کلمه جو
صفحه اصلی

ترور شخصیت صالح

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ترور شخصیت صالح (قرآن). ترور شخصیت انبیاء روش مبارزاتی دشمنان پیامبران خدا بود.
ترور شخصیت صالح علیه السلام، با افتراء زدن دروغگویی و هوسرانی به وی روش قوم صالح علیه السلام با او بود:کذبت ثمود بالنذر• فقالوا ابشرا منا وحدا نتبعه انا اذا لفی ضلـل و سعر• اءلقی الذکر علیه من بیننا بل هو کذاب اشر.طایفه ثمود (نیز) انذارهای الهی را تکذیب کردند، و گفتند: «آیا ما از بشری از جنس خود پیروی کنیم؟! اگر چنین کنیم در گمراهی و جنون خواهیم بود! آیا از میان ما تنها بر او وحی نازل شده؟! نه، او آدم بسیار دروغگوی هوسبازی است!
دیدگاه علامه طباطبایی
کذبت ثمود بالنذر، در کلمه نذر سه احتمال هست:احتمال اول اینکه: به قول بعضی ها مصدر باشد که در این صورت معنای آیه این می شود که: قوم ثمود انذار پیامبرشان صالح علیه السّلام را تکذیب کردند.احتمال دوم اینکه: جمع نذیر باشد، البته نذیر به معنای منذر، که در این صورت معنا چنین می شود: قوم ثمود همه منذران یعنی همه انبیاء را تکذیب کردند، چون تکذیب یک پیامبر تکذیب همه انبیاء است، به خاطر اینکه رسالت همه یکی است، و اختلافاتی در رسالت آنان نیست و بنابراین، آیه مورد بحث در معنای آیه، کذبت ثمود المرسلین، خواهد بود.احتمال سوم اینکه: جمع نذیر به معنای انذار باشد، که برگشت آن به یکی از دو معنای قبلی خواهد بود، زیرا در این صورت یا آیه را معنا می کنیم به اینکه ثمود انذارهای صالح را تکذیب کردند، که این همان معنای اول است. و یا می گوییم: قوم ثمود انذار صالح و انذار آن پیامبر دیگر و آن دیگر و بالاخره انذارهای همه انبیاء را تکذیب کردند، که در این صورت همان معنای دوم خواهد بود.فقالوا ا بشرا منا واحدا نتبعه انا اذا لفی ضلال و سعر، این جمله تفریع و نتیجه گیری از تکذیب در جمله قبلی است، و کلمه سعر جمع سعیر به معنای آتش شعله ور است، احتمال هم دارد به معنای جنون باشد، و این احتمال با سیاق مناسب تر است، و ظاهرا مراد از کلمه واحد، واحد عددی باشد، و معنای آیه این است که: قوم ثمود پیامبر خود صالح را تکذیب کرده، گفتند: آیا بشری را که از نوع خود ما یک نفر تک و تنها است، نه نیرویی دارد و نه جمعیتی با او است، پیروی کنیم؟ راستی اگر کار ما بدینجا بکشد خیلی بیچاره هستیم، و به ضلالتی عجیب و جنونی غریب دچار گشته ایم.در نتیجه این سخن توجیهی است از قوم ثمود برای پیروی نکردن از صالح، و از آن بر می آید که قوم نامبرده عادت کرده بودند از کسی پیروی کنند که مانند ملوک و اعاظم قوم دارای نیرو و جمعیت باشند و صالح که یک نفر بی عده و عده بود ایشان را دعوت می کرد به اینکه او را اطاعت کنند، و اطاعت عظما و بزرگان خود را رها سازند.االقی الذکر علیه من بیننا بل هو کذاب اشر، این استفهام نیز مانند استفهام سابق انکاری است، و معنای آیه این است که: آیا از میان همه ما وحی تنها بر او نازل شده، و او به این امتیاز مختص گشته، با اینکه هیچ فضیلتی بر ما ندارد؟ نه، چنین چیزی هرگز شدنی نیست، و اینکه تعبیر به القاء ذکر کرد، و نفرمود: اانزل الذکر علیه، و یا تعبیری نظیر آن، برای این بوده که بفهماند چطور یک مرتبه و به عجله چنین شد، اینطور گفته اند.احتمال هم دارد منظور این نباشد که چرا او به چنین خصیصه ای اختصاص یافته، بلکه منظور این باشد که چرا ما مثل او مورد وحی قرار نگیریم؟ وقتی بنا باشد که وحی به یک انسان که مانند سایر انسان ها است ممکن باشد، باید نزول آن بر همه جایز و ممکن باشد، پس چه معنا دارد که تنها بر او چیزی نازل شود، که می تواند بر همه نازل گردد، در نتیجه آیه شریفه نظیر آیه در سوره شعراء است، که می فرماید: ما انت الا بشر مثلنا.
ادعای افسون شدن صالح
ادعای افسون شدن صالح علیه السلام، به انگیزه ترور شخصیت وی از سوی قوم ثمود بود:اذ قال لهم اخوهم صــلح الاتتقون• قالوا انما انت من المسحرین.هنگامی که صالح به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمی کنید؟! گفتند: «(ای صالح!) تو از افسون شدگانی (و عقل خود را از دست داده ای!)
← تفسیر آیه
...


کلمات دیگر: