[ویکی فقه] اِبْن ِ عَطا، ابوالعباس احمد بن محمد بن سهل اَدَمی بغدادی ( ۳۰۹ق /۹۲۲م )، عارف ، شاعر، مفسر و محدث حنبلی است.
برخی از مآخذ نسبت او را آدمی نوشته اند اما از آن جا که در میان نیاکان وی کسی به نام آدم شناخته نیست ، ظاهراً باید نسبت او اَدمی باشد و اَدم نام محلی بوده در یک منزلی واسط که در مسیر کاروانهای حج قرار داشته است . از تاریخ ولادت ابن عطا اطلاع دقیقی در دست نیست ، اما به گفته ماسینیون ، در حدود ۲۳۵ق / ۸۴۹م به دنیا آمد، اما این تاریخ در هیچ مأخذی نیامده است . از دوران کودکی او نیز اطلاعی در دست نیست .
مشایخ حدیث
ظاهراً دوران جوانی ابن عطا به فراگیری حدیث سپری شده و از کسانی چون ابویعقوب یوسف بن موسی و نیز ابوالعباس فضل ابن زیاد که از یاران احمد بن حنبل بود، نقل حدیث می کرده است . گویند وی هر روز ختم قرآن می کرده است . هجویری و عطار از دو ختم قرآن ابن عطا در شبانه روز سخن به میان آورده اند، اما بعد ها که ابن عطا به عرفان روی آورد، به مطالعة دقیق در معانی آیات قرآنی و تحقیق در مضامین آن ها پرداخت .
سوانح زندگی
سوانح زندگی ابن عطا به درستی شناخته نیست ، همین قدر می دانیم که او در اواخر عمر دچار تحول روحی شد و درپی آن به تصوف روی آورد. ماسینیون زندگی ابن عطا را به ۳ دوره تقسیم کرده است : نخست دوره تحصیل ، نقل حدیث و آشنایی با بزرگان صوفیه که تا ۴۰ سالگی ِ او را در بر می گیرد، دوم دوره مصائب و «بلا» ها که از ۷ تا ۱۸ سال ادامه داشته است و سرانجام سالهای آخر عمر او که به تصوف و تأمل در قرآن و دوستی با حلّاج سپری شده است . امیر معزی به دو دوره مشخص در زندگی ابن عطا قائل است : او دوره نخست را به تقریب تا ۲۹۳ق می داند و براساس پاره ای شواهد و قراین تاریخی نتیجه می گیرد که وی به سبب بلاهایی که در این سال بر او روی آورد، دچار تحول روحی شد و قریب ۷ سال در این احوال بود. این دگرگونی روحی ، یعنی دوره گرایش به تصوف و اشتغال به تأملات باطنی و عرفانی بوده که تا مرگ وی در ۳۰۹ق ادامه داشته است . اما درباره این تحول روحی نباید مبالغه کرد، زیرا به نظر نمی رسد که او یکباره از راه و روش پیشین و عقاید حنبلی خود بریده باشد و حرمتی که وی تا آخرین روزهای عمر در میان حنبلیان داشت ، مؤید این نکته است . این تحول روحی که از آن به «غلبه » تعبیر کرده اند، ظاهراً با حالاتی آمیخته به نوعی وجد و بیخودی همراه بوده و در مدتی نسبتاً طولانی گه گاه با بروز اعمال و ابراز سخنان غیرعادی از سوی او ظاهر می شده است . درباره مدت این دوره «غلبه »، اتفاق نظر وجود ندارد، سراج قاری آن را حدود ۷ سال دانسته ، ولی ابوطالب مکی آن را به ۱۴ سال و ذهبی به ۱۸ سال رسانده است . آغاز این دوره ، چنانکه گفته شد، مقارن با حوادثی ناگوار در زندگی ابن عطا، یعنی مرگ جمعی از بستگان از جمله زن و فرزندان و از کف دادن دارایی وی بوده است . برخی سبب این حوادث را نفرین جنید در حق او دانسته اند، ازآن روی که با نظر وی بر سر مسأله فقر و غنا مخالفت کرده بود. برخی دیگر گفته اند که او خود از خدا خواسته بود که او را بلایی دهد، زیرا بلا کشیدن را طریق نیل به وصال الهی می شمرده است . به نظر می رسد که دریافت خاص او از بلا حاصل رنج ها، تأملات و احتمالاً تجربه های عرفانی وی در این دوره باشد. گرچه از زندگی و حالات روحی ابن عطا در این دوره اطلاعی در دست نیست ، اما می توان گفت که وی پس از گذشتن از این دشواری ها و باز یافتن آرامش روحی ، خود را وقف سیر و سلوک صوفیانه کرده و در تفکرات و تأملات عرفانی مستغرق شده است . گفته اند که اولین سخنی که در آغاز این دوره بر زبان رانده همانا شعر معروف اوست که چنین آغاز می شود:حقَاً اَقول ُ لَقَدْ کلّفْتَنی شَطَطاً حَمْلی هواک وصبری ذان تَعجیب ُاین دوره از زندگی ابن عطا که آخرین سالهای عمر اوست دوران مصاحبت او با پیران بزرگ صوفیه ، دوستی نزدیک با حلاج و مآلاً جان نهادن بر سر دفاع از عقیده او بوده است .
پیران وی در طریقت
...
برخی از مآخذ نسبت او را آدمی نوشته اند اما از آن جا که در میان نیاکان وی کسی به نام آدم شناخته نیست ، ظاهراً باید نسبت او اَدمی باشد و اَدم نام محلی بوده در یک منزلی واسط که در مسیر کاروانهای حج قرار داشته است . از تاریخ ولادت ابن عطا اطلاع دقیقی در دست نیست ، اما به گفته ماسینیون ، در حدود ۲۳۵ق / ۸۴۹م به دنیا آمد، اما این تاریخ در هیچ مأخذی نیامده است . از دوران کودکی او نیز اطلاعی در دست نیست .
مشایخ حدیث
ظاهراً دوران جوانی ابن عطا به فراگیری حدیث سپری شده و از کسانی چون ابویعقوب یوسف بن موسی و نیز ابوالعباس فضل ابن زیاد که از یاران احمد بن حنبل بود، نقل حدیث می کرده است . گویند وی هر روز ختم قرآن می کرده است . هجویری و عطار از دو ختم قرآن ابن عطا در شبانه روز سخن به میان آورده اند، اما بعد ها که ابن عطا به عرفان روی آورد، به مطالعة دقیق در معانی آیات قرآنی و تحقیق در مضامین آن ها پرداخت .
سوانح زندگی
سوانح زندگی ابن عطا به درستی شناخته نیست ، همین قدر می دانیم که او در اواخر عمر دچار تحول روحی شد و درپی آن به تصوف روی آورد. ماسینیون زندگی ابن عطا را به ۳ دوره تقسیم کرده است : نخست دوره تحصیل ، نقل حدیث و آشنایی با بزرگان صوفیه که تا ۴۰ سالگی ِ او را در بر می گیرد، دوم دوره مصائب و «بلا» ها که از ۷ تا ۱۸ سال ادامه داشته است و سرانجام سالهای آخر عمر او که به تصوف و تأمل در قرآن و دوستی با حلّاج سپری شده است . امیر معزی به دو دوره مشخص در زندگی ابن عطا قائل است : او دوره نخست را به تقریب تا ۲۹۳ق می داند و براساس پاره ای شواهد و قراین تاریخی نتیجه می گیرد که وی به سبب بلاهایی که در این سال بر او روی آورد، دچار تحول روحی شد و قریب ۷ سال در این احوال بود. این دگرگونی روحی ، یعنی دوره گرایش به تصوف و اشتغال به تأملات باطنی و عرفانی بوده که تا مرگ وی در ۳۰۹ق ادامه داشته است . اما درباره این تحول روحی نباید مبالغه کرد، زیرا به نظر نمی رسد که او یکباره از راه و روش پیشین و عقاید حنبلی خود بریده باشد و حرمتی که وی تا آخرین روزهای عمر در میان حنبلیان داشت ، مؤید این نکته است . این تحول روحی که از آن به «غلبه » تعبیر کرده اند، ظاهراً با حالاتی آمیخته به نوعی وجد و بیخودی همراه بوده و در مدتی نسبتاً طولانی گه گاه با بروز اعمال و ابراز سخنان غیرعادی از سوی او ظاهر می شده است . درباره مدت این دوره «غلبه »، اتفاق نظر وجود ندارد، سراج قاری آن را حدود ۷ سال دانسته ، ولی ابوطالب مکی آن را به ۱۴ سال و ذهبی به ۱۸ سال رسانده است . آغاز این دوره ، چنانکه گفته شد، مقارن با حوادثی ناگوار در زندگی ابن عطا، یعنی مرگ جمعی از بستگان از جمله زن و فرزندان و از کف دادن دارایی وی بوده است . برخی سبب این حوادث را نفرین جنید در حق او دانسته اند، ازآن روی که با نظر وی بر سر مسأله فقر و غنا مخالفت کرده بود. برخی دیگر گفته اند که او خود از خدا خواسته بود که او را بلایی دهد، زیرا بلا کشیدن را طریق نیل به وصال الهی می شمرده است . به نظر می رسد که دریافت خاص او از بلا حاصل رنج ها، تأملات و احتمالاً تجربه های عرفانی وی در این دوره باشد. گرچه از زندگی و حالات روحی ابن عطا در این دوره اطلاعی در دست نیست ، اما می توان گفت که وی پس از گذشتن از این دشواری ها و باز یافتن آرامش روحی ، خود را وقف سیر و سلوک صوفیانه کرده و در تفکرات و تأملات عرفانی مستغرق شده است . گفته اند که اولین سخنی که در آغاز این دوره بر زبان رانده همانا شعر معروف اوست که چنین آغاز می شود:حقَاً اَقول ُ لَقَدْ کلّفْتَنی شَطَطاً حَمْلی هواک وصبری ذان تَعجیب ُاین دوره از زندگی ابن عطا که آخرین سالهای عمر اوست دوران مصاحبت او با پیران بزرگ صوفیه ، دوستی نزدیک با حلاج و مآلاً جان نهادن بر سر دفاع از عقیده او بوده است .
پیران وی در طریقت
...
wikifeqh: ابن_عطا