کلمه جو
صفحه اصلی

خوارزمشاهیان

فرهنگ فارسی

خاندانی که افراد آن در ایران از ۵۲۱ه. ق ./۱۱۲۷م .تا ۶۲۸ ه. ق ./۱۲۳۱ م . سلطنت کردند . ملکشاه یکی از غلامان ترک خود بنام انوشتکین غرجه را بحکومت خوارزم گماشت و او خوارزمشاه لقب یافت . سنجر در سال ۴۹٠ پسر انوشتکین را که قطب الدین محمد نام داشت بحکومت خراسان منصوب کرد. سنجر با اطمینانی که بدو داشت پس از مرگش پسروی اتسز را بجای پدر برگزید و حکومت خراسان را باو داد. اتسز نخستین پادشاه این سلسله است که علم استقلال افراشت و حوزه اقتدار خود را بحدود جند و شط سیحون رسانید . تکش ری و اصفهان را بر ممالک خوارزمشاهی افزود و علائ الدین محمد قسمت عمده ایران و ممالک قراختائیان و غزنین را بتصرف در آورد ولی مغلوب چنگیز گردید . پسرش جلال الدین مدتی با لشکریان مغول در زد و خورد بود و با مرگ وی سلسله خوارزمشاهی منقرض گردید. پادشاهان این سلسله عبارتند از: اتسز ایل ارسلان سلطان شاه محمود تکش علائ الدین محمد جلال الدین منکبرنی از شاعران دوره خوارزمشاهی ادیب صابر و رشید و طواط از نویسندگان وطواط بهائ الدین محمد نویسنده منشات [[التوسل الی الترسل ]] از عارفان نجم الدین کبری مجدالدین بغدادی و بهائ الدین محمد ( ولد ) از حکیمان فخرالدین رازی و از پزشکان اسماعیل جرجانی مولف [[ ذخیره خوارزمشاهی ]] را باید نام برد . هنر این عهد معاصر و دنباله هنر سلجوقی است .
عنوان مشهور سلسله ای از سلاطین مسلمان خوارزم که از سنه ۴۷٠ ه.ق . تا حدود ۶۲۸ ه.ق . در مملکت خوارزم یا متعلقات آن حکومت کرده اند و در بعضی از مواقع بر قسمت عمده بلاد خراسان و بعضی بلاد عراق و حتی آذربایجان نیز استیلائ داشته اند .

لغت نامه دهخدا

خوارزمشاهیان. [ خوا / خا رَ ] ( اِخ ) عنوان مشهورسلسله ای از سلاطین مسلمان خوارزم که از سنه 470 هَ. ق. تا حدود 628 هَ. ق. در مملکت خوارزم یا متعلقات آن حکومت کرده اند و در بعضی از مواقع بر قسم عمده ٔبلاد خراسان و بعضی بلاد عراق و حتی آذربایجان نیز استیلاء داشته اند. مؤسس این سلسله نوشتکین غرچه طشت دارملکشاه بود و از جانب او در 470 هَ. ق. ولایت خوارزم را که در آن زمان منال آن حواله طشت خانه بود یافت. بعد از او اخلافش در آن ولایت فرمانروایی کردند. سلسله خوارزمشاهیان در اوایل حال تابع سلسله سلاجقه بودند و در زمان سنجربن ملکشاه داعیه استقلال یافتند واتسز بتوسعه قلمرو خویش اهتمام نمود. هفتمین پادشاه این سلسله سلطان محمد خوارزمشاه با حمله مغولان مواجه گشت و از دست آنان بگریخت و پسرش جلال الدین منکبرنی آخرین پادشاه این سلسله نیز با وجود مقاومت رشیدانه عاقبت منهزم شد و مقتول گردید و بدینگونه سلسله خوارزمشاهیان انقراض یافت. این سلسله سومین سلسله خوارزمشاهیان محسوب میشود. دو سلسله دیگر مقیم در آنجا یکی بنام آل عراق و دیگر بنام مأمونیان معروف بوده اند. اینک جدول نام پادشاهان این سلسله : نوشتکین غرچه متوفی 491 هَ. ق. قطب الدین محمد از 491 تا 521 هَ. ق. آتسز از 521 تا 551 هَ. ق. ایل ارسلان از 551 تا 568 هَ. ق. سلطانشاه ( پسر ایل ارسلان ) متوفی 568 هَ. ق. علاءالدین تکش ( پسر ایل ارسلان ) از 568 تا 596 هَ. ق. علاءالدین محمد از 596 تا 617 هَ. ق. منکبرنی از 617 تا 628 هَ. ق. ( از دائرة المعارف فارسی ).

دانشنامه عمومی

خوارزمشاهیان نام دودمانی ایرانی و ترک نژاد است از غلامان ترکان سلجوقی، که در نهایت را کنار زده و بر تخت سلطنت ایران نشستند. آنها قبایل ترک زبانی بودند که در اطراف دریاچه خوارزم (آرال)، سیردریا و آمودریا می زیستند که از سال ۴۷۷ تا ۵۹۸ خورشیدی، برابر با ۴۹۱ تا ۶۱۶ قمری، و ۱۰۹۸ تا ۱۲۱۹ میلادی بر ایران فرمانروایی کردند. وسعت قلمرو این سلسلهطبق تخمین ۲٫۳ (یا طبق تخمین دیگر ۳٫۶) میلیون کیلومتر مربع می باشد.
ترکی قپچاقی
خوارزم با نام های خوراسیمه و خوراسیما در منابع ذکر شده است که این سرزمین پس از حملهٔ مغول به ایران، خیوه نامیده شد. محققان دربارهٔ واژهٔ خوارزم، تعاریف گوناگونی ارائه داده اند؛ برخی از آن ها معتقدند که «خوار» به معنای «پایین» و «رزم» به معنای «زمینِ پَست» است. عده ای دیگر از پژوهشگران، خوار را به معنای «خورشید» گرفته اند و خوارزم یعنی سرزمینی که خورشید از آن بالا می آید. خوارزم به علت مجاورت با رود جیحون و موقعیت تجاری و بازرگانی آن، سرزمینی حاصلخیز بود و به دلیل اینکه بر سر راه کاروان ها قرار داشت، اقوام و گروه های مختلفی را به سوی خود جذب کرد.
در مورد حدود جغرافیایی خوارزم، نظرات مختلفی ارائه شده است. بدون شک، خوارزم، ماورالنهر و خراسان بزرگ، سه سرزمین جدا از هم بوده اند ولی بعضی از منابع جغرافیایی اسلامی، این سه سرزمین و بخشی دیگر، خراسان و خوارزم را یکی دانسته اند.

دانشنامه آزاد فارسی

خوارزمشاهیان (۴۷۰ـ۶۲۸ق)
سلسلۀ شاهان ترک تبار و مسلمان خوارزم (۴۷۰ـ۶۲۸ق). از دورۀ ملکشاه سلجوقی یا در حقیقت از دورۀ فرزندش، برکیارق، حکومت خوارزم را به دست گرفتند و به تدریج بر دامنۀ قلمرو خود افزودند. جد و مؤسس این خاندان، انوشتکین غرچه، غلام بلکاتکین، طشتدار ملکشاه سلجوقی بود و چون بلکاتکین درگذشت، به سبب درایت و قدرت تدبیر، جانشین او شد و از آن جا که منال خوارزم مخصوص طشت خانۀ سلطان بود، حکومت خوارزم نیز به او محول گردید (۴۷۰ ق). ظاهراً حکومت خوارزم، بعدها از دست او خارج شد، زیرا در ۴۹۰ق، مردی به نام اکینجی بن قوچقار، از ترکان قپچاقی، حاکم خوارزم بود. اکینجی در ۴۹۰/۴۹۱ق به دست دو تن از سرداران متمرد برکیارق کشته شد و در همان سال امیرداد بک حبشی بن آلتونتاق، سردار برکیارق، به خوارزم آمد و پس از غلبه بر متمردان، قطب الدین محمد پسر انوشتکین را با عنوان خوارزمشاه به حکومت آن ناحیه برنشاند (۴۹۰/۴۹۱ـ۵۲۱ق). او تا پایان عمر مطیع سلطان سنجر بود، اما پسرش اتسز (۵۲۱ـ۵۵۱ق) چندین بار کوشید تا از زیر سیطرۀ سلطان سنجر خارج شود و هر بار علی رغم پیروزهای سنجر دوباره به حکومت خوارزم بازگشت. اتسز چندبار به جنگ ترکان کافر ـ احتمالاً قپچاق ها ـ رفت و بر دامنۀ قلمرو خود افزود. ایل ارسلان (۵۵۱ـ۵۶۷ق) برای همین منظور به خراسان و ماوراءالنهر حمله برد. پس از او پسرش سلطان شاه به حکومت رسید، ولی از برادرش علاءالدین تکش شکست خورد و علاء الدین تکش (۵۶۸ـ۵۹۶ق) پس از غلبه بر مؤید آی آبه در ۵۶۹ق، بخشی از خراسان و در ۵۸۳ق تمام خراسان را تصرف کرد. در ۵۹۰ق بر طغرل بن ارسلان، آخرین فرمانروای سلجوقی عراق، پیروز شد و با قتل او دولت سلاجقۀ عراق را برانداخت و عراق عجم را به تصرّف درآورد. او همچنین با خلافت عباسی نیز در افتاد و بخشی از قلمرو خلافت را اشغال کرد و جنگ هایی با اسماعیلیان خراسان و الموت و همچنین با ترکان قپچاق داشت. سلطان محمد خوارزمشاه (۵۹۶ـ۶۱۷ق) بزرگ ترین پادشاه این سلسله بود و از جانب بعضی مورخان لقب اسکندر ثانی گرفته بود. در روزگار او، وسعت مملکت خوارزمشاهیان به حدود وسعت مملکت سلاجقۀ بزرگ رسید. دولت غوریان یا آل شنسب توسط او منقرض شد. ایلک خانیان را در ۶۰۹ق برانداخت و گورخانیان را در فاصلۀ سال های ۶۰۷ تا ۶۱۲ق با همکاری کوچلوک خان نایمان ساقط کرد و همسایۀ دولت چنگیزخان مغول شد. او زمانی درصدد نابودی خلافت عباسی برآمد و به این منظور سید علاء الملک ترمذی را به خلافت برگزید و برای جنگ با عباسیان عازم بغداد شد، اما به سبب آسیب هایی که در طول راه بر سپاه او وارد آمد از همدان به خوارزم بازگشت. آخرین سال های سلطنت او مقارن حملات ویرانگرانۀ مغولان به ماوراءالنهر و خراسان و خوارزم بود. سلطان محمد که از حملات مغولان متوحش شده بود، به عراق عجم و سپس به مازندران گریخت و در جزیرۀ آبسکون درگذشت و پسرش، سلطان جلال الدین منکبرنی (۶۱۷ـ۶۲۸ق)، رهبری دولت روبه انقراض خوارزمشاهیان را به دست گرفت. مقاومت او امیدواری هایی را برانگیخت، اما سرانجام او نیز مغلوب مغولان شد و به هنگام گریز به قتل رسید و به این ترتیب دولت خوارزمشاهیان برافتاد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خوارزمشاهیان، نام خاندان شاهنشاهی ترک تبار و فرزندان غلامی به نام انوشتکین غرچه هستند که غلام بلکاتکین از غلامان ملک شاه سلجوقی بود.
خوارزمشاهیان در منطقه خوارزم به مرکزیت گرگانج ساکن بودند که در دورۀ سلجوقیان به مرور از دست نشاندگی خارج شدند و علاوه بر خوارزم بر ماوراء النهر و ایران هم دست یافتند. خوارزمشاهیان فرزندان غلامی به نام انوشتکین غرچه هستند که غلام بلکاتکین از غلامان ملک شاه سلجوقی بود. انوشتکین منصب طشت داری داشت، ولی بر اثر درایت و کفایت ملک شاه، شحنگی ولایت خوارزم را به او داد و بعد از او پسرش قطب الدین محمد به جای او منصوب شد که نطقه آغازین سلسله خوارزمشاهیان بود.
قطب الدین محمد انوشتکین
قطب الدین محمد (۴۹۰ تا ۵۲۲ ه .ق) در دورۀ برکیارق از طرف حاکم خراسان التونتاش در سال ۴۹۰ به خوارزم فرستاده شد و لقب خوارزمشاه یافت و جانشین برکیارق، سلطان سنجر هم او را تثبیت کرد. او در مدت سی سال حکومت در خوارزم، تابع سلجوقیان بود.
اَتْسِز بن قطب الدین
اتسز بن قطب الدین محمد (۵۲۲ تا ۵۵۱ ه .ق) پس از مرگ پدر به امارت نشست و تا سال ۵۳۰ مطیع سنجر سلجوقی بود و بعضی ممالک ترکستان و دشت قپچاق را تصرف کرد و به واسطۀ خدماتش به سلجوقیان ارتقاء درجه یافت و مورد حسد امرا و ارکان دولت واقع شد. چون متوجه این امر شد، در حملۀ سنجر به غزنین برای دوری از کید آنها و خوف از سلطان اجازه رفتن به خوارزم گرفت و چون به آن جا رسید سرکشی و تمرد نمود و چندین بار با سنجر درگیر شد، ولی در همه جا شکست خورد و در زمان اسیری سنجر توسط غزها قصد حمله به خراسان داشت که در گذشت.
ایل ارسلان بن اتسز
...

پیشنهاد کاربران

با توجه به اینکه اسم کنونی دریاچه خوارزم، آرال است شاید اگر در زمان خوارزمشاهیان این اسم روی دریاچه بود به این سلسله آرالشاهیان می گفتند. 😃


کلمات دیگر: