کلمه جو
صفحه اصلی

شیخیه

فرهنگ فارسی

فرقه ایست از شیعه اثنا عشری . شیخیه در اسنباط مسائل فقهی جزو اخباریان و مخالف با اجتهاد از طریق اعمال اصول فقه اند . این فرقه منتسب به شیخ زین الدین احمد احسائی اند و نسبت شیخی و شیخیه نیز از همین روست .پیروان احسائی پس از وی دور جانشین او سید کاظم رشتی گرد آمدند و پس از سید بر سر پیشوایی شیخیه اختلافی رخ داد: قسمت اعظم مریدان سید از حاج محمد کریم خان کرمانی پیروی کردند . کریمخانیان ایران بیشتر در کرمان ( مرکز ) بهبهان تهران و نواحی جنوب و در کشور عراق در بصره و بغداد سکونت دارند . دسته ای از آنان بر میرز شفیع تبریزی اجتماع کردند واینان در تبریز و نواحی آن و در عراق در کربلا و بعضی شهرهای شیعه نشین بسر میبرند. از مختصات شیخیه ضروری ندانستن اعتقاد به [ عدل ] و [ معاد] بالاستقلال در اصول دین است چه گویند اعتقاد بخدا و نبوت متضمن اقرار بصفات ثبوتی هدا و ماجائ به النبی ( آنچه پیغمبر آورده ) میباشد ولی در مقابل اعتقاد بر کن رابع را واجب دانند . رکن رابع در مذهب شیخیان همان پیشوای مذهبی است .
فرقه ایست از شیعه اثنا عشری که در استنباط مسائل فقهی جزو اخباریان و مخالف با اجتهاد از طریق اعمال اصول فقه اند .

لغت نامه دهخدا

شیخیة. [ ش َ خی ی َ ] (اِخ ) نام گروهی از فرقه ٔ شاذلیه که مؤسس این فرقه عبدالقادرمحمد (951 - 1023 هَ . ق .) ملقب به سیدی شیخ بوده است و مرکز این فرقه در مرز جنوبی جزائر و مراکش می باشد. (از دائرةالمعارف اسلامی ). رجوع به شاذلیة شود.


( شیخیة ) شیخیة. [ ش َ خی ی َ ] ( اِخ ) ( منسوب به شیخ احمد احسائی ) فرقه ای است از شیعه اثناعشری که در استنباط مسائل فقهی جزو اخباریان و مخالف با اجتهاد از طریق اعمال اصول فقهند. پس از شیخ احمد بر سر پیشوایی میان سیدکاظم رشتی و حاج محمدکریمخان کرمانی اختلافی رخ داد و هر گروهی بیکی از این دو پیوستند و دسته ای دیگر به میرزا شفیع تبریزی اجتماع کردند و اغلب در شهرهای شیعه نشین بسر می بردند. ( از فرهنگ فارسی معین ). و برای اطلاع بیشتر از این فرقه رجوع به احمد احسائی شود.

شیخیة. [ ش َ خی ی َ ] ( اِخ ) نام گروهی از فرقه شاذلیه که مؤسس این فرقه عبدالقادرمحمد ( 951 - 1023 هَ. ق. ) ملقب به سیدی شیخ بوده است و مرکز این فرقه در مرز جنوبی جزائر و مراکش می باشد. ( از دائرةالمعارف اسلامی ). رجوع به شاذلیة شود.

شیخیة. [ ش َ خی ی َ ] (اِخ ) (منسوب به شیخ احمد احسائی ) فرقه ای است از شیعه ٔ اثناعشری که در استنباط مسائل فقهی جزو اخباریان و مخالف با اجتهاد از طریق اعمال اصول فقهند. پس از شیخ احمد بر سر پیشوایی میان سیدکاظم رشتی و حاج محمدکریمخان کرمانی اختلافی رخ داد و هر گروهی بیکی از این دو پیوستند و دسته ای دیگر به میرزا شفیع تبریزی اجتماع کردند و اغلب در شهرهای شیعه نشین بسر می بردند. (از فرهنگ فارسی معین ). و برای اطلاع بیشتر از این فرقه رجوع به احمد احسائی شود.


فرهنگ عمید

از فرق شیعۀ اثنا عشری، پیروان شیخ احمد احسائی که در استنباط احکام مخالف اجتهاد بودند.

دانشنامه عمومی

شیخیه نام گروهی از مسلمانان است که از احمد بن زین الدین احسائی پیروی می کنند که بنیان گذار مکتب شیخیه یا المدرسة الشیخیة است. پس از احمد احسائی مؤسس این مکتب، شاگرد او سید کاظم رشتی جانشین او شد.
به اعتقاد شیخیه، رکن چهارم دین عبارت است از شناختن پیشوایان شیعه و اخوت و مسئله ولایت و برائت و دوستی و دشمنی که همه اینها یک موضوع واحد بوده و اصل بودن آن بسیار واضح و مستند است و در وقتی که به امثال ما وحی نازل نمی شود و پیغمبر هم در میان نیست و ما هم غایب است و ناچار باید به بزرگان شیعه و علما رجوع کنیم و در میان علما هم مع الأسف صادق و کاذب و علمای نیک و علمای سوء هر دو هستند، چطور می شود که شناختن آن ها اصل نباشد و چشم بسته و بدون شناخت و اطمینان به آنها رجوع کنیم، پس شناختن آن بزرگان که در عالم اخوت برادران بزرگ ما محسوب می شوند اصل است و باید صادق و کاذب را بشناسیم و راستگویان را دوست بداریم و از دروغگویان برحذر باشیم و در این موضوع هم شیخیه کتب متعدد دارند که معروفترین همه آن ها همان کتاب ارشاد است که جلد چهارم آن مخصوص به همین اصل چهارم یا به اصطلاح شیخیه رکن رابع است.
شیخیه معاد و عدل را از اصول دین می دانند ولی معتقدند اعتقاد به خدا و رسول ضرورتاً مستلزم اعتقاد به قرآن و از جمله تعلیمات آن عدل و معاد است. عدل یکی از صفات ثبوتی خداوند است، اگر آن را اصل اصیل بشماریم چرا سایر صفات ثبوتی از قبیل علم، قدرت، حکمت و غیره را از اصول دین نشماریم و اصلادرشمردن اصول دین بین علما اختلاف بوده چون هیچ تقسیم بندی صریحی از ائمه در این باره نرسیده است و همه اینها تقیسمات علما در زمان های مختلف بر حسب وضعیت هر زمان است و اختصاصی به شیخیه ندارد.
شیخیه می گویند معاد جسمانی وجود دارد اما بعد از انحلال جسم، عنصری که باقی می ماند جسم لطیفی است که به اصطلاح ایشان جسم هورقلیایی است. هورقلیا که ظاهراً کلمه سریانی است، همان قالب مثالی می باشد که از اصطلاحات فلسفی احمد احسایی است. وی می گوید: آدمی را دو جسم است، یکی مرکب از عناصر زمانی که به منزله ی اعراض جسم حقیقی است و آن مانند جامه ای است که انسان آن را می پوشد و از تن بیرون می آورد و آنچه پس از مرگ می پوشد و از میان می رود همین جسم است. دیگر سرشتی است که آدمی از آن آفریده شده و زمانی نیست و از عالم هورقلیا است و در گور او باقی خواهد ماند و آنچه آدمی در روز رستاخیز به هیئت آن زنده خواهد شد همین جسم مثالی است و ثواب و عقاب اخروی مربوط به همین جسم می باشد. بازگشت ارواح مردم در کالبد لطیفی است که از جسم دنیوی آن ها لطیف تر است؛ گرچه در مقایسه با عالم برزخ و قیامت، جسم محسوب می شود.
شیخیه معراج جسمانی پیامبر را می پذیرند ولی می گویند که معراج اگر چه جسمانی است ولی با جسم عرضی نیست و این تصور که پیغمبر مثل سفینه ها و موشک ها از زمین به طرف همین آسمان ظاهر رفته باشد تصوری عامیانه است .چون رفتن بسوی این آسمانها لاجرم در جهتی از جهات است و معراج پیغمبر برای تقرب به خداست و خدا در یک طرف آسمان منزل ندارد که با سیری در این جهات معروفهٔ عرضی بشود به او نزدیک شد و این تصورات لازمه اش این است که خدا را محدود و در جهتی خاص بدانیم و جهت دیگر را خالی از او فرض کنیم و این خلاف صریح توحید است.
یکی از اختلافات شیخیه با دیگر شیعیان نحوه نماز خواندن در حرم ائمه است. شیخیه در هنگام نماز در حرم پیغمبر و امامان از لحاظ ادب و احترام طوری می ایستند که قبر میان ایشان و قبله واقع شود؛ و استدلال به حدیث (الامام لا یتقدم و لا یساوی) بر این طریقه خود می کنند و در احترام به ائمه زنده و مرده ایشان بسیار اهتمام می ورزند.
پس از سید کاظم رشتی اشخاص مختلفی ادعای جانشینی وی را داشتند، اما از بزرگترین آن ها که اجازه های مختلفی از سید کاظم رشتی داشتمحمدکریم خان کرمانی بود که به مقبولیت اکثر شیخیه رسید و پس از او نیز شیخیه به دو دسته عمده کرمانیه و باقریه تقسیم شدند که شرح آن را در زیر خواهید خواند.
علی محمد باب در هنگام حضور در کربلا از شاگردان سید کاظم رشتی بود اما پس از ادعاهایی که کرد، شیخیه بیشترین مبارزه را با وی کرد
معروف ترین کتب شیخیه عبارتند از: شرح الزیارة الجامعة الکبیرة - شرح العرشیة -ابواب و الایمان - عالم ذر- در جواب باب - ارشاد العوام- دقائق العلاج-شرح المشاعر - شرح آیة الکرسی - دلیل المتحیرین -ارشاد العوام - الفطرة السلیمة - طریق النجاة - فصل الخطاب - الکتاب المبین - کفایة المسائل - مصباح السالکین - ینابیع الحکمة - صواعق البرهان - زینبیة - اسرار الشهادة - اجتهاد و تقلید - فهرست - اجتناب - التقلید - دوستی دوستان و کتاب مکتب شیخیه نوشته پروفسور هانری کوربن فرانسوی.

دانشنامه آزاد فارسی

(یا: شیخی گری؛ شیخی) فرقه ای از شیعیان اخباری امامیۀ اثنی عشری، پیروان شیخ احمد احسایی، پدیدآمده در قرن ۱۳ق. پس از مرگ شیخ احمد احسایی (۱۱۶۶ ـ ۱۲۴۱ ق) و شاگرد و جانشینش سید کاظم رشتی (۱۲۱۲ ـ ۱۲۵۹ ق) پیروان این فرقه به دو گروه تقسیم شدند؛ اکثریت آنان از محمدکریم خان قاجار کرمانی (۱۲۲۵ ـ ۱۲۸۸ ق) که تأکید بر رکن رابع (واسطه میان امام غایب و مردم که احکام را بلاواسطه از امام می گیرد و به دیگران می رساند) داشت، پیروی کردند و به شیخیۀ کریمخانیه، رکنیه و کرمانیه شهرت یافتند. پس از وی ریاست این شاخه از شیخیه به دست فرزندان و نوادگان او، خاندان ابراهیمی، افتاد که به ترتیب عبارت بودند از حاج محمدخان، زین العابدین خان، عبدالرضاخان و ابوالقاسم خان ابراهیمی (دربارۀ هریک از آن ها مقاله مستقلی در این دایرةالمعارف وجود دارد). گروهی دیگر، که در اقلیت بودند و چیزی برگفته های شیخ احمد و سید کاظم رشتی نمی افزودند و با کریمخانیه نیز مخالفت می کردند، در آذربایجان به حاج میرزا شفیع تبریزی ( ـ۱۳۰۱ق) پیوستند. پس از میرزا شفیع، پسرش، میرزا موسی ( ـ۱۳۱۹ق)، جانشین او شد و بعد از وی ریاست شیخیۀ آذربایجان به آقا میرزاعلی ثقةالاسلام رسید. وی در ۱۳۳۰ق به جرم آزادی خواهی به دست روس ها در تبریز به دار آویخته شد. گروه دیگر از شیخیۀ آذربایجان که احقاقیه نام دارند، پیرو آخوند ملا باقر اسکویی (۱۲۳۰ ـ ۱۳۰۱ ق) شدند. وی پس از درگذشت سید کاظم رشتی دعوی جانشینی او را کرد. فرزند او میرزا موسی احقاقی (۱۲۷۹ ـ ۱۳۶۴ ق) چون کتابی به نام احقاق الحق و ابطال الباطل در عقاید شیخیه و ردّ حاج محمدکریم خان نوشت، فرزندان او نام خانوادگی خود را احقاقی گرفتند. شیخیۀ آذربایجان منکر اعتقاد به رکن رابع هستند. شیخیه شیعیان مخالف خود را «بالاسری» ها می گفتند، زیرا که آنان نمازخواندن در بالای قبر پیامبر (ص) و ائمه (ع) را جایز می دانستند. چون خودِ شیخیه به هنگام نماز خواندن در حرم امامان، برای ادب و احترام، قبر را میان خود و قبله قرار می دادند و پشت سر قبر امام می ایستادند به «پشت سری» ها معروف شدند. مخالفین شیخیّه معمولاً متشرعه نامیده می شدند. اختلاف عمدۀ شیخیه با متشرعه، عمدتاً در تعبیر و تفسیر دو اصل امامت و معاد است. شیخیه حاج کریمخانی معتقدند که اصول دین منحصر به چهار اصل توحید، نبوت، امامت و رکن رابع است. به عقیدۀ آنان رکن چهارم (شیعۀ کامل) همان مبلّغ و ناطق اول و واسطۀ بین امام غایب و مسلمانان و از میان نجبا و پیروان شیخیه است. اعتقاد به دو اصل عدل و معاد نیز در اعتقاد به توحید و نبوت نهفته است. پیروان این فرقه و شاخه های منشعب از آن، معاد جسمانی را قبول ندارند و جسم آدمی را ترکیب یافته از دو جسم می دانند و بر آن اند که جسم مادی متلاشی می شود و جسم حقیقی همچون عنصری لطیف که مانند شیشه در درون سنگ است، باقی می ماند و آن را «هَوَرقلیایی» می نامند. این اعتقاد موجب تکفیر آنان از سوی علمای متشرّعه شد چنان که در شهرهایی چون تبریز، همدان (۱۳۱۵ق) و کرمان به کشمکش های خونینی انجامید. شیخیه در باب کیفیت معاد، معراج پیغمبر (ص)، امامت و برخورد اخباری گرایانه با روایات و برخی مسائل دیگر نیز، آرا و گرایش های خاصی دارند. بهائیان شیخ احمد را «مبشّر ظهور»، و او را با سید کاظم رشتی «دو نجم ساطع» می نامند. مورخین، آراء شیخیه به ویژه درخصوص رکن رابع را زمینه ساز پیدایش بابیگری دانسته اند. علی محمد باب شاگرد سید کاظم رشتی بود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] شیخیه فرقه ای منشعب از شیعه امامیه است که به پیروان و جانشینان شیخ احمد احسایی گفته می شود. شیخیه می گویند تنها راه کشف معارف، توسل به معصومان است و انسان به استقلال قادر به درک هیچ یک از علوم نیست حتی در مسائلی مانند زراعت و صنابع. آنها عقل را در استخدام نقل می دانند و می گویند اگر عقل مسئله ای را متوجه می شود تنها با استمداد از انوار اهل بیت است. شیخیه دارای عقاید خاصی در مقایسه با دیگر فرق تشییع است. آنها درباره معاد می گویند این جسد در قبر تجزیه شده و از بین می رود و به طبیعت باز می گردد. جسد دوم انسان، جسد هورقلیایی است و فناپذیر نیست. معاد با همین جسم هورقلیایی صورت می گیرد. عقیده دیگر آنها رکن رابع است که بر طبق آن، در هر عصری، شیخ و انسان کاملی وجود دارد که احکام را بدون واسطه از امام زمان (ع) می گیرد و به مردم می ‏رساند. شیخیه به دو گروه اصلی در کرمان و آذربایجان تقسیم می شوند که در برخی عقاید با یکدیگر اختلاف نظر دارند.
بنیانگذار مذهب شیخیه، شیخ احمد احسائی است. احسایی در آثار خود سهم شایانی به مباحث امامت داده است که نمونه آن را در شرح مبسوطی که بر زیارت جامعه کبیره نوشته است، می توان دید. شاخص اندیشه وی در این زمینه، توجه خاصی است که به جنبه های تکوینی مقامِ امام نشان می دهد. از جمله در بازگوکردن این عقیده که پیامبر و امامان برترین مخلوقات خداوند و واسطه فیض ویند، آنان را علل اربعه کائنات -یعنی علت های فاعلی، مادی، صوری و غایی - معرفی می کند. در فلسفه ارسطویی و حکمت اسلامی، هر یک از این اقسام چهارگانه گویایی جنبه ای از نیازمندی پدیده به علت است. احسایی به استناد مضامین حدیثی، کمال هر یک از چهار جنبه علیت را در وجود پیامبر و امامان نشان می دهد و نتیجه می گیرد که علل اربعه کائنات، ایشانند.
نظریات شیخ بعدها در میان پیروان او رشد و توسعه یافت و مفاهیم مهمی همچون رکن رابع بر آن افزوده شد.


کلمات دیگر: