کلمه جو
صفحه اصلی

ابن مسعود

فرهنگ فارسی

از مردم بخارا و یکی از حکمای آنجا

لغت نامه دهخدا

ابن مسعود. [ اِ ن ُ م َ ] (اِخ ) ملقب بصدرالدین . یکی از امرای سلطان علاءالدین محمدبن تکش خوارزمشاه . آنگاه که سلطان اسیر ترکان ختا شد ابن مسعود با وی بود و برای خلاص سلطان تدبیری اندیشیده خود را سلطان و سلطان را خادم خویش گفت و به آوردن زری که بپاسبانان نوید داده بود سلطان را به نام خادم به خوارزم فرستاد و سلطان بدین چاره از بند مستخلص شد.


ابن مسعود. [ اِ ن ُ م َ ] ( اِخ ) ملقب بصدرالدین. یکی از امرای سلطان علاءالدین محمدبن تکش خوارزمشاه. آنگاه که سلطان اسیر ترکان ختا شد ابن مسعود با وی بود و برای خلاص سلطان تدبیری اندیشیده خود را سلطان و سلطان را خادم خویش گفت و به آوردن زری که بپاسبانان نوید داده بود سلطان را به نام خادم به خوارزم فرستاد و سلطان بدین چاره از بند مستخلص شد.

ابن مسعود. [ اِ ن ُ م َ ] ( اِخ ) ابوعبدالرحمن عبداﷲبن مسعودبن غافل بن حبیب بن شمخ بن فاربن مخزوم هذلی حلیف بنی زهره. مادر او مسماة به ام عبد بنت عبدود، و از این رو گاهی به عبداﷲ مسعود کنیت ابن ام عبد نیز داده اند. او از قدمای اصحاب رسول است و بروایت ابونعیم اصفهانی ششمین کس است که اسلام آورد و از اینرو او را سادس سته میگفتند و او این لقب را دوست میداشت. ابن مسعود شبان عقبةبن ابی معیط بود و گویند روزی رسول اکرم صلوات اﷲعلیه با ابوبکر بر رمه او میگذشتند و از او شیر طلب کردند ابن مسعود بمقتضای امانت از دادن شیر امتناع جست ، رسول صلوات اﷲعلیه بره میشی راکه تا آنگاه بار نگرفته بود برگرفت و پستان او مس کرد و در حال پستانهای میش پر از شیر شد و روان گردید.ابن مسعود در اثر این معجزه مسلمانی پذیرفت و از آن پس ملازم خدمت رسول صلوات اﷲعلیه گردید چنانکه او را صاحب نعلین و ساده و سواک میخواندند و او نخستین کسی است که قرآن کریم را علی رؤس الاشهاد در مکه تلاوت کرد، و وی ذوالهجرتین است چه یک بار بحبشه و بار دیگر به مدینه هجرت کرد و در همه غزوات رسول ( ص ) حاضر بودو ابوجهل را او به دست خویش بکشت. خانه او جنب مسجد رسول بود و با مادر خود پیوسته بخانه پیامبر صلوات اﷲعلیه آمد و شد داشت بدان حد که ابوموسی اشعری آنگاه که بمدینه آمد ابن مسعود و مادر او را از اهل بیت طهارت گمان برد. و نیز او از عشره مبشره است یعنی یکی از ده تن یاران که پیغمبر به آنان وعده بهشت فرمود. او در روش و حرکات به آن حضرت تشبّه میورزید لکن ساقهای پا لاغر داشت ، وقتی در حضور پیامبر صلوات اﷲعلیه وی را بلاغری پای استهزا کردند آن حضرت منع فرمود. ابن مسعود را قامتی بلند و نحیف بود و موی سر تا پشت گوش فرومیگذاشت و خضاب نمیکرد. در خلافت ابوبکر و قتال اهل ردّه مأمور حفظ مواضع بی حفاظ مدینه گشت و در جنگ یرموک حاضر بود و بزمان خلافت عمر ولایت کوفه یافت و عمر بمردم کوفه نوشت من عمار یاسر و عبداﷲبن مسعود را بمعلمی و وزیری بشما فرستادم. عبداﷲ تا خلافت عثمان در کوفه بماند و آنگاه که عثمان مسلمانان را تنها بخواندن مصحف زیدبن ثابت مجبور میکرد عبداﷲبن مسعود امر او نپذیرفت و گفت مصحف و قرائت من اصح از مصحف و قرائت زید است و آنگاه که زید با کودکان مکه ببازی بود من هفتاد سوره از قرآن از زبان پیغمبر از بر داشتم. عثمان او را از کوفه بمدینه طلبید و مردم کوفه بر او گرد آمدند و خواستند وی را از رفتن بازدارند. ابن مسعود گفت طاعت او بر من لازم است و دوست ندارم فتنی که روی خواهد آورد از من آغاز شود.ابن مسعودآنگاه که 32 هَ.ق. در مدینه وفات یافت بیش از شصت سال از عمر او گذشته بود و زبیر او را شبانه به بقیعبخاک سپرد و چون عثمان بدانست زبیر را مورد عتاب ساخت. و بخاری مرگ ابن مسعود را پیش از قتل عمر در کوفه گفته است و این قول صحیح نیست. ( استیعاب ابن عبدالبر ) ( اصابه ابن حجر و غیره ). فضل بن شاذان را در مصحف عبداﷲبن مسعود شرحی است که ترتیب سور قرآن را در آنجا بیان میکند و آن غیرترتیب مصحف زیدبن ثابت است.

ابن مسعود. [ اِ ن ُ م َ ] (اِخ ) ابوعبدالرحمن عبداﷲبن مسعودبن غافل بن حبیب بن شمخ بن فاربن مخزوم هذلی حلیف بنی زهره . مادر او مسماة به ام عبد بنت عبدود، و از این رو گاهی به عبداﷲ مسعود کنیت ابن ام عبد نیز داده اند. او از قدمای اصحاب رسول است و بروایت ابونعیم اصفهانی ششمین کس است که اسلام آورد و از اینرو او را سادس سته میگفتند و او این لقب را دوست میداشت . ابن مسعود شبان عقبةبن ابی معیط بود و گویند روزی رسول اکرم صلوات اﷲعلیه با ابوبکر بر رمه ٔ او میگذشتند و از او شیر طلب کردند ابن مسعود بمقتضای امانت از دادن شیر امتناع جست ، رسول صلوات اﷲعلیه بره میشی راکه تا آنگاه بار نگرفته بود برگرفت و پستان او مس کرد و در حال پستانهای میش پر از شیر شد و روان گردید.ابن مسعود در اثر این معجزه مسلمانی پذیرفت و از آن پس ملازم خدمت رسول صلوات اﷲعلیه گردید چنانکه او را صاحب نعلین و ساده و سواک میخواندند و او نخستین کسی است که قرآن کریم را علی رؤس الاشهاد در مکه تلاوت کرد، و وی ذوالهجرتین است چه یک بار بحبشه و بار دیگر به مدینه هجرت کرد و در همه ٔ غزوات رسول (ص ) حاضر بودو ابوجهل را او به دست خویش بکشت . خانه ٔ او جنب مسجد رسول بود و با مادر خود پیوسته بخانه ٔ پیامبر صلوات اﷲعلیه آمد و شد داشت بدان حد که ابوموسی اشعری آنگاه که بمدینه آمد ابن مسعود و مادر او را از اهل بیت طهارت گمان برد. و نیز او از عشره ٔ مبشره است یعنی یکی از ده تن یاران که پیغمبر به آنان وعده ٔ بهشت فرمود. او در روش و حرکات به آن حضرت تشبّه میورزید لکن ساقهای پا لاغر داشت ، وقتی در حضور پیامبر صلوات اﷲعلیه وی را بلاغری پای استهزا کردند آن حضرت منع فرمود. ابن مسعود را قامتی بلند و نحیف بود و موی سر تا پشت گوش فرومیگذاشت و خضاب نمیکرد. در خلافت ابوبکر و قتال اهل ردّه مأمور حفظ مواضع بی حفاظ مدینه گشت و در جنگ یرموک حاضر بود و بزمان خلافت عمر ولایت کوفه یافت و عمر بمردم کوفه نوشت من عمار یاسر و عبداﷲبن مسعود را بمعلمی و وزیری بشما فرستادم . عبداﷲ تا خلافت عثمان در کوفه بماند و آنگاه که عثمان مسلمانان را تنها بخواندن مصحف زیدبن ثابت مجبور میکرد عبداﷲبن مسعود امر او نپذیرفت و گفت مصحف و قرائت من اصح از مصحف و قرائت زید است و آنگاه که زید با کودکان مکه ببازی بود من هفتاد سوره از قرآن از زبان پیغمبر از بر داشتم . عثمان او را از کوفه بمدینه طلبید و مردم کوفه بر او گرد آمدند و خواستند وی را از رفتن بازدارند. ابن مسعود گفت طاعت او بر من لازم است و دوست ندارم فتنی که روی خواهد آورد از من آغاز شود.ابن مسعودآنگاه که 32 هَ .ق . در مدینه وفات یافت بیش از شصت سال از عمر او گذشته بود و زبیر او را شبانه به بقیعبخاک سپرد و چون عثمان بدانست زبیر را مورد عتاب ساخت . و بخاری مرگ ابن مسعود را پیش از قتل عمر در کوفه گفته است و این قول صحیح نیست . (استیعاب ابن عبدالبر) (اصابه ٔ ابن حجر و غیره ). فضل بن شاذان را در مصحف عبداﷲبن مسعود شرحی است که ترتیب سور قرآن را در آنجا بیان میکند و آن غیرترتیب مصحف زیدبن ثابت است .


ابن مسعود. [ اِ ن ُ م َ ] (اِخ ) عبیداﷲبن مسعود صدرالشریعة محبوبی . از مردم بخارا و یکی از حکمای آنجا. وفات او به سال 747 هَ .ق . بوده است . او راست : کتاب تعدیل العلوم فی الفلسفة و الطبیعیات .


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابن مسعود از نخستین مسلمانان و مهاجران حبشه ، راوی حدیث ، قاری و مفسر قرآن کریم، مدفون در بقیع است.
عبدالله بن مسعود بن غافل بن حبیب از تیره بنی مخزوم قریش است. از آن رو که به هذیل بن مدرکه از عرب عدنانی نسب می برد، به هذلی مشهور بود. کنیه اش ابوعبدالرحمن و ابن ام عبد ثبت گشته؛ زیرا مادرش ام عبد بنت عبدود بن سواء از هذیل بود. بر پایه گزارشی، پیامبر -صلی الله علیه و اله - کنیه ابوعبدالرحمن را به او داد. به سبب هم پیمانی پدرش با بنی زهره از تیره های قریش ، وی را «حلیف بنی زهره» خوانده اند. در وصف شمایل وی گفته اند: قامتی کوتاه داشت و ساق پاهایش لاغر بود؛ به گونه ای که چون به دستور پیامبر -صلی الله علیه و اله - بالای درختی رفت، نازکی پاهایش برخی را به خنده انداخت. رسول خدا -صلی الله علیه و اله - فرمود: «رجل عبدالله فی المیزان اثقل من احد»؛ «پای عبدالله در قیامت از کوه احد سنگین تر است». او در رفتارش به پیامبر تشبه می ورزید. برخی وی را نحیف دانسته و در وصفش گفته اند: موی سر تا پشت گوش فرومی گذاشت و خضاب نمی کرد. نیز لباسش سفید، پاکیزه و خوشبو بود.
← اسلام آوردن ابن مسعود
اهل سنت بر فضل و جلالت قدر او اتفاق نظر دارند و او را از عشره مبشره می دانند. دانشوران شیعه درباره وی اتفاق نظر ندارند. برخی در شیعه بودن او تردید کرده اند، با استناد به ادله ای از جمله روایت منقول از فضل بن شاذان در مورد «مخلط» (راوی ای که صحیح و ناصحیح را نقل می کند) بودن ابن مسعود و نیز فتاوای فقهی وی و تخطئه اش در برخی روایت ها و ترجیح قرائت ابی بن کعب بر قرائت او از جانب امام صادق -علیه السّلام -.
← روایت های صدوق
الاتقان، السیوطی (م. ۹۱۱ق.) ، به کوشش دیب البغاء، دمشق، دار ابن کثیر، ۱۴۱۶ق؛ احسن التقاسیم، المقدسی البشاری (م. ۳۸۰ق.) ، قاهره، مکتبة مدبولی، ۱۴۱۱ق؛ الاحکام فی اصول الاحکام، ابن حزم الاندلسی (م. ۴۵۶ق.) ، به کوشش احمد شاکر، قاهره، زکریا یوسف، مطبعة العاصمه؛ الارشاد، المفید (م. ۴۱۳ق.) ، به کوشش آل البیت علیهم السلام، بیروت، دار المفید، ۱۴۱۴ق؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ق.) ، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق؛ اسد الغابه، ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م. ۶۳۰ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق؛ الاصابه، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.) ، به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق؛ انساب الاشراف، البلاذری (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق؛ بحار الانوار، المجلسی (م. ۱۱۱۰ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ البدء و التاریخ، المطهر المقدسی (م. ۳۵۵ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۹۰۳م؛ البدایة و النهایه، ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر، الذهبی (م. ۷۴۸ق.) ، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق؛ تاریخ الامم و الملوک، الطبری (م. ۳۱۰ق.) ، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ تاریخ الخمیس، حسین بن محمد الدیار بکری (م. ۹۶۶ق.) ، بیروت، مؤسسة شعبان، ۱۲۸۳ق؛ تاریخ الیعقوبی، احمد بن یعقوب (م. ۲۹۲ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق؛ تحفة الاشراف، یوسف المزی (م. ۷۴۲ق.) ، به کوشش عبدالصمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق؛ التفسیر و المفسرون، الذهبی، قاهره، دار الکتب الحدیثه، ۱۳۹۶ق؛ التمهید فی علوم القرآن: معرفت، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق؛ التنبیه و الاشراف: المسعودی (م. ۳۴۵ق.) ، بیروت، دار صعب؛ تهذیب التهذیب: ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۴ق؛ جمهرة انساب العرب: ابن حزم (م. ۴۵۶ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ الخصال: الصدوق (م. ۳۸۱ق.) ، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق؛ دائرة المعارف تشیع: زیر نظر سید جوادی و دیگران، تهران، نشر شهید سعید محبی، ۱۳۷۵ق؛ دلائل النبوه: البیهقی (م. ۴۵۸ق.) ، به کوشش عبدالمعطی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۵ق؛ رجال کشی (اختیار معرفة الرجال): الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش میرداماد و رجائی، قم، آل البیت علیهم السلام، ۱۴۰۴ق؛ سعد السعود، ابن طاووس (م. ۶۶۴ق.) ، قم، الرضی، ۱۳۶۳ش؛ سنن الترمذی، الترمذی (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق؛ سنن الدارمی، الدارمی (م. ۲۵۵ق.) ، احیاء السنة النبویه؛ سیر اعلام النبلاء، الذهبی (م. ۷۴۸ق.) ، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق؛ السیرة النبویه، ابن هشام (م. ۲۱۸ق.) ، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه؛ صحیح البخاری، البخاری (م. ۲۵۶ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق؛ صحیح مسلم، مسلم (م. ۲۶۱ق.) ، بیروت، دار الفکر؛ الطبقات الکبری، ابن سعد (م. ۲۳۰ق.) ، بیروت، دار صادر؛ عبدالله بن مسعود، عبدالستار الشیخ، دمشق ـ بیروت، دار القلم، ۱۴۰۲ق؛ عمدة القاری، العینی (م. ۸۵۵ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ الغدیر، الامینی (م. ۱۳۹۰ق.) ، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۶ش؛ الغیبه، الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش الطهرانی و ناصح، قم، المعارف الاسلامیه، ۱۴۱۱ق؛ فتح الباری، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.) ، بیروت، دار المعرفه؛ الفتوح، ابن اعثم الکوفی (م. ۳۱۴ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۱۱ق؛ فتوح البلدان، البلاذری (م. ۲۷۹ق.) ، بیروت، دار الهلال، ۱۹۸۸م؛ الفهرست، ابن الندیم (م. ۴۳۸ق.) ، به کوشش تجدد؛ الکافی، الکلینی (م. ۳۲۹ق.) ، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش؛ کامل الزیارات، ابن قولویه القمی (م. ۳۶۸ق.) ، به کوشش القیومی، قم، نشر الفقاهه، ۱۴۱۷ق؛ المستدرک علی الصحیحین، الحاکم النیشابوری (م. ۴۰۵ق.) ، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛ مسند احمد، احمد بن حنبل (م. ۲۴۱ق.) ، بیروت، دار صادر؛ معجم رجال الحدیث، الخوئی (م. ۱۴۱۳ق.) ، بیروت، ۱۴۰۹ق؛ المغازی، الواقدی (م. ۲۰۷ق.) ، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب (م. ۵۸۸ق.) ، به کوشش گروهی از اساتید، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۷۶ق؛ المنتظم، ابن جوزی (م. ۵۹۷ق.) ، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق؛ موسوعة مکة المکرمة و المدینة المنوره، احمد زکی یمانی، الفرقان، ۱۴۲۹ق؛ وفاء الوفاء، السمهودی (م. ۹۱۱ق.) ، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۶م.


کلمات دیگر: