دریا که از آن جا عطر آورده می شد ؛ نشان سرمایه داری، چرا که برای تامین مخارج زندگی نیازمند بیرون رفتن از خانه نبود ؛ نشانه زهدورزی، زیرا غالبا در خانه مشغول عبادت بود. در وصف زهد و تقوای او گفته اند بارها همه اموالش را در راه خدا انفاق کرد و شغلی جز عبادت نداشت. برخی نیز «دار» را از ماده «دری یدری» به معنای درایت مند و آگاه دانسته اند.
زندگی
...


کلمات دیگر: