کلمه جو
صفحه اصلی

معراج


مترادف معراج : صعود، عروج، پلکان، نردبان

متضاد معراج : نزول، هبوط

فارسی به انگلیسی

ascent


ascent, ascension (to heaven)

ascension (to heaven)


فارسی به عربی

صعود

فرهنگ اسم ها

اسم: معراج (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: meerāj) (فارسی: مِعراج) (انگلیسی: meeraj)
معنی: عروج، بالا رفتن، رفتن به سوی آسمان، به ویژه در مورد پیغمبر اکرم ( ص )، به ویژه در مورد پیامبر اسلام ( ص )، به بالا رفتن، ( در قدیم ) ( به مجاز ) تکامل، ( در قدیم ) وسیله ای برای بالا رفتن، به ویژه نردبان

(تلفظ: meerāj) (عربی) (در ادیان) رفتن به سوی آسمان ، به ویژه در مورد پیغمبر اکرم (ص) ؛ به بالا رفتن ، عروج ؛ (در قدیم) (به مجاز) تکامل ؛ (در قدیم) وسیله‌ای برای بالا رفتن ، به ویژه نردبان .


مترادف و متضاد

۱. صعود، عروج
۲. پلکان، نردبان ≠ نزول، هبوط


صعود، عروج ≠ نزول، هبوط


پلکان، نردبان


ascension (اسم)
معراج، صعود، عروج عیسی به اسمان

levitation (اسم)
معراج، شناوری

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- آنچه بوسیل. آن بتوان بالا رفت . ۲ - نردبان . ۳ - پلکان : جمع : معارج معاریج . ۴ - صعود پیغمبر اسلام باسمان که یکی از معجزات او محسوب میشود . یا شب ( لیل. ) معراج . شبی که پیغمبر اسلام باسمان صعود کرد .

فرهنگ معین

(مِ ) [ ع . ] (اِ. ) نردبان ، پلکان ، آنچه به وسیلة آن بالا روند. ج . معارج .

لغت نامه دهخدا

معراج . [ م ِ ] (ع اِ) نردبان . مَصعَد. مَعرَج . مِعرَج . ج ، معاریج . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آلت عروج و آن نردبان است . (غیاث ) (آنندراج ). نردبان و جای بالا رفتن و بلند گردیدن . (ناظم الاطباء). || (اِخ ) عروج و صعود بر آسمانها که ویژه ٔ حضرت رسول اکرم بود. (لغات و اصطلاحات و تعبیرات عرفانی جعفر سجادی ). عروج پیغمبر اسلام به آسمان و آن به بیست و ششم ماه رجب بوده است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در مدارج النبوه نوشته که از اخص خصایص و اشرف فضایل و کمالات و ابهر معجزات و کرامات تشریف و تخصیص الهی جل و علا مر آن حضرت را (ص ) به فضیلت اسراء و معراج است که هیچکس از انبیا ورسل را به آن مشرف و مکرم نگردانیده و به جایی که او را رسانید و آنچه او را نمود هیچکس را نرسانید و ننمود سبحان الذی اسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا . اسراء که بردن آن حضرت است از مکه به مسجد اقصی ثابت است به کتاب اﷲ و منکر آن کافر است و از آنجا به آسمان بردن که معراج نام آن است ثابت است به احادیث مشهور که منکر آن مبتدع و فاسق و مخذول است . و... صحیح آن است که وجود اسراء و معراج همه در بیداری و به جسد بود و جمهور علما از صحابه و تابعین و اتباع و من بعدهم از محدثین و فقها و متکلمین بر این اند و متوارد است بدان احادیث صحیحه و اخبار صریحه و بعضی برآنند که به روح بود در منام و جمعی برآنند که قضیه متعدد بود در یک وقت در یقظه به جسد و در اوقات دیگر در منام به روح ، بعضی در مکه بود و بعضی در مدینه و با وجود آن اتفاق دارند همه که رؤیای انبیا وحی است که راه نیست شبهه را در آن و بیدار است دل ایشان در آن و پوشیده است چشم ایشان چنانکه پوشیده می گردد چشم در وقت حضور و مراقبه تا شاغل نگردد چیزی از محسوسات . (آنندراج ) :
بر بام سدره تا در ادنی فکنده رخت
روح القدس دلیلش ، معراج نردبان .

خاقانی .


در بارگاه صاحب معراج هر زمان
معراج دل به جنت مأوی برآورم .

خاقانی .


شب از چتر معراج او سایه ای
وز آن نردبان آسمان پایه ای .

نظامی (شرفنامه چ وحید ص 17).


ز معراج او در شب ترکتاز
معرج گران فلک را طراز.

نظامی (شرفنامه چ وحید ص 17).


- شب معراج ؛ شبی که آن حضرت صلی اﷲعلیه وآله به امر خداوند تبارک و تعالی عروج کرد به سوی خدا و نزدیک گردید به وی و به مقامی رسید که هیچ یک از خلایق به آن مقام نرسیده و نخواهند رسید.(ناظم الاطباء) :
زانکه پیغمبر شب معراج تا بر ساق عرش
از شرف شد نه ز خفتن سر به غار ای ناصبی ...

ناصرخسرو.


چشمه ٔ خورشید که محتاج اوست
نیم هلال از شب معراج اوست
تخت نشین شب معراج بود
تخت نشان کمر و تاج بود.

نظامی (مخزن الاسرار چ وحیدص 13).


- لیلةالمعراج ؛ شب معراج . رجوع به ترکیب قبل شود.
|| (اِمص ) درشواهد زیر به معنی مطلق عروج و به بالا برشدن آمده است :
چون برایشان به سر آمد شب معراجی
رزبان آمد تازنده چو حجاجی .

منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی ص 203).


آواز ز عشاق برآمد که فلان شب
معراج دگر نوبت خاقانی ما بود.

خاقانی .


هر دمی او را یکی معراج خاص
بر سر تاجش نهد حق تاج خاص .

مولوی .



معراج. [ م ِ ] ( ع اِ ) نردبان. مَصعَد. مَعرَج. مِعرَج. ج ، معاریج. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). آلت عروج و آن نردبان است. ( غیاث ) ( آنندراج ). نردبان و جای بالا رفتن و بلند گردیدن. ( ناظم الاطباء ). || ( اِخ ) عروج و صعود بر آسمانها که ویژه حضرت رسول اکرم بود. ( لغات و اصطلاحات و تعبیرات عرفانی جعفر سجادی ). عروج پیغمبر اسلام به آسمان و آن به بیست و ششم ماه رجب بوده است. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). در مدارج النبوه نوشته که از اخص خصایص و اشرف فضایل و کمالات و ابهر معجزات و کرامات تشریف و تخصیص الهی جل و علا مر آن حضرت را ( ص ) به فضیلت اسراء و معراج است که هیچکس از انبیا ورسل را به آن مشرف و مکرم نگردانیده و به جایی که او را رسانید و آنچه او را نمود هیچکس را نرسانید و ننمود سبحان الذی اسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا . اسراء که بردن آن حضرت است از مکه به مسجد اقصی ثابت است به کتاب اﷲ و منکر آن کافر است و از آنجا به آسمان بردن که معراج نام آن است ثابت است به احادیث مشهور که منکر آن مبتدع و فاسق و مخذول است. و... صحیح آن است که وجود اسراء و معراج همه در بیداری و به جسد بود و جمهور علما از صحابه و تابعین و اتباع و من بعدهم از محدثین و فقها و متکلمین بر این اند و متوارد است بدان احادیث صحیحه و اخبار صریحه و بعضی برآنند که به روح بود در منام و جمعی برآنند که قضیه متعدد بود در یک وقت در یقظه به جسد و در اوقات دیگر در منام به روح ، بعضی در مکه بود و بعضی در مدینه و با وجود آن اتفاق دارند همه که رؤیای انبیا وحی است که راه نیست شبهه را در آن و بیدار است دل ایشان در آن و پوشیده است چشم ایشان چنانکه پوشیده می گردد چشم در وقت حضور و مراقبه تا شاغل نگردد چیزی از محسوسات. ( آنندراج ) :
بر بام سدره تا در ادنی فکنده رخت
روح القدس دلیلش ، معراج نردبان.
خاقانی.
در بارگاه صاحب معراج هر زمان
معراج دل به جنت مأوی برآورم.
خاقانی.
شب از چتر معراج او سایه ای
وز آن نردبان آسمان پایه ای.
نظامی ( شرفنامه چ وحید ص 17 ).
ز معراج او در شب ترکتاز
معرج گران فلک را طراز.
نظامی ( شرفنامه چ وحید ص 17 ).
- شب معراج ؛ شبی که آن حضرت صلی اﷲعلیه وآله به امر خداوند تبارک و تعالی عروج کرد به سوی خدا و نزدیک گردید به وی و به مقامی رسید که هیچ یک از خلایق به آن مقام نرسیده و نخواهند رسید.( ناظم الاطباء ) :

فرهنگ عمید

۱. [جمع: معارج و معاریج] عروج، بالا رفتن.
۲. (تصوف ) پیوستن روح به عالم غیب و مجردات.
۳. (اسم ) [جمع: معارج و معاریج] [قدیمی] نردبان، پلکان.

دانشنامه عمومی

مسلمانان طبق آیات قرآن (نخستین آیات سوره اسرا و النجم) به سیر شبانه محمد بن عبدالله باور دارند. پیروان هر دو مذهب اهل تشیع و اهل تسنن باور دارند که محمد سوار بر بُراق، از مسجد الحرام مکه تا مسجدالاقصی فلسطین را پرواز کرده و در این خلال از کوه طور و بِیت لِحِم هم بازدید کرده است؛ و از مسجدالاقصی به آسمان هفتم عروج کرده و دوباره در مسجدالاقصی فرود آمده است. باورمندان، این واقعه را معراج می نامند. طبق روایات مختلف، محمد مسیر بین مسجدالحرام در مکه تا مسجدالاقصی در اورشلیم را در مدت زمان بسیار کوتاهی از مسیر هوایی پیموده است.
بنابر ظاهر روایات احتمالاً معراج بیش از دو مرتبه و طی دفعات متعدد اتفاق افتاده که یکی از آنها بسیار شاخص و معروف شده که گفته شده این معراج در شب هفدهم ماه رمضان سال دهم بعثت اتفاق افتاده است.
سید محمدحسین طباطبایی در تفسیر المیزان در مورد آیه اول سوره اسراء براساس سخنی از جعفر بن محمد به نقل از محمد ، روایاتی دربارهٔ معراج می آورد:
جبرئیل و میکائیل و اسرافیل به منظور سفر محمد به آسمان مرکبی موسوم به براق را در شهر مکه برای او آوردند، یکی مهار آن را گرفت و دیگری رکابش را و سومی جامه ایشان را در هنگام سوار شدن مرتب کرد، و سپس معراج آغاز شد.

دانشنامه آزاد فارسی

مِعراج
مِعراج
در اصطلاح علم کلام و تفسیر به معنی فرابردن حضرت رسول (ص) به آسمان ها. لفظ معراج در قرآن ذکر نشده؛ ولی با تعبیر إسراء (سیر دادن شبانه) از آن یاد شده است. خداوند در آیۀ اول سورۀ إسراء این واقعه را این گونه توصیف می کند: «پاکا کسی که بنده اش را شبی از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی که پیرامون آن را برکت بخشیده ایم، سیر داد تا به او نمونه هایی از آیات خویش را نشان دهیم ...». در روایات آمده است که پیامبر این سفر را با مرکبی مخصوص به نام بُراق و به راهنمایی جبرئیل انجام داد و پس از آن به همۀ آسمان ها رفت و به مشاهدۀ اسرار الهی ازجمله سدرةالمنتهی، عرش، بهشت و دوزخ نائل شد که ذکر آن در حدیث معراجیه آمده است. در این که این سفر فقط روحانی بوده یا روحانی و جسمانی، بحث های فراوانی میان مذاهب گوناگون اسلامی درگرفته است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] به سفر پیامبر اسلام (صلی الله و علیه واله) به آسمان ها و عوالم ملکوت را معراج می گویند.
«معراج» در لغت از ریشه عرج و به معنی نردبان
ابن منظور، لسان العرب، قم، نشرادب الحوزه، ۱۴۰۵، ج۲، ص۳۲۱۳۲۴.
در برخی آیات قرآن به معراج اشاره شده است، مانند:«سبحان الذی اسری بعبده لیلاً من المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا انه هو السمیع البصیر»
اسرا/سوره۱۷، آیه۱.
روایاتی که به موضوع معراج پرداخته اند، به روشنی از عروج پیامبر (صلی الله و علیه واله) سخن می گویند و تنها در بیان جزئیّات با یکدیگر تفاوت دارند. از مجموعه این روایات بر می آید که پیامبر اسلام (صلی الله و علیه واله) در سفری آسمانی از مسجد الحرام به مسجد الاقصی رفته و میان راه، همراه جبرئیل به مدینه نزول کرده و در آنجا نماز گزارده است
مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۱۹.
...

پیشنهاد کاربران

سلام . اسم معراج واقعا زیباست و با معنی . به نظر من هم با توجه به وقایع رخ داده در هنگام معراج پیامبر و دعای معراج، نباید گفت که نام معراج یعنی نردبان و از دوستانی که میتوانند مطلب رو در سایت ها اصلاح کنن خواهش میکنم اقدام کنید شاید بعضی از مردم بخاطر همین موضوع این نام زیبا را انتخاب نکنند .

معراج : صعود . عروج .

صعود . عروج شبی که پیامبر ص عروج کردند . ومعنی نردبان بخاطر این موضوع اشتباه است چون یک ابزار ب حساب می اید .

معنی اسم معراج یعنی عروج و بالا رفتن و شبی که پیامبر به به سوی آسمان عروج یافت بنظرم اسم معراج خیلی زیباست اسم پسر من معراج و الان ۵ سالشه

معراج : عروج و صعود بر آسمانها که ویژه ٔ حضرت رسول اکرم ( ص ) بود. عروج پیغمبر اسلام ( ص ) به آسمان و آن به بیست و ششم ماه رجب بوده است .

معراج به معنی عروج و بالا رفتن در آسمان آن هم مختص پیامبر هست، اسم پسر من معراج است الان کلاس ششمه و خودش هم از اسمش خیلی خوشش میاد.

معراج یعنی راه رسیدن به خدا

سلام. اسم پسر من معراج خیلی خوشحالم که این اسم روانتخاب کردم یعنی عروج و صعود رفتن به سوی آسمان . خودم فارسم و اسم عربی رو انتخاب کردم پس معنی عربیشو قبول دارم و برام مهم نیست ک فارسی میشه نردبان . اگه بخاد مهم باشه ما فارس ها روی جلد دعای معراج باید بنویسیم دعای نردبان ) با تشکر

رازینه

سم اللّه الرّحمن الرّحیم

سوره اسراء آیه 1

سبحان الّذى اسرى بعبده لیلا من المسجد الحرام الى المسجد الاقصى الّذى بارکنا حوله لنریه من آیاتنا انّه هو السّمیع البصیر ( 1 )
کلمه ( سبحان ) اسم مصدر از ماده تسبیح به معناى تنزیه است، و همواره به طور اضافه استعمال مى شود و در ترکیب، مفعول مطلقى است که قائم مقام و جانشین فعل است، بنابراین تقدیر ( سبحان اللّه ) ( سبحت اللّه تسبیحا ) است یعنى خداى را تنزیه مى کنم تنزیه کردن مخصوصى، و آن تنزیه و مبرى ساختن او از هر چیزیست که لایق ساحت قدسش نباشد.

و بیشتر در وقتى استعمال مى شود که بخواهند اظهار تعجب کنند، ولى در این آیه به شهادت سیاق، براى تنزیه است نه تعجب، چون سیاق کلام و غرض از آن تنزیه خداست، هر چند بعضیها اصرار دارند که آن را براى تعجب بگیرند.

کلمه ( اسراء ) و همچنین کلمه ( سرى ) که ثلاثى مجرد آنست به معناى سیر در شب است، وقتى گفته مى شود ( سرى و اسرى ) معنایش این است که فلانى در شب راه پیمود، و وقتى گفته مى شود ( سرى به و اسرى ) به معنایش این است که او را شبانّه سیر داد، و سیر مخصوص روز یا اعم از روز و شب مى باشد.

و کلمه ( لیلا ) مفعول فیه است و بودنش در کلام این معنا را افاده مى کند که این سیر همه اش در شب انجام گرفت، هم رفتنش و هم برگشتنش.

مراد از ( مسجداقصى ) به قرینه جمله ( الّذى بارکنا حوله ) بیت المقدس است و کلمه ( اقصى ) از ماده ( قصو ) و این ماده به معناى دورى است، و اگر مسجد بیت المقدس را مسجد الاقصى نامیده بدین جهت است که این مسجد نسبت به محل زندگى رسول خدا ( صلى اللّه علیه و آله و سلم ) و مخاطبینى که با اویند از مسجدالحرام خیلى دور است، زیرا محل زندگى ایشان شهر مکه است که مسجدالحرام در همانجا است.

و جمله ( لنریه من آیاتنا ) نتیجه این سیر دادن را بیان مى کند و آن این است که پاره اى از آیات و نشانه هاى خود را به وى نشان دهد، و این که گفتیم: ( پاره اى ) به خاطر وجود کلمه ( من ) در کلام است.

و سیاق کلام دلالت دارد بر اینکه آن آیات از آیات و نشانه هاى عظیمى بوده، هم چنانکه در آیه دیگرى در داستان معراج به این معنا تصریح نموده و فرموده است ( لقد راى من آیات ربّه الکبرى: آیه هاى بزرگى از آیات پروردگارش را مشاهده نمود ) .

و اینکه فرمود: ( انّه هو السّمیع البصیر ) بیان علت سیر دادن او به منظور نشان دادن آیات است، یعنى خدا چون شنوا بگفته هاى بندگان و بیناى به افعال ایشان است و تقاضاى حال رسول خود را دید که چنین اکرامى را اقتضاء مى کرد لذا او را براى نشان دادن پاره اى از آیات و نشانه هایش شبانه سیر داد.

( بارکنا حوله لنریه من آیاتنا ) زیرا در آغاز کلام خداى را غایب گرفته و در اینجا به صورت متکلم آورد و گفت: ( مبارک کردیم پیرامون آن را ) و دوباره خداى را غایب گرفته فرمود: ( او شنوا و بینا است ) و وجه آن این است که خواست بدین معنا اشاره کند که این اسراء شبانه و آثار مترتّب بر آن یعنى نشان دادن آیات امرى بوده که از ساحت عظمت و کبریائى و موطن عزت و جبروت حق تعالى صادر شده، و در آن سلطنت عظماى او به کار رفته، و خداوند با آیات کبراى خود براى او تجلى کرده است و اگر این التفات به کار نمى رفت و گفته مى شد: ( لیریه من آیاته ) تا از آیات خود به او نشان دهد و یا تعبیر دیگرى نظیر آن مى کرد این نکته حاصل نمى شد.

و معناى آیه این است که: ( باید تنزیه کند تنزیه کردن مخصوصى آن خدائى را که با عظمت و کبریائیش بنده خود محمد ( صلى اللّه علیه و آله و سلم ) را شبانه سیر داد، نهایت قدرت و سلطنت خود را به وى نشان داده در دل یک شب او را از مسجد الحرام به سوى مسجد اقصى برده که همان بیت المقدسى است که پیرامونش را مبارک گردانیده بود، و این بدان جهت است که عظمت و کبریائى و آیات کبراى خود را به وى بنمایاند، چون او شنواى به گفتار و بصیر و داناى به حال او بود، و مى دانست که او لایق چنین عنایت و مکرمتى هست ) .

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ

به نام خداوند بخشنده مهربان‏

پاک و منزّه است آن ( خدایی ) که بنده اش را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی که اطرافش را برکت داده ایم شبانه بُرد، تا از نشانه هاى خود به او نشان دهیم. همانا او شنوا و بیناست.

بیت المقدّس و حوالی آن، محلّ نزول برکات آسمانی، مقّر پیامبران و فرودگاه فرشتگان در تاریخ بوده است. �بارَکْنا حَوْلَهُ�

عروج و صعود مسیری مطمئن وروشن، بالاترین جایگاهی که در آن پیامبر اکرم ( ص ) به دیدار پروردگارش با تن جسمانی شتافت .

بنام خدا
با سلام، معراج یا عروج یعنی صعود به بالا ، رسول گرامی اسلام ( ص ) بنابه اعتقاد برحق وراسخ شیعه امامیه اصولی ، دو بار به معراج و اسمان هفتم رفته اند ایشان با جبرییل ( ع ) و چهار پایی سفید ابتدا به مسجد الاقصی تشریف برده و پس از نماز گزاردن در قدس شریف ، مقادیری شیر در کاسه ای که جبرییل ( ع ) به ایشان داد ، انرا نوشیده و با براق سفید رنگ هر دو به سوی اسمان تاریک معراج نمودند و در هر اسمان رسول خدا ( ص ) درب خانه ای را میزدند و با یکی از پیامبران دیدار و مجداد به عروج خود ادامه داده و از اسمان چهارم حضرت جبرییل ( ع ) به پیامبر گفت که من اجازه بالاتر رفتن را ندارم چرا که در غیر اینصورت بالهایم میسوزند و لذا حضرت به تنهای به اسمان هفتم و درخت سدره المنتهی عروج فرمودند و در انجا با خداوند بزرگ صحبت و از بهشت نیز دیدن فرموده و با کسب اجازه از خداوند متعال به زمین باز گشتند. نکته اینجاست که به غیر از شیعه امامیه اصولی که اعتقاد راسخ بر معراج جسمانی و روحانی و انهم دو بار دارند سایرین معراج را در خواب و روحانی و انهم یکبار دانسته که اشتباه میباشد.

بنام خدا
با سلام
به طور خلاصه، پیامبر اعظم ( ص ) بنابه اعتقاد کاملا برحق و راسخ شیعه امامیه اصولی دو بار تاکید میکنم دو مرتبه معراج جسمانی به ملکوت اعلی داشته اند . تاکید : دو بار معراج جسمانی و چند مرتبه جهت دریافت وحی معراج روحانی در مدینه منوره داشته اندو جلد ۴۸ تفسیر تسنیم و تفسیر المیزان را بررسی فرمایید. خدای ناکرده معدودی مغرض که بنده را به چالش میکشند به دو مرجع موثق ما نحن فیه مراجعه نمایند من بیسواد مفید و مختصر تاکید کردم. هو الشافی
یا علی


کلمات دیگر: