کلمه جو
صفحه اصلی

ابن راوندی

فرهنگ فارسی

ابوالحسین احمد بن یحیی اصلا از مردم راوند ( میان اصفهان و کاشان ) و در زمره متکلمان معروف بشمار است ( و . ۲٠۵ - ف . ۲۴۵ ه ق . ) . وی عقایدی خاص داشته از تالیفات او : التاج خلق القر آن الفضیحه المعتزله را باید نام برد .
اصلا ایرانی از مردم راوند میان اصفهان و کاشان

لغت نامه دهخدا

ابن راوندی . [ اِ ن ُ وَ ] (اِخ ) ابوالحسین احمدبن یحیی بن اسحاق . وفات 245 هَ .ق . اصلاً ایرانی از مردم راوند میان اصفهان و کاشان . از متکلمین زمان خویش . او اقوال وعقایدی مخصوص بخود داشته که متکلمین نقل کنند و صد و اند کتاب دارد و از آنجمله است : کتاب التاج . کتاب الزمرد. کتاب خلق القرآن . کتاب القصب . کتاب فضیحةالمعتزله . فوت او بسن چهل سالگی در بغداد بوده . (از ابن خلکان ). و ابن الندیم از قول ابوالقاسم بلخی از کتاب محاسن خراسان نقل کند که نام ابن راوندی ابوالحسین احمدبن یحیی بن محمدبن اسحاق راوندی است از اهل مروالروذ . در زمان خویش هیچکس از اقران حاذقتر و داناتر از او بمسائل کلامی نبود. او در اول امر مردی خوش سیرت و نیکومذهب و باآزرم بود و بجهاتی که پیش آمد از جمله ٔ آن صفات بگشت چنانکه بیشتر کتب او کفریات است که به نام ابوعیسی بن لاوی یهودی اهوازی کرده و به آخر هم در خانه ٔ او بمرده است و از کتب ملعونه ٔ اوست کتابی که در ابطال رسالت و احتجاج برانبیا کرده است و سپس خود کتابی در نقض این کتاب نوشته و خیاط نیز نقضی بر این کتاب دارد. کتاب نعت الحکمة صفة القدیم تعالی و وجل اسمه فی تکلیف خلقه امره و نهیه [ کذا ] و بر این کتاب نیز خیاط را نقضی است .و کتابی که در آن بر نظم قرآن طعن کند و بر آن کتاب خود او و نیز خیاط و ابوعلی جبائی رد نوشته اند. کتاب القضیب الذهب و در آنجا گوید که علم خدای تعالی به اشیاء محدث است و ذات او تعالی تا علم برای خویش خلق نکرد عالم نبود و ابوالحسین خیاط را بر این کتاب نقضی است . کتاب الفرند در طعن بر رسول صلوات اﷲعلیه وآله وباز خیاط این کتاب را نقض کرده است . و کتاب المرجان در اختلاف اهل اسلام و خود ابن راوندی را بر این کتاب ردی است . و او را کتب صالحه نیز بوده است از قبیل : کتاب الاسماء و الاحکام . کتاب الابتداء و الاعاده . کتاب الامامه فیه [ کذا ] . کتاب خلق القرآن . کتاب البقاء و الفناء لا شی ٔ الا موجود و غیرها - انتهی . و هم ابن الندیم گوید ابوسهل اسماعیل بن نوبخت نوبختی را کتابی است به نام کتاب نقض اجتهاد الرأی علی ابن الروندی [ کذا] و او را کتابی بوده است به نام البصیره در رد اسلام که خود نیز بر آن جوابی نوشته است . و کتاب التاج او بحثی است در قِدَم عالم و ابوسهل اسماعیل بن علی بن نوبخت نوبختی را کتابی است به نام کتاب نقض التاج علی الروندی و یعرف بکتب السبک . و باز ابن الندیم کتابی به نام عبث الحکمه از ابن روندی نام می برد و میگوید ابوسهل مذکور را بر آن نیز نقضی است . و کتاب الزمرد یا الزمردة در انکار نبوات است . و نیز کتابی بنام الدامغکه بر رد قرآن نوشته است . و دو قطعه ٔ ذیل از اوست :
الیس عجیباً بأن ّ امرء
لطیف الخصام دقیق الکلم
یموت و ماحصّلت نفسه
سوی علمه انه ماعلم .

#


سبحان من وضع الاشیاء موضعها
و فرّق العزّ و الاذلال تفریقا
کم عاقل عاقل اعیت مذاهبه
و جاهل جاهل تلقاه مرزوقا
هذا الذی ترک الافکار حائرة
و صَیَّرَ العالم النحریر زندیقا.
گویند او هنگام مرگ از عقاید باطله ٔ خویش بازگشت و توبه کرد.

ابن راوندی. [ اِ ن ُ وَ ] ( اِخ ) ابوالحسین احمدبن یحیی بن اسحاق. وفات 245 هَ.ق. اصلاً ایرانی از مردم راوند میان اصفهان و کاشان. از متکلمین زمان خویش. او اقوال وعقایدی مخصوص بخود داشته که متکلمین نقل کنند و صد و اند کتاب دارد و از آنجمله است : کتاب التاج. کتاب الزمرد. کتاب خلق القرآن. کتاب القصب. کتاب فضیحةالمعتزله. فوت او بسن چهل سالگی در بغداد بوده. ( از ابن خلکان ). و ابن الندیم از قول ابوالقاسم بلخی از کتاب محاسن خراسان نقل کند که نام ابن راوندی ابوالحسین احمدبن یحیی بن محمدبن اسحاق راوندی است از اهل مروالروذ . در زمان خویش هیچکس از اقران حاذقتر و داناتر از او بمسائل کلامی نبود. او در اول امر مردی خوش سیرت و نیکومذهب و باآزرم بود و بجهاتی که پیش آمد از جمله آن صفات بگشت چنانکه بیشتر کتب او کفریات است که به نام ابوعیسی بن لاوی یهودی اهوازی کرده و به آخر هم در خانه او بمرده است و از کتب ملعونه اوست کتابی که در ابطال رسالت و احتجاج برانبیا کرده است و سپس خود کتابی در نقض این کتاب نوشته و خیاط نیز نقضی بر این کتاب دارد. کتاب نعت الحکمة صفة القدیم تعالی و وجل اسمه فی تکلیف خلقه امره و نهیه [ کذا ] و بر این کتاب نیز خیاط را نقضی است.و کتابی که در آن بر نظم قرآن طعن کند و بر آن کتاب خود او و نیز خیاط و ابوعلی جبائی رد نوشته اند. کتاب القضیب الذهب و در آنجا گوید که علم خدای تعالی به اشیاء محدث است و ذات او تعالی تا علم برای خویش خلق نکرد عالم نبود و ابوالحسین خیاط را بر این کتاب نقضی است. کتاب الفرند در طعن بر رسول صلوات اﷲعلیه وآله وباز خیاط این کتاب را نقض کرده است. و کتاب المرجان در اختلاف اهل اسلام و خود ابن راوندی را بر این کتاب ردی است. و او را کتب صالحه نیز بوده است از قبیل : کتاب الاسماء و الاحکام. کتاب الابتداء و الاعاده. کتاب الامامه فیه [ کذا ]. کتاب خلق القرآن. کتاب البقاء و الفناء لا شی الا موجود و غیرها - انتهی. و هم ابن الندیم گوید ابوسهل اسماعیل بن نوبخت نوبختی را کتابی است به نام کتاب نقض اجتهاد الرأی علی ابن الروندی [ کذا] و او را کتابی بوده است به نام البصیره در رد اسلام که خود نیز بر آن جوابی نوشته است. و کتاب التاج او بحثی است در قِدَم عالم و ابوسهل اسماعیل بن علی بن نوبخت نوبختی را کتابی است به نام کتاب نقض التاج علی الروندی و یعرف بکتب السبک. و باز ابن الندیم کتابی به نام عبث الحکمه از ابن روندی نام می برد و میگوید ابوسهل مذکور را بر آن نیز نقضی است. و کتاب الزمرد یا الزمردة در انکار نبوات است. و نیز کتابی بنام الدامغکه بر رد قرآن نوشته است. و دو قطعه ذیل از اوست :

دانشنامه عمومی

ابوالحسین احمد بن یحیی بن محمد بن اسحاق راوندی، معروف به ابن راوندی، از اهالی شهر راوند، متولد سال ۲۱۰ هجری قمری، که در ۴۰ سالگی، درگذشت. وی، در بغداد، زندگی کرده است و ابتدا، متکلم معتزلی بوده و سپس، از اسلام، خارج شده است. دوران زندگی او با تحولات مذهبی و فکری عظیمی، روبه رو بود؛ وی در آغاز، یکی از بزرگان معتزله (قرن سوم قمری)، محسوب می گردید؛ ولی تغییر عقیده داد و در کتاب «فضیحه المعتزله» که آن را در پاسخ به کتاب جاحظ با نام «فضیلت معتزله» نوشت به شدت، از معتزله، انتقاد کرد. آن گاه، برای مدت کوتاهی، به مذهب تشیع گروید؛ کتاب «الامامت» از آثار دوره کوتاه تشیع اوست؛ اما ملاقات او با ابوعیسی وراق، باعث خروج او از تشیع و اسلام گردید و از آن پس، به یکی از مهمترین ندانم گرایان و زندیقان تاریخ ایران و اسلام، تبدیل شد.
کتاب التاج
کتاب التعدیل و التجویر
کتاب الزمرد
کتاب الفرند
کتاب الدامق
کتاب اجتهاد الرای
کتاب الزینه
گفته اند که وی، کتاب هایی بر ضداسلام، پیامبر اسلام، قرآن و تعلیمات اسلامی، نوشته است. تعداد تالیفات وی را ۱۱۴ دانسته اند. ابن خلکان، در کتاب وفیات الاعیان، او را عالم مشهور و یکی از فضلای عصر خویش خوانده است؛ ولی به الحاد و کفر وی، اشاره ای نکرده است. او سال درگذشت ابن راوندی را ۲۴۵، و به روایتی، ۲۵۰ قمری، دانسته است؛ اما دیگران، وفات او را ۲۹۸ قمری گفته اند.
به جز آنچه دشمنانش از وی، نقل می کنند یا شیفتگانش به او نسبت می دهند، چیزی از کتاب های وی، به دست ما نرسیده است. کتاب «الانتصار» از خیاط معتزلی، در رد و تکذیب مباحث ابن راوندی، در بطن کتاب الزمرد نوشته شده و به لطف خیاط، اطلاع از قسمت های زیادی از کتاب زمرد، برای ما مقدور گشته است.
ابن ندیم در «الفهرست»، به نقل از گروهی، نوشته است که ابن راوندی، در پایان عمر، توبه کرده و از گذشتهٔ خود، اظهار ندامت نمود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اِبْن ِ راوَندی ، ابوالحسین احمد بن یحیی بن محمد بن اسحاق ، مشهور به ابن راوندی ، یا ابن رَوَندی یا ابن ریوندی ، یکی از متکلمان مشهور به الحاد سده ۳ق /۹م می باشد .
از تاریخ دقیق تولد و آغاز زندگی او دانسته های روشنی در دست نیست . بیشتر منابع بر جای مانده ، نوشته های مخالفان اوست که در رد عقایدش پرداخته اند، و در آن ها که اندکی از بسیار است ، چیزی درباره شرح احوال او نمی یابیم . بر پایه گزارش های مسعودی و ابن خلکان او در ۴۰ سالگی درگذشته است . بنابراین با توجه به تاریخ ۲۴۵ق /۸۵۹م که این دو برای وفات او ذکر کرده اند، می توان نتیجه گرفت که ابن راوندی در حدود ۲۰۵ق /۸۲۰م متولد شده است . پاول کراوس در مقاله خود به نام «بررسی هایی درباره تاریخ الحاد در اسلام ۲» یادآور شده است که تولد ابن راوندی در حدود ۲۱۰ق برای تمام نویسندگان ثابت است . با وجود این ، نیبرگ سال های ۲۰۵ تا ۲۱۵ق را پیشنهاد کرده است . الاعسم در مقدمه فضیحة المعتزله ابن راوندی ، سخن مسعودی را پذیرفته و تولد او را در ۲۰۵ق ذکر کرده که به نظر درست تر می رسد.
تاریخ درگذشت
درباره تاریخ مرگ ابن راوندی نیز نقطه های تاریکی وجود دارد. مسعودی تاریخ درگذشت او را ۲۴۵ق /۸۵۹م ، ابن خلکان ۲۴۵ و ۲۵۰ق / ۸۶۴م و یافعی ۲۴۳ق را نیز ذکر کرده اند، هر چند یافعی در جای دیگر حدود ۳۰۰ق /۹۱۳م را آورده است . در مقابل این سالها، ابوالفدا ، ابن وردی و ابن شحنه ۲۹۳ق /۹۰۶م ، ابن جوزی ، عباسی ، صفدی ، ابن تغری بردی و ابن ایبک ۲۹۸ق ، ذهبی ۳۰۰ق ، ابن عماد و حاجی خلیفه ۳۰۱ق را، تاریخ مرگ او نوشته اند. نیبرگ در بحث انتقادی خود در مقدمه الانتصار به این نتیجه رسیده است که سال درگذشت او را می توان حدود ۳۰۰ق تخمین زد دلایلی که نیبرگ را به این نتیجه رسانده ، اینهاست :۱. ابن مرتضی در المنیة و الامل ابن راوندی را در طبقه هشتم معتزلیان ، یعنی در ردیف معاصران ابوالحسین خیاط (د ح ۳۰۰ق /۹۱۳م )، ابوعلی جُبّائی (د ۳۰۳ق ) و ابوالقاسم بلخی کعبی (د ۳۱۹ق ) آورده است .۲. ابن راوندی در فضیحة المعتزله ابوزُفَر و ابومجالد را که هر دو از طبقه هشتم هستند، نام می برد و سخن آنان را رد می کند.۳. عباسی در کتاب معاهد التنصیص (تألیف در ۷۳۴ق /۱۳۳۴م ) بدون ذکر مأخذ می نویسد: ابوعلی جبائی و ابن راوندی در حال مباحثه ای درباره بلاغت و فصاحت قرآن بر روی پل بغداد دیده شده اند و همو می افزاید که «او بیش از ۸۰ سال زیست ... و به گفته ابن نجار در ۲۹۸ق /۹۱۱م درگذشت ». با انتقاداتی که بر طبقه بندی ابن مرتضی وارد است ، آرای او در این زمینه اعتبار چندانی ندارد: ابوزفر، بنابر گفته ابوالحسین خیاط، از هشام فُوَطی که از طبقه ششم و از معاصران مأمون عباسی (خلافت : ۱۹۸- ۲۱۸ق /۸۱۴ -۸۳۳م ) است )، در حالی که ابن مرتضی او را از طبقه هشتم به شمار آورده است . همچنین ابن مرتضی آشکار می گوید که ابوزفر، ابوهُذَیل عَلاّف و ابو موسی مردار را دیده است . اما این ابوموسی که ابن مرتضی او را در طبقه هفتم آورده است ، شاگر بشر بن معتمر (د ۲۱۰ق ) بوده و ابوهذیل نیز در ۱۰۰ سالگی در ۲۲۵ یا ۲۳۵ق درگذشته است پس ابوزفر فقط هنگامی می تواند به طبقه هشتم تعلق داشته باشد که دست کم در پایان قرن ۳ ق درگذشته باشد، ولی منابع ما چیزی درباره طول عمر ابوزفر و دیگر ویژگی های زندگی او نمی گویند.نظیر این سخنان را می توان درباره ابومجالد نیز به میان آورد: ابن مرتضی او را در طبقه هشتم قرار داده است و بنابر آنچه نیبرگ بررسی کرده ، ابوالحسین خیاط از شاگردان او به شمار می آمده است ، اما از یک سو ابومجالد هم دوره جعفر بن حرب ، جعفر بن مبشر و ابوموسی مردار معرفی می شود و از سوی دیگر - چنانکه ذکر شد - استادِ ابوالحسین خیاط بوده است . کراوس از این عبارت چنین استنباط کرده است که ابوالحسین خیاط در سنین نوجوانی شاگرد ابومجالد بوده است . دلیل سوم نیبرگ نیز با توجه به اصل سخن ابن نجار تضعیف می شود. وی می نویسد : «هلک ابن الرواندی و له ست ّ و ثلاثون سنة مع ما انتهی الیه من التوغّل فی المخازی ، و ذلک فی سنة ثمان و تسعین و مأتین ». بر پایه این سخن ، ابن راوندی بایست در حدود ۲۶۲ق متولد شده باشد و این با آنچه در همه منابع آمده است ، مغایرت دارد.
محل ولادت و مذهب
ابن راوندی را گروهی اهل راوند کاشان و برخی دیگر از مروالروذ خراسان دانسته اند که در بغداد ساکن بوده است . احتمالاً خانواده او میان سال های ۲۱۰- ۲۱۵ق /۸۲۵ -۸۳۰م خراسان را ترک کرده اند ابن جوزی می نویسد: گفته اند که پدرش یهودی بود و او اسلام آورد، و یکی از یهودیان به مسلمانان می گفت : این مرد کتابتان را بر شما تباه نکند، همچنانکه پدرش تورات را بر ما تباه کرد. اقبال عقیده دارد که این نسبت هم باید یکی از تهمت هایی باشد که به او بسته اند با این حال گوییدی می نویسد: وی پس از پذیرفتن ظاهری اسلام به معتزلیان پیوست و به نگارش کتاب هایی در عقاید معتزله همت گماشت . ابوالحسین خیاط از او به عنوان یک معتزلی در بغداد یاد کرده کراوس ، و همو برادر و عم ابن راوندی را نیز در شمار معتزلیان آورده است . ابن راوندی دوران بلوغ فکری خود را در بغداد گذرانید و چندی از پیروان برجسته و فعّال معتزله به شمار می آمد، اما سرانجام آنان او را به زندقه متهم کردند و از مکتب خود راندند منابع تصویر روشنی از زندگی و فعالیت او پیش از طغیانش بر ضد معتزلیان به دست نمی دهد.
دوری از معتزلیان
...


کلمات دیگر: