[ویکی فقه] کلمه نَکْث در لغت به معنی شکستن پیمان، قسم، بیعت و باز کردن گره های
طناب آمده است.
در
اصطلاح به کسانی گفته می شود که با حضرت علی (علیه السلام) در جمل جنگ کردند، و بزرگان آنها طلحه و زبیر از کسانی بودند که از قبل با آن حضرت بیعت کرده بودند و سپس آن پیمان را شکستند.
ناکثین در قر|آن
قرآن در این باره می فرماید: «وَانْ نَکَثُوا ایْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فی دینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ...» «اگر بعد از بستن عهد،
پیمان شکنی کردند و در دین به شما
طعنه زدند، پس بکشید، پیشوایان
کفر را....»
ناکثین در کلام امیرالمومنین
حضرت علی (علیه السلام) در ذیل
آیه خطاب به اهل بصره فرمود:«... وَالَّذی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرِی ءُ النَّسْمَةَ وَاصْطَفی مُحَمَّداً (ص) بِالنُّبُوَّةِ انْتُمْ لِاصْحابِ هذِهِ الْایَةَ وَ ما قُوتِلُوا مُنْذُ نَزَلَتْ»»«سوگند به
خدایی که
انسان را
خلق کرد و
دانه را شکافت و
محمد (صلی الله علیه وآله) را به
پیامبری برگزید، اهل (و منظور از) این آیه شما هستید و از زمانی که نازل شد، هیچ کس با اهل این آیه نجنگیده است »
wikifeqh: طلحه و زبیر و با محوریت عایشه، علی رغم بیعت با امام علی(ع)، علیه او شوریدند و با سپاه بزرگی
کوفه و بصره را تصرف کردند و سرانجام در جنگ جمل شکست خوردند. طلحه و زبیر کشته شدند و سپاه پراکنده شد و گروهی به اسارت در آمدند که مورد عفو امام علی(ع) قرار گرفتند.
ناکثین، صیغه جمع اسم فاعل در حالت نصب و جر از ماده «ن ـ ک ـ ث» و به معنای پیمان شکنان است. این ماده به معنی نقض و شکستن است، و چون طلحه، زبیر و پیروانشان با امام علی(ع) بیعت کردند و سپس آن را شکستند، ناکثین خوانده شده اند.
با آغاز خلافت امام علی(ع)، امتیازات مالی و سیاسی ناروایی که برخی بزرگان صدر اسلام در دوره خلفای پیشین کسب کرده بودند، از آنان گرفته شد. امام علی(ع)در واگذاری مقامهای حکومتی به افراد، معیارهایی از قبیل امانتداری و پرهیزگاری در حکمرانی را سخت رعایت می کرد و بدین رو، علی رغم توقع برخی از مشاهیر سیاسی و اجتماعی، از واگذاری مقامهای حکومتی به آنها پرهیز کرد که گفته اند این یکی از انگیزه های مهم شورش ناکثین بوده است.
wikishia: عایشه را نیز با خویش همراه کردند و به میدان جنگ کشاندند و جنگ جمل را راه انداختند. سرانجام جنگ جمل با کشته شدن طلحه و زبیر و شکست سنگین لشکر ناکثین به پایان رسید.
جمعی از نویسندگان، فرهنگ شیعه، ج1، ص 96.