کلمه جو
صفحه اصلی

تکذیب


مترادف تکذیب : انکار، رد ، انکار کرن، دروغ شمردن

متضاد تکذیب : تایید، تصدیق، تایید کردن، تصدیق کردن

برابر پارسی : رد، رد کردن، نادرست شمردن

فارسی به انگلیسی

denial


denial, refutation, renouncement, retraction

فارسی به عربی

نقض

مترادف و متضاد

۱. انکار، رد ≠ تایید، تصدیق
۲. انکار کرن، دروغ شمردن ≠ تایید کردن، تصدیق کردن


انکار، رد ≠ تایید، تصدیق


denial (اسم)
انکار، رد، تکذیب، عدم پذیرش، حاشا

rebuttal (اسم)
رد، پس زنی، تکذیب، دفع، عمل متقابل

confutation (اسم)
تکذیب، امر مردود

refutation (اسم)
تکذیب

disproof (اسم)
رد، ابطال، تکذیب، دلیل رد

فرهنگ فارسی

کسی رادروغگوساختن، نسبت دروغگویی بکسی دادن
۱ -( مصدر ) دروغ شمردن دروغزن داشتن دروغگو خواندن نسبت دروغ دادن بکسی مقابل تصدیق . ۲ - انارکردن . ۳ - ( اسم ) دروغ شماری . ۴ - انکار . جمع : تکذیبات .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) دروغ شمردن ، منکر شدن .

لغت نامه دهخدا

تکذیب. [ ت َ ] ( ع مص ) نیک انکار کردن امری را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). انکار و جحد کردن در امری ، یقال : کذب بآیات ربه ِ. ( از اقرب الموارد ). || به دروغ داشتن. ( زوزنی ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). دروغگوی گردانیدن کسی را و گفتن او را که دروغ گفتی. || بازایستادن. || رفتن شیر ناقه. || برگردانیدن از کسی. || یک دو تک رفتن وحشی و ایستادن تا ببیند آنچه پس اوست. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || گشنی کردن ناقه و دم برداشتن آن. || بددلی کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || درنگی کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ عمید

۱. مطلبی را دروغ دانستن و انکار کردن.
۲. [قدیمی] کسی را دروغ گو ساختن، نسبت دروغ گویی به کسی دادن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تکذیب، انکار حقایق، دروغ دانستن آیات خدا و متهم کردن پیامبران به دروغگویی می باشد.
تکذیب مصدر باب تفعیل از ماده «ک ـ ذ ـ ب» به معنای انکار کردن، دروغ پنداشتن چیزی و نسبت دروغ دادن به کسی است.
معنای اصطلاحی
گرچه تکذیب خودش کفر نیست؛ لیکن بر کفر دلالت می کند، زیرا در تعریف کفر گفته شده که آن جهل به معارف است و گاه همراه با استکبار و تکذیب پیامبران و کتاب های آسمانی است و گاه مانند کفر مستضعفان بدون انکار است. کفر در صورت همراه بودن با تکذیب مستلزم خلود در آتش دوزخ است: «والَّذینَ کَفَروا و کَذَّبوا بِـایـتِنا اُولـئِکَ اَصحـبُ النّارِ هُم فی ها خــلِدون» و گرنه در آن احتمال نجات هست، گرچه پس از توقف طولانی یا کوتاه در جهنم باشد. برخی از واژه « اصحاب » سوره حدید «والَّذینَ کَفَروا و کَذَّبوا بِـایـتِنا اُولـئِکَ اَصحـبُ الجَحیم» خلود را نسبت به صورت نخست استفاده کرده اند.
ظالم ترین انسانها
...

پیشنهاد کاربران

واژه ایرانی جایگزین انکار است یا دروغ کرد ، دروغ شمرد دروغ دانست
فلانی تکذیب کرد : فلانی دروغ کرد یا دروغ دانست یا دروغ شمرد

Rebuttal

کتمان

دروغ شماری، دروغ پنداری، دروغ شمردن، دروغ پنداشتن


کلمات دیگر: