[ویکی فقه] آیت الله سید مجتبی موسوی لاری به سال ۱۳۱۴ش. در شهر لار پا به عرصه وجود نهاد. پدرش آیت الله سید علی اصغر موسوی لاری بنا به ارادتی که به کریم
اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السّلام داشت، نام مجتبی را بر وی نهاد. آغوش گرم مادری مؤمنه و محراب و
مسجد پدر، اولین مکتب اخلاقی و علمی او شد. آیت الله لاری که نوه مجاهد بزرگ آیت الله العظمی
سید عبدالحسین لاری به شمار می رفت و نسبش به واسطه عارف دزفولی، به امام موسی بن جعفر علیه السّلام می رسید، از همان آغاز در مکتب پدری رشد و نمو کرد که با دستان خود لقمه بر دهان فقیران و مستمندان می نهاد، پدری که او را برای راهی پر فراز نشیب آبدیده کرد، راه را به او نمایاند، به او محبت کرد اما هرگز در برابر یتیمان دارالایتامش نبوسید.
آیت الله سید علی اصغر موسوی لاری پدر بزرگوار ایشان را می توان نخستین استاد معظم له به شمار آورد. سید مجتبی لاری علاوه بر استفاده از محضر اخلاقی و عرفانی پدر از وی بهره علمی نیز برد. آیت الله سید مجتبی موسوی لاری در سال ۱۳۳۲ش. به همراه ابن عم و استاد خود آیة الله آقای سید عبدالعلی آیت اللهی برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه
قم هجرت کرد. حضور آقای لاری در عنفوان جوانی در کنار دهها طلبه فاضل که در دروس مراجع بزرگ حاضر می شدند بر غنای معنوی و علمی او افزود. آقای لاری در این مقطع از زندگی خود در کنار خوشه چینی از خرمن علم و معرفت اساتید بزرگ با بیماری خود نیز دست و پنجه نرم می کرد. دوران نقاهت و بیماری ایشان که تنها در یک دوره تحت درمان نزدیک به هفت ماه در
تهران سپری شد. مطالعات و تمرین و نویسندگی او در سایه ذوق خدادادگیش موجب گشت تا
نثر نوشتاری او نسبت به نوشتارهای رایج حوزوی فراتر رود و در اندک زمانی به عنوان یکی از نویسندگان جوان حوزه مطرح شود و مقالات او در کنار مقالات استادش در مجله های مذهبی و حوزوی به چاپ رسد.
وضغیت سیاسی
آیة الله سید مجتبی موسوی لاری در خانه جهاد و
اجتهاد دیده به جهان گشوده بود و از همان اوان کودکی برخورد قاطعانه و عالمانه پدر بزرگوارش را با عوامل استعمار خارجی و استبداد داخلی از نزدیک شاهد بود اولین تجربه سیاسی سید مجتبی به
یقین به حضور وی در سن ۱۷ سالگی در دبیرستان لار باز می گردد، زمانی که او تا آمدن استاد ادبیات عرب با حضور در این دبیرستان و تدریس در کنار دبیران دیگر با نوع نگاه و گرایش سیاسی برخی دبیران وابسته به حزب توده از نزدیک آشنا شد و شیوه های آنان را در پیشبرد اهداف خود رصد کرد با هجرت ایشان از لار به قم در سن هجده سالگی برای ادامه تحصیل زندگی سیاسی او وارد مرحله تازه شد، ماموریت یافتن از سوی پدر بزرگوارش برای رایزنی با صاحب نفوذان و صاحب منصبان منصف و دلسوز کشور و ملت برای جلوگیری از به قدرت رسیدن مجدد فرامرزی نماینده مجلس شورای ملی از لارستان که فتنه گریهای او به شرح و تفصیل نیاز دارد، می توان اولین تجربه جدی زندگی او به شمار آورد، آقای لاری در این خصوص می گویند: «تا مدتی هفته ای یک روز، روزهای پنجشنبه به تهران می رفتم و با شخصیت های محترم زمان و صاحب نفوذ ملاقات می کردم. در این ملاقاتها ضمن ابلاغ پیام آقا به آنان پاسخ و گفت و شنودهای ما بین را به اطلاع پدرم می رساندم. محور بحث ها حول مسائل منطقه و کاندیدا شدن مجدد فرامرزی و تحمیل این فرد بر مردم و پیامدهای ناگوار آن بر منطقه بود. » نشست ها و رایزنی های آقای سید مجتبی لاری آن هم در سنین جوانی با نمایندگان مجلس و انتخاب محل گفت و گوها به قدری پخته بود که هنگامی که بنا به ملاقات با سردار فاخر حکمت رئیس مجلس شورا رسید، آقای لاری خواستار ملاقات او در خانه سید ابوالحسن رضوی شد تا با رفتن خود به مجلس نوعی مشروعیت و مقبولیت برای این مکان قائل نشود، ملاقات در منزل رضوی انجام گرفت و لاری جوان با بیان مواضع روحانیت منطقه و مطالبات واقعی مردم پیامدهای بازگشت فرامرزی به عرصه انتخابات لارستان را گوشزد کرد. آیت الله لاری در مسیر همین حرکت خود با یکی از شخصیت های متنفذ تهران و ارتباط او با سلیمان بهبودی رئیس تشریفات دربار زمینه ملاقات آقای سید مجتبی لاری با شاه را فراهم نمود اما این عالم جوان با بیان غیر ضروری خواندن ملاقات با شاه، از گام نهادن به دربار سرباز زد و منتظر پاسخ شاه ماند. شاه با اطمینان دادن به مردم لار در عدم کاندیداتوری فرامرزی پاسخ خود را به بهبودی رساند و آیة الله لاری موفق شد هوشمندانه و عزت مدارانه به مقصود خود که همانا رضایت پدر بزرگوار و مردم خطه لارستان را در پی داشت، برسد. رابطه سیاسی، آیت الله
سید علی اصغر لاری با
فدائیان اسلام و حمایت فکری و مالی این عالم از این گروه وفادار به اسلام و آیین آن به ارتباط معنوی سید مجتبی لاری با نواب انجامید به گونه ای که شهیدنواب با دیدن سید مجتبی موسوی لاری در محفلی او را از میان جمع جدا و به کنار خود فرا می خواند: «یادم می آید شبی یکی از دوستان به من خبر داد که آقای نواب صفوی برای ایراد یک سخنرانی به قم دعوت شده و شب در منزل ایشان جلسه ای هست و آقایان می روند به دیدنشان. به من پیشنهاد داد بیا با هم برویم، من هم موافقت کردم و به اتفاق آن دوست به ملاقات
شهید نواب صفوی رفتیم، به منزلشان که وارد شدیم، شهید نواب در اتاقی نشسته بودند، همه طلاب حوزه نشسته بودند و وسط اتاق هم پر بود و جایی برای نشستن در اتاق نبود، این دوست مرا نزدیک شهید نواب صفوی برد و مرا به ایشان معرفی کرد که ایشان فرزند فلانی هستند، شهید نواب خیلی من را تحویل گرفتند و اظهار محبت کردند. با مرحوم آقا رابطه نزدیکی داشتند. مرحوم آقا به ایشان کمک می کردند و ایشان هم خیلی علاقه به آقا داشتند، شهید نواب به من گفتند: اگر آیت الله لاری والد بزرگوارتان قصد آمدن به تهران را داشتند شما به یک وسیله ای مرا خبر کنید تا برای استقبال از ایشان در فرودگاه، فدائیان اسلام را در تهران بسیج کنیم که از ایشان استقبال کنند. »
ملاقات لاری با حضرت امام
آقای سید مجتبی موسوی لاری، نقل می کنند: «قبل از تبعید حضرت
امام خمینی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ را در منزلشان دیدار نمودم. آن حضرت برای حقیر نقل فرمودند: روزی من به منزل آیت الله العظمی بروجردی (قدس سره) رفته بودم و دکتر اقبال نخست وزیر وقت به همراه هیات دولت خدمت مرحوم آیت الله بروجردی همان روزها مجلس به اصطلاح مؤسسان تشکیل شده بود و موادی از قانون اساسی را به نفع شاه تغییر داده بود. دکتر اقبال خدمت مرحوم آیة الله بروجردی توضیح می داد که فلسفه این که حق انحلال مجلس شورا را به شاه داده ایم، این است که اگر کمونیست ها به مجلس راه یافتند، بتوانیم از این طریق آنها را از مجلس اخراج نماییم. امام خمینی (قدس سره) فرموده بودند که مشاهده نمودم تمام افرادی که در آن جا حضور دارند مهر سکوت را بر لب زده اند و چیزی نمی گویند!! مجبور شدم که من سخنی بگویم و گفتم: «خیر! مطلب این طورها که شما می گویید نیست، شما کلیدی درست کرده اید که روی هر قفلی می خورد» با موضع گیری های مردم و مراجع
تقلید عظام با لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی، آقای سید مجتبی موسوی لاری واسطه رساندن طومارها و پیغام های مردم معترض و حامی مرجعیت خطه لارستان به دفتر مراجع علی الخصوص امام راحل شد، آقای لاری در سال ۱۳۴۱ش. قبل از عزیمت به
آلمان به خدمت امام رسید و امام او را مامور تحقیق و بررسی پیرامون معماری مسجد هامبورگ و نیز عملکرد یکی از فعالان فرهنگی در آلمان نمود که آقای لاری پس از بازگشت از آلمان نتیجه ماموریت خود را خدمت امام تقدیم کرد.
ملاقات با امام موسی صدر
...
wikifeqh:
تبلیغ شیعه در عرصه جهانی را دنبال و کتاب های او را برای شخصیت ها، موسسه ها، مدارس و کتابخانه های مختلف جهان ارسال می کرد. وی نوه آیت الله سید عبدالحسین لاری از فعالان مشروطه است و در سال های بعد از انقلاب، نماینده ولی فقیه در لارستان بود.
سید مجتبی موسوی لاری در سال ۱۳۱۴ شمسی در شهر لار در استان فارس متولد شد. پدرش آیت الله سید علی اصغر موسوی لاری از علمای منطقه و پدربزرگش آیت الله سید عبدالحسین لاری از مبارزان دوره مشروطه بود.
سید مجتبی بخشی از دروس حوزوی را نزد پدرش و بخش هایی دیگر را نزد پسر عمویش سید عبدالعلی آیت اللهی فرا گرفت. سپس در سال ۱۳۳۲ شمسی برای ادامه تحصیل به
حوزه علمیه قم هجرت کرد و در دروس اساتید این حوزه حاضر شد. وی در این دوره با بیماری دست و پنجه نرم می کرد و مجبور شد یک دوره درمانی نزدیک به ۷ ماهه را در تهران سپری کند. موسوی لاری به نوشتن علاقه داشت. تلاش او باعث شد تا نثر او نسبت به نوشتارهای رایج حوزوی فرا تر رود و در زمانی کوتاه یکی از نویسندگان جوان مطرح حوزه شود و مقالات او در مجله های مذهبی و حوزوی به چاپ رسد.