تَعادل و تَراجیح
تراجیح جمع ترجیح، به معنای مرجِّحات است و تعادل به معنای تساوی. این اصطلاح در اصول فقه در بحث ارزیابی دلایل بر حکم شرعی مطرح است. اتفاق می افتد که مفاد دو دلیل با هم مخالف است. یا آن که عمل بر طبق یک دلیل، مزاحم با عمل بر طبق دلیل دیگر است. در صورت اخیر دو دلیل را «متزاحم» گویند. چه در مواجهه با تخالف و چه تزاحم، در هر صورت، چنانچه یکی از دلایل مشتمل بر مرجحات بیشتری باشد، همان ترجیح داده می شود. امّا اگر از حیث امور ترجیح دهنده، هر دو دلیل مساوی باشند، در مورد تزاحم، حکم به تخییر می شود. یعنی گزینش هر یک از دو دلیل، برای عمل برطبق آن منعی ندارد. برخی از اموری که موجب ترجیح یک دلیل می شود که در اصطلاح آن را مرجحات می خوانند عبارت اند از ۱. تأخر زمانی؛ ۲. صفات راوی، مثلاً راویان یک دلیل با ورع تر، متقی تر، پرحافظه تر یا ... باشند؛ ۳. شهرت یک دلیل؛ ۴. موافقت با قرآن؛ ۵. مخالفت با عامه. فی المثل اگر یک دلیل با آرای موجود در فقه اهل سنت مخالف بود، همان بر دلیل مخالفش ترجیح داده می شود. چون ممکن است دلیل مخالف آن که موافق با اهل سنت است، از باب تقیه صادر شده باشد.
تراجیح جمع ترجیح، به معنای مرجِّحات است و تعادل به معنای تساوی. این اصطلاح در اصول فقه در بحث ارزیابی دلایل بر حکم شرعی مطرح است. اتفاق می افتد که مفاد دو دلیل با هم مخالف است. یا آن که عمل بر طبق یک دلیل، مزاحم با عمل بر طبق دلیل دیگر است. در صورت اخیر دو دلیل را «متزاحم» گویند. چه در مواجهه با تخالف و چه تزاحم، در هر صورت، چنانچه یکی از دلایل مشتمل بر مرجحات بیشتری باشد، همان ترجیح داده می شود. امّا اگر از حیث امور ترجیح دهنده، هر دو دلیل مساوی باشند، در مورد تزاحم، حکم به تخییر می شود. یعنی گزینش هر یک از دو دلیل، برای عمل برطبق آن منعی ندارد. برخی از اموری که موجب ترجیح یک دلیل می شود که در اصطلاح آن را مرجحات می خوانند عبارت اند از ۱. تأخر زمانی؛ ۲. صفات راوی، مثلاً راویان یک دلیل با ورع تر، متقی تر، پرحافظه تر یا ... باشند؛ ۳. شهرت یک دلیل؛ ۴. موافقت با قرآن؛ ۵. مخالفت با عامه. فی المثل اگر یک دلیل با آرای موجود در فقه اهل سنت مخالف بود، همان بر دلیل مخالفش ترجیح داده می شود. چون ممکن است دلیل مخالف آن که موافق با اهل سنت است، از باب تقیه صادر شده باشد.
wikijoo: تعادل_و_تراجیح