تفسیر صافی یکی از تفسیرهای قرآن است که توسط ملا محسن فیض کاشانی نگاشته شده است و بیشتر با جنبه روائی و نقلی نگاشته شده است و به علت اختصار و جامعیت، در زمان های مختلف مورد توجه قرار گرفته است.
مقدمه اول در فضل قرآن و وصیت به تمسک به آن از روایات اهل بیت
مقدمه دوم در بیان اینکه علم قرآن، نزد اهل بیت می باشد و ظاهر و باطن همه قرآن را آنان می دانند.
مقدمه سوم در بیان این که کل قرآن در شأن اولیاء الله و دشمنان آنان وارد شده است.
مقدمه چهارم در بیان وجوه معانی آیات از تفسیر و تأویل، ظاهر و بطن، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ و... که بخشی از مطالب علوم قرآنی را تشکیل می دهند.
مقدمه پنجم در بیان مفهوم تفسیر به رأی و نهی از آن می باشد.
مقدمه ششم در عدم تحریف قرآن.
مقدمه هفتم در بیان این که قرآن تبیان همه چیز است (تبیان یعنی روشنگر)، و اصول معارف دینی و قواعد شرعی در آن مطرح شده است.
مقدمه هشتم در بیان قرائات مختلف و میزان اعتبار آنها.
مقدمه نهم در نزول دفعی و تدریجی قرآن.
مقدمه دهم در شفاعت قرآن و ثواب تلاوت و حفظ آن.
مقدمه یازدهم در تلاوت قرآن و آداب آن.
مقدمه دوازدهم در بیان اصطلاحات و روشی که در تفسیر بر آن ها تکیه داشته است.
در مقدمه تفسیر به انواع تفسیر نگاری اشاره ای دارد و اعتراضی به تفسیر نگاری، بدون توجه به اهل بیت و تعالیم آنان، بالاخره از تفاسیری سخن به میان می آورد که با اخبار و روایات، قرآن را تفسیر کرده اند و یادآوری می کند که این گونه تفاسیر نیز از کاستی ها و ناهنجاری ها بدور نیستند، این گونه تفاسیر یا کامل نیستند، یا تفسیر تمام آیات را ندارند، برخی نیز سرشارند از اخبار ضعیف، و در برخی دیگر روایاتی آمده، بی ارتباط با موضوع، بدون تدوینی شایسته و ترتیبی زیبا.
افزون بر این ها، در این گونه تفاسیر، روایاتی راه یافته است، که مشتمل بر تأویلاتی است، نفرت زا و مطالبی باطل، همانند نسبت عصیان و سفاهت به انبیاء و بالاخره در این مجموعه ها، گاه روایات، به ظاهر متضادند و مفسران هیچگونه تلاشی، برای رفع تضاد از این ظواهر بکار نبسته اند. فیض کاشانی بعد از این مطالب می گوید:.mw-parser-output blockquote.templatequote{margin-top:0}.mw-parser-output blockquote.templatequote div.templatequotecite{line-height:1em;text-align:right;padding-right:2em;margin-top:0}.mw-parser-output blockquote.templatequote div.templatequotecite cite{font-size:85%}
به هر حال من تاکنون، در میان تفاسیر، با همه گستردگی تعداد آنها، تفسیری مهذب و پیراسته از ناهنجاری ها با بیانی کافی که تشنگان را سیراب کند، نیافته ام و امیدوارم این تفسیر، همانی باشد که انتظار می رود، تفسیری که مطالب و روایات صحیح را از روایات کدر و ناصاف، تمیز دهد، از مفسری که با شناخت متن احادیث، پی به صحت و ضعف آن برد نه با شناخت اسانید، مفسری که علم را از خداوند گرفته باشد نه از اسانید روایات، مفسری که توانایی شکافتن روایات و تجزیه و تحلیل آن ها را داشته باشد و با این توان، روایات صاف را از روایات غبار اندود، باز شناساند و از دل روایات اهل بیت مطالب مناسب فهم اهل زمانش را، استخراج و بیان نماید و زوائد را بدور افکند تا ابهام و تضاد و تناقض که موهن روایات است، از آن ها زدوده گردد
مقدمه اول در فضل قرآن و وصیت به تمسک به آن از روایات اهل بیت
مقدمه دوم در بیان اینکه علم قرآن، نزد اهل بیت می باشد و ظاهر و باطن همه قرآن را آنان می دانند.
مقدمه سوم در بیان این که کل قرآن در شأن اولیاء الله و دشمنان آنان وارد شده است.
مقدمه چهارم در بیان وجوه معانی آیات از تفسیر و تأویل، ظاهر و بطن، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ و... که بخشی از مطالب علوم قرآنی را تشکیل می دهند.
مقدمه پنجم در بیان مفهوم تفسیر به رأی و نهی از آن می باشد.
مقدمه ششم در عدم تحریف قرآن.
مقدمه هفتم در بیان این که قرآن تبیان همه چیز است (تبیان یعنی روشنگر)، و اصول معارف دینی و قواعد شرعی در آن مطرح شده است.
مقدمه هشتم در بیان قرائات مختلف و میزان اعتبار آنها.
مقدمه نهم در نزول دفعی و تدریجی قرآن.
مقدمه دهم در شفاعت قرآن و ثواب تلاوت و حفظ آن.
مقدمه یازدهم در تلاوت قرآن و آداب آن.
مقدمه دوازدهم در بیان اصطلاحات و روشی که در تفسیر بر آن ها تکیه داشته است.
در مقدمه تفسیر به انواع تفسیر نگاری اشاره ای دارد و اعتراضی به تفسیر نگاری، بدون توجه به اهل بیت و تعالیم آنان، بالاخره از تفاسیری سخن به میان می آورد که با اخبار و روایات، قرآن را تفسیر کرده اند و یادآوری می کند که این گونه تفاسیر نیز از کاستی ها و ناهنجاری ها بدور نیستند، این گونه تفاسیر یا کامل نیستند، یا تفسیر تمام آیات را ندارند، برخی نیز سرشارند از اخبار ضعیف، و در برخی دیگر روایاتی آمده، بی ارتباط با موضوع، بدون تدوینی شایسته و ترتیبی زیبا.
افزون بر این ها، در این گونه تفاسیر، روایاتی راه یافته است، که مشتمل بر تأویلاتی است، نفرت زا و مطالبی باطل، همانند نسبت عصیان و سفاهت به انبیاء و بالاخره در این مجموعه ها، گاه روایات، به ظاهر متضادند و مفسران هیچگونه تلاشی، برای رفع تضاد از این ظواهر بکار نبسته اند. فیض کاشانی بعد از این مطالب می گوید:.mw-parser-output blockquote.templatequote{margin-top:0}.mw-parser-output blockquote.templatequote div.templatequotecite{line-height:1em;text-align:right;padding-right:2em;margin-top:0}.mw-parser-output blockquote.templatequote div.templatequotecite cite{font-size:85%}
به هر حال من تاکنون، در میان تفاسیر، با همه گستردگی تعداد آنها، تفسیری مهذب و پیراسته از ناهنجاری ها با بیانی کافی که تشنگان را سیراب کند، نیافته ام و امیدوارم این تفسیر، همانی باشد که انتظار می رود، تفسیری که مطالب و روایات صحیح را از روایات کدر و ناصاف، تمیز دهد، از مفسری که با شناخت متن احادیث، پی به صحت و ضعف آن برد نه با شناخت اسانید، مفسری که علم را از خداوند گرفته باشد نه از اسانید روایات، مفسری که توانایی شکافتن روایات و تجزیه و تحلیل آن ها را داشته باشد و با این توان، روایات صاف را از روایات غبار اندود، باز شناساند و از دل روایات اهل بیت مطالب مناسب فهم اهل زمانش را، استخراج و بیان نماید و زوائد را بدور افکند تا ابهام و تضاد و تناقض که موهن روایات است، از آن ها زدوده گردد
wiki: تفسیر صافی