کلمه جو
صفحه اصلی

شیخ عباس قمی

دانشنامه عمومی

شیخ عباس قمی معروف به محدث قمی از محدثان شیعی پرکار قرن چهاردهم هجری است.نبو
معروف ترین کتاب شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان است. این کتاب منتخبی از دعاها و اعمال است که در کتاب های مختلف حدیث، از پیامبر اسلام و امامان شیعه نقل شده و شیخ قمی آن ها را به صورت موضوعی دسته بندی کرده است.
محدث قمی در سال ۱۲۹۴ قمری (۱۲۵۴ خورشیدی) در قم متولد شد. در بیست و دو سالگی به نجف رفت و شش سال آنجا ماند. پس از آن دوباره به ایران برگشت و تا آخر عمر، یعنی تا شصت و پنج سالگی در قم درس خواند و درس داد. (البته مدفن وی در نجف عراق در کنار حرم علی بن ابی طالب است)پدرش محمدرضا، آگاه به احکام دین اسلام بود چنان که مردم برای آگاهی از فروع فقهی و وظایف مذهبی خویش به وی رجوع می کردند.
شیخ عباس قمی پس از فراگیری بخشی از علوم دینی مقدمات و سطح در نزد علمای عصر خویش، در حوزه علمیه قم سرانجام در سال ۱۳۱۶ ه‍.ق برای تکمیل تحصیلات در سطوح عالی فقه و اصول به حوزه علمیه نجف رهسپار شد و چون در علوم نقلی به ویژه حدیث استعداد داشت از فقیه و محدث آن عصر حسین بن محمدتقی طبرسی معروف به محدث نوری بیشتر کسب فیض کرد. وی در سال ۱۳۱۸ ه‍.ق به زیارت خانه خدا رهسپار گردید و سپس به سوی قم مراجعت کرد، اما پس از دیدار با والدین و خویشان دوباره به نجف مراجعت و به مجلس محدث نوری وارد شد. محدث نوری در سال ۱۳۲۰ ه‍.ق درگذشت. محدث قمی نیز پس از درگذشت استادش، حدود ۲ سال در شهر نجف ماندگار شد.

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:قمی، شیخ عباس (قم ۱۲۹۴ـ نجف ۱۳۵۹ق)

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در سال ۱۲۹۴ ق. شهر قم شاهد تولد کودکی سعادتمند بود. پدر او حاج محمدرضا قمی نام آن طفل سپید بخت را عباس گذاشت و او را آن گونه که شایسته بود تعلیم و پرورش داد.حاج محمدرضا قمی مردی کاسب بود که مردم او را نیک مردی با تقوا و آشنا به مسائل دینی می شناختند و برای یادگیری احکام دین به نزد وی می رفتند. و این باعث گردیده بود که فرزند عزیزش در فضایی اینچنین تنفس کند. فضایی که در آن عطر قرآن و اخلاص با نفسهای گرم خانواده در هم ریخته بود.
وی دوران کودکی و نوجوانی را در زادگاهش شهر قم گذراند و دروس مقدماتی را نزد استادانی بزرگ فرا گرفت. استادانی که معرفت الهی در روح آنان تجسم یافته بود. او از خرمن دانش این بزرگان خوشه ها چید ولی بیشترین بهره را از محضر عالم آگاه آیة الله حاج میرزا محمد ارباب قمی (متوفی ۱۳۴۱ ق.) برد. عالم فرزانه و پرهیزگاری که در هیچ حال امر به معروف و نهی از منکر را ترک نمی کرد و در هر محفل و مجلسی این دو فریضه را متذکر می شد استاد بسیار دقیق و پرمایه عصر خود بود.
در حوزه نور
او که در دوران نوجوانی مراحل آغازین تحصیلات حوزوی را به پایان برده بود سرانجام نتوانست خود را به اندوخته های محدود حوزه آن وقت قم قانع سازد از این رو تصمیم به هجرت گرفت. در سال ۱۳۱۶ ق. کوله بار سفر بست و به دنبال فراگیری دانش عازم نجف اشرف گردید. طلبه جوان در بدو ورود به زیارت بارگاه منور پیشوای شهیدان و نخستین مظلوم تاریخ شتافت و در کنار تربت پاکش با چهره ای غریبانه و دل گرفته بر غریبی آن مظلوم گریست. او آرزوهای دل را به مقتدایش عرضه داشت و عنایت و توجه بیشتر آن حضرت را از عمق جان درخواست نمود. گویی امام به این جوان قمی که عصاره اخلاص قمیان بود و اینک زائر قبرش و طالب علوم علوی محسوب می شد، چنین خطاب کرد: «ای دلباخته چشمه زلال معرفت، آرام بگیر و نویدت باد که در آینده نزدیک یکی از ناقلان اخبار و راویان احادیث ماخواهی بود.»
سیراب از کوثر حدیث
از آنجا که شیخ عباس اشتیاق وصف ناپذیری به شناخت راویان و محدثان راستگو و نقل اخبار اهل بیت علیهم السلام داشت استادی را برگزید که از کوثر حدیث سیرابش سازد. از این رو از همان ابتدای ورود به نجف اشرف شیفته عالم آگاه، محدث و محقق بزرگ، حاج میرزا حسین نوری (متوفای ۱۳۲۰ ق.) گشت و در درس او شرکت جست. شیخ عباس قمی بر آن بود تا آنچه را از استاد فرار می گیرد بی کم و کاست بنویسد و همانند استاد بازگویش کند. به همین سبب طولی نکشید که به کمک حافظه قوی و تلاش پیگیر به مقام و منزلت والایی در نزد استاد دلسوز و پرتلاش خود دست یافت. تا آنجا که در همان ایام استنساج کتاب با ارزش استادش، مستدرک الوسائل را در اختیار گرفت و به خوبی از عهده این کار بزرگ برآمد. همچنین وی در تألیفات دیگر استاد از کمک شایسته وی دریغ نداشت. محدث قمی درک محضر این استاد بزرگ را صفت خداوند می داند و می نویسد:« ... پس خداوند متعال به من منت گذارد به ملازمت شیخنا الاجل الاعظم تقة الاسلام النوری الطبرسی انار الله برهانه. مستدرک الوسائل را برای او استنساج می کردم که بفرستد برای طبع به ایران و در خدمت او بودم تا سنه ۱۳۱۸ ق.» وی چهار سال در محضر محدث نوری بود و در این چهار سال تلاش و کوشش او به حدی رسید که جز و شاگردان طراز اول استاد به شمار رفت.
بازگشت
...


کلمات دیگر: