کلمه جو
صفحه اصلی

ماریه قبطیه

دانشنامه آزاد فارسی

ماریۀ قِبطیّه ( ـ مدینه ۱۶ق)
کنیزی مصری و از زنان پیامبر اسلام (ص). در ۶ق پیامبر سفیرانی به فرمانروایان کشورهای مختلف فرستاد و آنان را به آیین توحید و اسلام دعوت کرد؛ ازجمله نامه ای به مَقَوْقِس، فرمانروای مصر، نوشت. او ضمن آن که نامۀ پیامبر را با احترام پاسخ داد، هدایا و ازجمله دو کنیز خواهر به نام های ماریه و سیرین را برای رسول خدا فرستاد (۷ق). چون هر دو خواهر به زودی مسلمان شدند، رسول اکرم سیرین را به عقد حسان بن ثابت درآورد و ماریه را برای خود برگزید و در یکی از خانه های حارثة بن نعمان که نزدیک مسجد بود، جای داد. ماریه که زنی شایسته و نزد پیامبر محترم بود، مورد حسادت برخی از همسران آن حضرت قرار گرفت. این آزارها به حدی بالا گرفت که آن حضرت او را به منزل دیگری که به نام خود او مشربۀ ام ابراهیم نامیده می شد، انتقال داد. ماریه در ۸ق ابراهیم، تنها پسر پیامبر اکرم، را به دنیا آورد که در خردسالی درگذشت. او پس از رحلت پیامبر، در خلافت ابوبکر و عمر نیز حرمت فراوان داشت. چون درگذشت، عُمَر بر او نماز گزارد و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ماریه قبطیه همسر گرامی رسول خدا (ص) دختر شمعون از مادر رومی اش در قریه ی(حَفن) در یکی از مناطق (اَنصِنای) مصر به دنیا آمد.
در سال هفتم هجری، رسول خدا(ص) حاطب بن ابی بلتعه را به همراه نامه ای به سوی مقوقس حاکم مصر و اسکندریه می فرستد تا او را به اسلام دعوت کند.
مقوقس در پاسخ به دعوت پیامبر(ص) ماریه را که از دختران ملوک مصر بود به همراه خواهرش "سیرین" و به نقلی "شیرین" به همراه هدایایی دیگر، برای رسول خدا(ص) می فرستد. مقوقس همراه این هدایا نامه ای نیز برای رسول خدا(ص) می نویسد که در بخشی از آن چنین آمده:«من فرستاده تو را اکرام کردم و به سوی تو دو کنیز فرستادم که در سرزمین " عظیم قبط "، دارای منزلت هستند» نقل است که عایشه نیز از او به عنوان (دختر حاکم) یاد کرده است.
روایت شده که در بین راه حاطب بن ابی بلتعه اسلام را بر آن دو عرضه می دارد و آنها می پذیرند و مسلمان می شوند.

زندگی با پیامبر(ص)
پس از ورود به مدینه، رسول خدا(ص) ماریه را برای خود برگزیدند و سیرین را به حسان بن ثابت بخشیدند.
نخستین منزل ام المؤمنین ماریه خانه ی حارثة بن نعمان بود، ایشان یک سال در این منزل سکونت کردند؛ اما آزار و اذیت های برخی از زنان پیامبر (ص) بخصوص عایشه، ماریه را بر آن داشت که ملتماسانه و مصرّانه از رسول خدا(ص) بخواهد که او را به جایی دیگر انتقال دهد، پس رسول خدا(ص) او را در بخش بالای مدینه در نخلستان کوچکی که از اموال رسول خدا(ص) در غزوه بنی نضیر بود و امروزه به مشربه ام ابراهیم معروف است، مسکن دادند و مقررات حجاب را بر او مقرر داشتند.
ماریه در تابستان و فصل خرماچینی همانجا ساکن بود و پیامبر(ص) برای دیدنش به آنجا می رفت.

← حساسیت برخی از زنان
علی بن ابراهیم قمی با سلسله سندش از امام صادق (ع) روایت کرد چون ابراهیم فرزند پیامبر(ص) وفات کرد، پیامبر(ص) را حزنی شدید در برگرفت، عایشه گفت:«چرا بر این کودک می گریی؟ او که فرزندت نبود، او فرزند خادمش جریح بود.»
پیامبر(ص) از این گفته عایشه به شدت عصبانی شد و علی(ع) را فرا خواندند و امر به قتل جریح دادند؛ علی(ع) به مشربه ام ابراهیم رفت، جریح قبطی در حیاط بود، علی(ع) در زد، جریح پیش آمد تا در را باز کند، پس چون علی(ع) را با صورت برافروخته دید به عقب برگشت و فرار کرد، علی(ع) در را شکست و وارد شد و او را تعقیب کرد، او از ترس بر بالای درخت نخلی رفت، علی(ع) نیز به دنبالش رفت پس چون جریح بر بالای درخت خرما رسید بادی وزید و عورتش نمایان شد و معلوم شد که او از آلت مردانگی بی بهره است، پس علی(ع) برگشت و جریان را به رسول خدا(ص) اطلاع داد بدین ترتیب ماریه از این اتهام تبرئه شد.
پس آیه نازل شد که «انّ الّذین جاءوا بالإفک عصبةٌ مّنکم لا تحسبوه شرّاً لّکم بل هو خیرٌ لّکم لکل امرئٍ مّنهم مّا أکتسب من الإثم و الّذی تولّی کبره منهم له عذابٌ عظیمٌ»
مسلماً کسانی که آن تهمت عظیم را عنوان کردند گروهی(متشکل و توطئه گر) از شما بودند؛ اما گمان نکنید این ماجرا برای شما بد است بلکه خیر شما در آن است آنها هر کدام سهم خود را از این گناهی که مرتکب شدند دارند و از آنان کسی که بخش مهم آن را بر عهده داشت عذاب عظیمی برای اوست.

← نزول آیات إفک
...


کلمات دیگر: