کلمه جو
صفحه اصلی

نصیریه

فرهنگ فارسی

یا علویه یا علویین . متکلمان شیعه و سنی درباره نصیریه و عقاید آنان مطالب متناقض نوشته اند. از نوشته بعضی از قدما و متکلمان چنین برمی آید که این فرقه از پیروان عبدالله بن سبا هستند و بعضی آنان را از فرق زیدیه بشمار می آورند . بعضی نوشته اند فرقه ای از غلاه شیعه اند و معتقدند که حق تعالی در ذات امیر المومنین علی ( ع ) حلول کرد و گویند ظهور روحانی و جسمانی مطلبی است غیر قابل انکار مانند ظهور جبرئیل بصورت دحیه کلبی و چون علی و اولادش از سایر معاصران برتراند و وابسته به اسرار ربانی و موید بتایید الهی میباشند حق به صورت علی ظهور کرد . بعضی نوشته اند نصیریه تابع محمد بن نصیر نمیری اند و او امام علی النقی را رب و خود را مرسل از طرف او خواند. بعضی گویند نام فرقه ای است که به نبوت محمد بن نصیر معتقد هستند . امروز گروهی از نصیریه در شمال سوریه سکونت دارند. بعد از کشتاری که ترکها از علویین کردند نام علویین به نصیریه بدل شد و بعد از ۴۱۲ سال یعنی پس از پایان جنگ جهانی ( ۱۹۱۸ م . ) دوباره این فرقه نام علویین بر خود نهادند . علویان به عشایر و قبایل مختلف تقسیم شده اند از آنجمله : کلبیه و آن بزرگترین قبایل است . نواصره جهینیه قراحله حلقیه بساتره عبدیه براعنه . عماره و غیره . علویین یا نصیریه امروز در کوههای لاذقیه طرابلس و حماه و گروه کمی در دمشق زندگی میکنند و تعداد آنها به ۱۶٠ هزار تن میرسد .
نام فرقه ای از غلاه شیعه که پیروان نصیر نمری اند و گویند خدا در وجود علی حلول کرده است ٠ فرقه ای ز غلاه شیعه که تابعان محمد بن نصیر نمیری اند که (( امام علی النقی را رب دانسته و خودش را نیز مرسل از طرف آن حضرت پنداشته و لواط و نکاح محارم را تجویز می کرده ) )

لغت نامه دهخدا

نصیریة. [ ن َ ری ْ ی َ ] (اِخ ) فرقه ای از غلاة شیعه . (از اقرب الموارد). طایفه ای از غلاة شیعه که منسوبند به ابن نصیر وکیل امام یازدهم ، به نام علویون نیز معروفند، جمعیت ایشان در حدود 250000 نفر است . (از اعلام المنجد). رجوع به نُصَیَّریة شود.


نصیریة. [ ن ُ ص َی ْ ی َ ] (اِخ ) نام فرقه ای از غلاة شیعه که پیروان نصیر نمری اند و گویند خدا در وجود علی حلول کرده است . (از اقرب الموارد). قالوا: ان اﷲ حل فی علی رضی اﷲ عنه . (تعریفات ). فرقه ای از غلاة شیعه و معتقدند که حق تعالی در ذات امیرالمؤمنین علی علیه الصلوة و السلام حلول کرده ، و حجت آورند که ظهورروحانی در جسمانی از مطالبی است که قابل انکار نمی باشد مانند ظهور جبرئیل در صورت بشر، برای امور خیر وظهور شیطان در صورت بشر در امور شر. و چون علی و اولادش بر سایر معاصران برتر و به تأییدات وابسته ٔ به اسرار باطنیه مؤید بوده اند از این رو حق به صورت آنان ظهور کرد و به زبان آنها گویا شد و آنان را دستگیری کرد و از این رو خدائی را در ذات امامان از نسل علی منحصر دانند. (از شرح المواقف ). فرقه ای از غلاة شیعه که تابعان محمدبن نصیر نمیری اند که «امام علی النقی را رب دانسته و خودش را نیز مرسل از طرف آن حضرت پنداشته و لواط و نکاح محارم را تجویز میکرده » - به روایتی دیگر نصیریة نام فرقه ای است که «به نبوت محمدبن نصیر فهری نمیری قائل هستند» و به روایت دیگر «ایشان از شعب سبائیه و معتقد به ربوبیت حضرت امیرالمؤمنین و اتباع شخصی نصیر [ بر وزن کمیل ] و یا محمدبن نصیر هستند» و گویند که «آن حضرت رئیس ایشان یا جمعی از ایشان را کشته بلکه از آن عقیده ٔ فاسد منصرف باشند که مثمر واقع نشد». (ریحانة الادب ج 4 ص 206). گروهی از مردم که در قسمت شمال سوریه سکونت دارند و معتقدات خود را از دیگران مخفی می دارند و فلاحین نامیده می شوند، نُصَیّری یک تن از ایشان . (از اقرب الموارد).


( نصیریة ) نصیریة. [ ن َ ری ْ ی َ ] ( اِخ ) فرقه ای از غلاة شیعه. ( از اقرب الموارد ). طایفه ای از غلاة شیعه که منسوبند به ابن نصیر وکیل امام یازدهم ، به نام علویون نیز معروفند، جمعیت ایشان در حدود 250000 نفر است. ( از اعلام المنجد ). رجوع به نُصَیَّریة شود.

نصیریة. [ ن ُ ص َی ْ ی َ ] ( اِخ ) نام فرقه ای از غلاة شیعه که پیروان نصیر نمری اند و گویند خدا در وجود علی حلول کرده است. ( از اقرب الموارد ). قالوا: ان اﷲ حل فی علی رضی اﷲ عنه. ( تعریفات ). فرقه ای از غلاة شیعه و معتقدند که حق تعالی در ذات امیرالمؤمنین علی علیه الصلوة و السلام حلول کرده ، و حجت آورند که ظهورروحانی در جسمانی از مطالبی است که قابل انکار نمی باشد مانند ظهور جبرئیل در صورت بشر، برای امور خیر وظهور شیطان در صورت بشر در امور شر. و چون علی و اولادش بر سایر معاصران برتر و به تأییدات وابسته به اسرار باطنیه مؤید بوده اند از این رو حق به صورت آنان ظهور کرد و به زبان آنها گویا شد و آنان را دستگیری کرد و از این رو خدائی را در ذات امامان از نسل علی منحصر دانند. ( از شرح المواقف ). فرقه ای از غلاة شیعه که تابعان محمدبن نصیر نمیری اند که «امام علی النقی را رب دانسته و خودش را نیز مرسل از طرف آن حضرت پنداشته و لواط و نکاح محارم را تجویز میکرده » - به روایتی دیگر نصیریة نام فرقه ای است که «به نبوت محمدبن نصیر فهری نمیری قائل هستند» و به روایت دیگر «ایشان از شعب سبائیه و معتقد به ربوبیت حضرت امیرالمؤمنین و اتباع شخصی نصیر [ بر وزن کمیل ] و یا محمدبن نصیر هستند» و گویند که «آن حضرت رئیس ایشان یا جمعی از ایشان را کشته بلکه از آن عقیده فاسد منصرف باشند که مثمر واقع نشد». ( ریحانة الادب ج 4 ص 206 ). گروهی از مردم که در قسمت شمال سوریه سکونت دارند و معتقدات خود را از دیگران مخفی می دارند و فلاحین نامیده می شوند، نُصَیّری یک تن از ایشان. ( از اقرب الموارد ).

دانشنامه آزاد فارسی

نُصَیریه
(نیز انصاریه؛ عَلَویه) از فرقه های غالی شیعی. پیروان محمد بن نُصیر نَمیری، پدیدآمده در میانۀ قرن سوم در عراق. ابن نُصیر از اصحاب امام دهم، حضرت علی النقی (ع) بود که برای او مقام الوهی و برای خویش پیامبری قایل شد و به همین سبب از سوی امام مورد لعن قرار گرفت. در منابع قدیمی نام آیین او را نَمیریه ذکر کرده اند، امّا از قرن ۵ق به بعد عنوان نصیریه متداول شد. پیروان این فرقه امروزه خود را عَلَوی می نامند و در سوریه (به ویژه در جبال الانصاریه که امروزه جبال العَلَویین نامیده می شود)، لبنان (به ویژه در مناطق نزدیک به مرز جنوبی سوریه) و نیز در ترکیه (انطاکیه و اسکندرون) پراکنده اند. جمعیت آنان امروزه در سوریه و لبنان بالغ بر ۲میلیون نفر است. تاریخ نصیریه چندان روشن نیست. ظاهراً در قرن ۵ق همراه با قدرت گرفتن اسماعیلیه در شام آنان نیز به قدرت رسیدند. مخالف اصلی آنان نیز اسماعیلیه بودند. بعد از شکست اسماعیلیه، سلاطین ایوبی و ممالیک مصری نخست با آنان از در دوستی درآمدند، ولی بعداً به شدت به سرکوب نصیریه پرداختند. ابن تیمیه آنان را کافر می دانست. در دورۀ حکومت عثمانی، نصیریه آزادی بیشتری یافتند، و در شمال سوریه و شهر حلب حکومتی نیمه مستقل تشکیل دادند. بعد از سقوط امپراتوری عثمانی، با تأسیس منطقۀ خودمختار علوی در کنار دو منطقۀ خودمختار دمشق و حلب، کشور سوریه پدید آمد. نصیریان که از این پس خود را علوی می نامیدند در تاریخ جدید سوریه همواره نقشی مؤثر و فعال داشته اند. حافظ اسد و خاندان او از همین فرقه اند. عقاید نصیریه تلفیقی از عقاید شیعه، مسیحیت و آیین های ایران باستان است. آنان خدا را ذاتی یگانه، ولی مرکب از سه اصل لایتجزای «معنی»، «اسم» و «باب» می دانند. این سه اصل در وجود انبیاء و اولیاء متجلی شده ازجمله در هابیل، شیث، یوسف و سرانجام یکسره در پیامبر اسلام (ص)، علی (ع) و سلمان تجسم یافته است. این تثلیث نزد آنان به حروف «عمس» (ع=علی، م=محمد، س=سلمان) شهرت دارد. اعیاد مهم نصیریه عید غدیر، عید فراش (شبی که پیامبر (ص) از مکه به مدینه هجرت کرد و علی (ع) در بستر او خوابید)، عید یوم الکساء (روز نازل شدن حدیث کساء دربارۀ اهل بیت) و نوروز و مهرگان است. فقه نصیریه همان فقه جعفری است. نیز ← علویه؛ غُلات

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تشیع به عنوان اصلی ترین و نیز مذهب حق در اسلام مورد تهاجمات و انحرافات مختلفی از طرف دشمنان و از برخی افرادی که روزگاری منتسب به تشیع بودند، واقع شد. نقطه قوت تشیع این است که با هدایت ائمه اطهار (علیه السّلام) توانستند بحران ها و انحرافاتی که توسط این افراد حاصل می شد را به سرعت تشخیص دهند و در مقابل آن موضع بگیرند و از نفوذ آن در شیعه جلوگیری کنند. در این مقاله به یکی از منحرفین از آیین حق تشیع به نام محمد بن نصیر و فرقه منسوب به او اشاره می کنیم.
غلو و گزافه گوئی در ادیان و مذاهب و فرق مختلفی روی داده است. در ادیان الهی معمولا اعتقاد به حلول و یا اتحاد شخصی از رهبران آن مکتب با خداوند مطرح شده است. عدم درک حقائق مذهبی و نیز اثرگذاری مکاتب بشری چون تصوف و بودیسم و القاء تفکرات عرفانی خاص چون وحدت وجود و اتحاد و حلول از عوامل مهم در پیدایش فرق غلو آمیز است بطوریکه چنین تفکراتی معمولا از کسانی سر می زند که یا با تصوف آشنائی دارند و یا روزگاری در هند مشغول کسب معارف ساخته ذهن بشری بوده اند. از این افراد می توان افرادی چون حسین بن منصور حلاج از فرقه صوفیه و بابا یادگار از فرقه اهل حق یاد کرد. البته عواملی دیگر در ابراز اعتقادات غلو آمیز چون ریاست طلبی وجود دارد که در عصر غیبت صغری به یک معضلی برای جامعه تبدیل شده بود. افرادی مانند شریعی و محمد بن نصیر و شلمغانی و علی محمد باب از این افراد بودند. شهرستانی فرقه نصیریه را یکی از فرق غالی شیعه معرفی می کند.
موسس فرقه نصیریه
وی محمد بن نصیر الفهری نمیری بصری است که در سال ۲۷۰ هـ ق بدرود حیات گفته است. وی از علماء اهل بصره معرفی شده و فرقه نمیریه یا نصیریه منتسب به اوست. او از اصحاب امام حسن عسگری(علیه السّلام) معرفی شده و بعد از شهادت ایشان مدعی وکالت و نیابت از امام زمان (عجّل الله فرجه الشریف) شد. ولی به دلیل ابراز عقاید الحادی چون تناسخ و غلوآمیز (با نامه امام حسن عسگری (علیه السّلام) و امام زمان (علیه السّلام)) رسوا شد. سپس ادعی نمود که او فرستاده خداوند است و از جانب امام هادی (علیه السّلام) فرستاده شده است و منکر امامت امام حسن (علیه السّلام) و امام زمان (عجّل الله فرجه الشریف) شد و بعد از این مدعی ربوبیت شد و به اباحه گری روی آورد. با اینکه وی در زمان امام هادی (علیه السّلام) و امام حسن عسگری (علیه السّلام) می زیسته اما نور معرفت ایشان قلب تاریک اورا روشن نکرد بلکه با ابراز عقاید کفرآمیزی موجبات طرد و لعنت خود را فراهم آورد. این فرد با صوفیگری و عقاید غلوآمیز قصدی جز سود جوئی نداشت. به همین دلیل امام هادی (علیه السّلام) و امام حسن عسگری (علیه السّلام) وی و حسن بن محمد بن بابای قمی را لعنت نمودند و به افشای سود جوئی ایشان از نام و مقام اهل بیت (علیه السّلام) پرداختند.. طرد و لعن دوم درباره ابن نصیر از ناحیه مقدسه (عجّل الله فرجه الشریف) به دست حسین بن روح نوبختی بود که در آن عده ای از غلات و متصوفه مورد طرد و لعن ظاهری و باطنی واقع شدند. امام با این بیان دروغ و افتراء غلات مبنی براینکه باطنا با امام در ارتباط هستند را افشاء می سازد. همچنین گفته شده است که محمد بن عثمان از نواب اربعه نیز از وی به دلیل ادعی نیابت از او، بیزاری جسته است. این عوامل سبب شکست این فرقه و مسلک در جامعه شیعه شد. در اواخر عمرش از وی پرسیدند که چه کسی جانشین تو است؟ گفت احمد اما معلوم نبود کدام احمد رامی گوید و به همین دلیل به چند فرقه تبدیل شدند. عده ای فرزندش احمد را جانشین او قرار دادند و عده ای احمد بن محمد بن موسی بن فرات و عده ای احمد بن ابی الحسین بن بشر را جانشین وی خواندند. البته برخی نصیریه را به شخصی به نام نصیر در زمان امیرالمومنین علی (علیه السّلام) منتسب می کنند که با عده ای در حق آن حضرت اظهار غلو کردند که امیرالمومنین نیز آنها را ارشاد به حق نمود و چون نپذیرفتند آن افراد را اعدام کرد اما نصیر از این حادثه فرار کرد و به انتشار این عقیده باطل پرداخت.
اهل سنت و تصوف علت گسترش نصیریه
با توجه به اینکه تصوف هم یکی از انحرافات جامعه مسلمین است که بیشتر نزد اهل تسنن بروز یافت، بین فرق غلوآمیز و تصوف می توان اشتراکات اعتقادی و بینشی و بلکه اتحاد فرقه غالی و تصوف را مشاهده کرد. این مطلب را می توان در فردی چون حسین بن منصور نیز مشاهده کرد. فرقه نصیریه نیز با توجه به اینکه در جامعه شیعه به دلیل افشاگری امام (علیه السّلام) علیه محمد بن نصیر نمی توانست رشد کند به جامعه تصوف اهل سنت کشیده شد و در واقع تصوف اهل سنت باعث رشد این فرقه شد. در این رابطه گفته شده که جانشین محمد بن نصیر، محمد بن جندب بود که مدت کوتاهی رئیس این فرقه شد بعد از او فردی به نام ابو محمد عبدالله بن محمد الجنان الجنبلانی عهده دار این فرقه شد. او بنیانگذار یکی از فرق صوفیه به نام جنبلانیه است و فعالیت وی محدود به حوزه شیعیان نبود بلکه بیشتر اهل سنت به او ملحق می شدند و چون هر کس که داخل این طریقه صوفیانه می شد بالتبع به خاطر متابعت از شیخ طریقه به عقاید فرقه نصیریه نیز معتقد می شدند و این خود عامل گسترش این فرقه شد. جنبلانی به مصر می رود و حسین بن حمدان خصیبی را به فرقه خود دعوت می کند وی بعد از جنبلانی به ریاست این طریقه و فرقه می رسد و پایگاه خود را به حلب انتقال می دهد و تا به امروز این فرقه با فراز و نشیب اعتقادی چون نصیریه و علی الهیه و اهل حق در ایران و عراق و سوریه با عقاید التقاطی از شیعه و سنی و تصوف و غلات به موجودیت خود ادامه می دهد. به این فرقه عقاید غلوآمیزی نسبت داده شده است. مانند اعتقاد به الوهیت و خالقیت و رازقیت حضرت علی (علیه السّلام) و ظهور خداوند در امیرالمومنین علی (علیه السّلام) موکل بودن اصحاب علی (علیه السّلام) بر تدبیر امور عالم و..
ظهور و تجلی ذات
...


کلمات دیگر: