کلمه جو
صفحه اصلی

فخر رازی

لغت نامه دهخدا

فخر رازی . [ ف َ رِ ] (اِخ ) محمدبن عمربن حسین بن علی طبرستانی . مولد وی به ری بود و در هرات مدفون گردید. لقبش فخرالدین و منسوب به خاندان قریش است . کنیتش ابوعبداﷲ و مشهور به امام رازی و امام فخرالدین و فخر رازی است . وی از فحول حکما و علمای شافعی است و جامع علوم عقلی و نقلی بوده و در تاریخ و کلام و فقه و اصول و تفسیر و حکمت و علوم ادبیه و فنون ریاضیه وحید عصر خود بود. (ریحانة الادب ج 3 ص 192). تاریخ تولد او به سال 544 هَ . ق . است و در سال 606 درگذشته است . کتابهای او در زمان خود وی مورد اقبال مردم واقع شد و بصورت کتاب درسی درآمد. فارسی را نیکو می نوشت و تفسیر قرآنش بر این سخن دلیل است . (از اعلام زرکلی ج 3 ص 958). شاه محمد قزوینی آرد: امام را در هرعلم تصنیفی معتبر و مشهور است و این شعر از اوست :
ای دل ز غبار جهل اگر پاک شوی
تو روح مجردی بر افلاک شوی
عرش است نشیمن تو شرمت ناید
کآیی و مقیم توده ای خاک شوی ؟

(از مجالس النفائس چ حکمت ص 322).


در حوزه ٔ درس امام رازی بیش از دوهزار تن دانشمند برای استفاده می نشستند. حتی در موقع سواری نیز قریب 300 تن از فقها و شاگردان برای استفاده در رکابش میرفتند و با اینهمه بسا بودی که در اثر ژرف بینی و تعمق در جرح و تعدیل اقوال حکمای یونان برخی شبهات در مطالب عقلی و دینی ابراز میداشت و افکار و اذهان مستمعان را به تشویش و اضطراب می انداخت و چه بسا که از حل آن خودداری میکرد. امام با اسماعیلیان مخالف بود و از آنها بصراحت بد میگفت و از فدائیان آنها که در همه جا برای کشتن دشمنان خود آماده بودند بیم نداشت .مطابق روایتی که در صحت آن تردید رواست ، روزی یکی از شاگردان وی که از فدائیان اسماعیلی بود و امام نمیدانست به امام گفت : مطلبی محرمانه دارم ، و برای بازگفتن آن به کتابخانه ٔ خصوصی امام فخررازی رفت و در آنجا امام را زمین زد و کاردی تیز از میان کتاب خود بدرآورد و بر گلوی امام نهاد، و چون امام بر سر منبر گفته بود که ملاحده برهان قاطعی بر حقانیت خود ندارند فدائی به وی گفت : این برهان بُرنده ٔ ماست ، و سپس از قول حسن صباح به وی گفت که برهان دوم ما هم این کیسه زر سرخ نیشابوری است که هرساله از وکیل ما در ری موسوم به ابوالفضل نیاتی دریافت خواهی داشت ، و اگر باردیگر زبان درازی نمایی برهان نخستین (کارد) را خواهی یافت . امام بنابر همان روایت برهان دوم یعنی هر سال یک کیسه زر را پذیرفت و قول داد که مادام العمر نسبت به سیدنا (حسن صباح ) حق شناس باشد. در اواخر زندگی ، امام فخر به خوارزم رفت و بجهت پاره ای اختلاف نظرها درمسائل دینی محکوم به اخراج از بلد گردید و از خوارزم به ماوراءالنهر و سپس به زادگاه خود تبعید گردید ودر آنجا دو دختر پزشک ثروتمندی را به عقد دو پسر خود درآورد و چون پزشک مزبور چندی بعد درگذشت ثروت وی در دست امام افتاد و به خوارزم سفر کرد و مورد عنایت خوارزمشاه واقع گردید. در هرات توطن گزید و تا پایان عمر به وعظ و مطالعه و تصنیف اشتغال ورزید. نمونه هایی دیگر از اشعار فارسی او در اینجا نقل میشود:
کُنْه ِ خردم درخور اثبات تو نیست
وآرامش جان جز به مناجات تو نیست
من ذات تو را به واجبی کی دانم
داننده ٔ ذات تو بجز ذات تونیست
و رباعی دیگر:
هر جا که ز مهرت اثری افتاده ست
سودازده ای بر گذری افتاده ست
در وصل تو کی توان رسیدن کآنجا
هر جا که نهی پای سری افتاده ست .
درگذشت او روزشنبه عید فطر سال 606 هَ . ق . بوده ، و به نوشته ٔ بعضی نظر به احترامی که از طرف دولت وقت درباره ٔ وی می شده در دل فرقه ٔ کرامیه حسدی به وجود آمده و وی را مسموم کردند. (از دانشمندان نامی اسلام تألیف محمود خیری صص 268 - 275). آثار فخر رازی در علوم نقلی و عقلی بسیار و اهم آنها از این قرار است : 1- الاربعین فی اصول الدین ، که شامل چهل مسأله از مسائل کلامی بوده و برای پسرش محمد تألیف شده است . 2- اساس التقدیس ، که برای سیف الدین ملک عادل در کلام نگاشته شده و در قاهره به چاپ رسیده است . 3- اسرارالتنزیل و انوارالتأویل ، که امام میخواسته است آن را در چهار قسمت در اصول ، فروع ، اخلاق ، مناجات و دعوات تألیف کند. امام پس از اتمام قسمت اول درگذشته است . 4- اسرارالنجوم ، که به نقل حاجی خلیفه ، ذهبی آن را به امام نسبت داده است . 5- الانارات فی شرح الاشارات ، در این کتاب فخر رازی اشارات ابن سینا را بطرز «قال ... اقول ...» شرح کرده و اعتراض و انتقاد بسیار بر بوعلی وارد آورده و خلاصه ای از همین شرح را خود بنام لباب الاشارات تدوین نموده است . 6- البیان و البرهان فی رد علی اهل الزیغ و الطغیان . 7- تحصیل الحق ، که رساله ای است در کلام . 8- تعجیزالفلاسفه . 9- تفسیر کبیر، موسوم به مفاتیح الغیب ،که بارها در مصر و استانبول چاپ شده و به قول ابن خلکان حاوی تمام مطالب غریبه میباشد، لیکن خود امام موفق به اتمام آن نشده است و شیخ نجم الدین احمدبن محمد قمولی تتمه ای بر آن نگاشته است ، و عمر او نیز وفا نکرده و اتمام آن به دست قاضی القضاة احمدبن خلیل خویی انجام یافته است . 10- تهذیب الدلائل و عیون المسائل . 11- زبدةالعالم فی الکلام . 12- السر المکتوم فی مخاطبة الشمس و القمر و النجوم . حاجی خلیفه در صحت نسبت این تألیف تردید کرده و گوید: در کتابی دیدم که این اثر از ابوالحسن علی بن احمد مغربی است . 13- شرح السقط الزند. 14- شرح قانون ابن سینا. 15- شرح مفصل زمخشری . 16- شرح نهج البلاغه . 17- الطریقة فی الخلاف و الجدل . 18- عصمةالانبیاء. 19- الفراسة، که ملخص کتاب ارسطو است و پاره ای مطالب مهم بدان افزوده شده است . 20-فضایل الصحابة. 21- القضاء و القدر. 22- اللطائف الغیاثیة. 23- اللوامع البینات فی شرح اسماء اﷲ و صفاته ، این کتاب در قاهره چاپ شده است . 24- المباحث العمادیة فی مطالب المعادیة. 25- المباحث المشرقیة، کتابی است بزرگ در علوم الهی و طبیعی ، و تمامی آراء حکماو نتایج اقوال ایشان را با جوابهای آنها حاوی بوده و بعض مطالب آن به قول صاحب کشف الظنون مخالف شریعت بوده است . 26- محصل افکار المتقدمین و المتأخرین من الحکماء و المتکلمین ، این کتاب در قاهره بهمراه تلخیص المحصل خواجه نصیر طوسی چاپ شده است . 27- المسائل الخمسون ، در اصول کلام . 28- المطالب العالیة فی الکلام . 29- المعالم فی اصول الفقه . 30- الملخص ، در منطق وحکمت . 31- مناقب الامام الشافعی . 32- نهایةالایجاز، در علم بیان ، که در قاهره چاپ شده است . 33- نهایةالعقول فی الکلام فی درایة اصول ، که رساله ای است در اصول دین . (از ریحانة الادب ج 3 صص 193-194).

فخر رازی. [ ف َ رِ ] ( اِخ ) محمدبن عمربن حسین بن علی طبرستانی. مولد وی به ری بود و در هرات مدفون گردید. لقبش فخرالدین و منسوب به خاندان قریش است. کنیتش ابوعبداﷲ و مشهور به امام رازی و امام فخرالدین و فخر رازی است. وی از فحول حکما و علمای شافعی است و جامع علوم عقلی و نقلی بوده و در تاریخ و کلام و فقه و اصول و تفسیر و حکمت و علوم ادبیه و فنون ریاضیه وحید عصر خود بود. ( ریحانة الادب ج 3 ص 192 ). تاریخ تولد او به سال 544 هَ. ق. است و در سال 606 درگذشته است. کتابهای او در زمان خود وی مورد اقبال مردم واقع شد و بصورت کتاب درسی درآمد. فارسی را نیکو می نوشت و تفسیر قرآنش بر این سخن دلیل است. ( از اعلام زرکلی ج 3 ص 958 ). شاه محمد قزوینی آرد: امام را در هرعلم تصنیفی معتبر و مشهور است و این شعر از اوست :
ای دل ز غبار جهل اگر پاک شوی
تو روح مجردی بر افلاک شوی
عرش است نشیمن تو شرمت ناید
کآیی و مقیم توده ای خاک شوی ؟
( از مجالس النفائس چ حکمت ص 322 ).
در حوزه درس امام رازی بیش از دوهزار تن دانشمند برای استفاده می نشستند. حتی در موقع سواری نیز قریب 300 تن از فقها و شاگردان برای استفاده در رکابش میرفتند و با اینهمه بسا بودی که در اثر ژرف بینی و تعمق در جرح و تعدیل اقوال حکمای یونان برخی شبهات در مطالب عقلی و دینی ابراز میداشت و افکار و اذهان مستمعان را به تشویش و اضطراب می انداخت و چه بسا که از حل آن خودداری میکرد. امام با اسماعیلیان مخالف بود و از آنها بصراحت بد میگفت و از فدائیان آنها که در همه جا برای کشتن دشمنان خود آماده بودند بیم نداشت.مطابق روایتی که در صحت آن تردید رواست ، روزی یکی از شاگردان وی که از فدائیان اسماعیلی بود و امام نمیدانست به امام گفت : مطلبی محرمانه دارم ، و برای بازگفتن آن به کتابخانه خصوصی امام فخررازی رفت و در آنجا امام را زمین زد و کاردی تیز از میان کتاب خود بدرآورد و بر گلوی امام نهاد، و چون امام بر سر منبر گفته بود که ملاحده برهان قاطعی بر حقانیت خود ندارند فدائی به وی گفت : این برهان بُرنده ماست ، و سپس از قول حسن صباح به وی گفت که برهان دوم ما هم این کیسه زر سرخ نیشابوری است که هرساله از وکیل ما در ری موسوم به ابوالفضل نیاتی دریافت خواهی داشت ، و اگر باردیگر زبان درازی نمایی برهان نخستین ( کارد ) را خواهی یافت. امام بنابر همان روایت برهان دوم یعنی هر سال یک کیسه زر را پذیرفت و قول داد که مادام العمر نسبت به سیدنا ( حسن صباح ) حق شناس باشد. در اواخر زندگی ، امام فخر به خوارزم رفت و بجهت پاره ای اختلاف نظرها درمسائل دینی محکوم به اخراج از بلد گردید و از خوارزم به ماوراءالنهر و سپس به زادگاه خود تبعید گردید ودر آنجا دو دختر پزشک ثروتمندی را به عقد دو پسر خود درآورد و چون پزشک مزبور چندی بعد درگذشت ثروت وی در دست امام افتاد و به خوارزم سفر کرد و مورد عنایت خوارزمشاه واقع گردید. در هرات توطن گزید و تا پایان عمر به وعظ و مطالعه و تصنیف اشتغال ورزید. نمونه هایی دیگر از اشعار فارسی او در اینجا نقل میشود:

دانشنامه عمومی

ابوعبدالله محمد بن عمر بن حسین بن حسن تَیْمیِّ بَکْریِّ طبرستانی رازی، فقیه، متکلم، فیلسوف، مفسر و حکیم مسلمان ایرانی که در سال ۵۴۴ (قمری) در ری زاده شد و به سال ۶۰۶ (قمری) در هرات درگذشت.
شمس الدین خسروشاهی
قطب مصری
زین الدین کشی
شمس الدین خوئی
شهاب الدین نیشابوری
معروف به ابن الخطیب و ملقب به فخرالدین است و به امام رازی یا امام فخر رازی نیز شهرت دارد. او بر علوم عقلی و علوم نقلی، تاریخ، کلام، فقه، اصول و علوم ادبی عصر خود تسلط کامل داشت. کتاب هایش در دوران حیاتش بسیار مورد استقبال قرار گرفت و به عنوان کتب درسی از آن ها استفاده می شد. بسیاری از اندیشمندان فخر رازی را نخستین کسی می دانند که فلسفه و کلام را به هم آمیخته و از این نظر، الگوی بسیاری از متکلمان پس از خود شده است.پدرش ضیاءالدین عمر بن حسین رازی آملی خود از بزرگان علم و عرفان بود که از آمل به ری سفر کرده بودند.
وی معاصر و همدرس شیخ اشراق بود، این هردو درر مراغه نزد مجدالدین جیلی درس می خواندند، به همین علت هردو در پاره ای از نظریات انتقادی بر بعضی از مباحث منطقی مشابهاتی دارند که این نظریات ملهم از استاد بوده است.
برجسته ترین دورهٔ زندگی فخر رازی در شهر هرات بوده و در مجمع درسی اش بیشتر از دوهزار دانشمند شرکت می کردند و حتی در هنگام سواری نیز بیش از سیصد نفر از فقیهان و شاگردانش برای بهره بردن از دانشش او را همراهی می کردند. وی در اصول و کلام مذهب اشعری و در فروع و فقه مذهب شافعی داشت. برای فراگیری علم و تدریس و تقریر خطابه های علمی به شهرهای بزرگ و مراکز علمی از جمله خوارزم سفر کرد. در آنجا با معتزله به بحث و مجادله افتاد و سرانجام از آنجا اخراج شد. بعداً به فرارود و شهرهای بخارا، سمرقند، خجند و چندین شهر دگر با فقها و علما مناظراتی کرد و بر همه فائق آمد و هیچ کس یارای جرِّبحث و مناظره با او نبود. گاهی هم در مباحثه تند می شد و بدگویی می کرد. او سخنرانی چیره زبان بود و مورد احترام فوق العادهٔ پادشاهان و حکام زمان خود. ثروت زیادی داشت و در علوم فقه، تفسیر، کلام، فلسفه، طب و ریاضیات متبحر بود و در تمام این زمینه ها تألیفاتی دارد که تألیفاتش نیز چون خودش، شهرت و اهمیت زیادی پیدا کرد و در سراسر ممالک اسلامی مورد بحث و تحقیق قرار گرفت. فخر رازی، در اواخر زندگی اش در هرات ساکن بود. در آن زمان، هرات نیز در تصرف محمد خوارزمشاه بود. وی نخستین کسی بود که از شیوهٔ «سَبْر» و «تقسیم» در کتاب های خویش استفاده کرد؛ به این معنی که هر مسئله ای را با موشکافی کم نظیری می شکافت، آن را به کوچک ترین اجزای سازندهٔ آن تجزیه می کرد و از همهٔ زوایا و وجوه به آن می نگریست.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابوعبدالله محمد بن عمر بن حسین بن حسن بن علی طبرستانی رازی، فقیه، شافعی، فیلسوف، پزشک، ریاضیدان و منجم، دانشمند علوم معقول و منقول، معروف به امام فخر، ابن الخطیب و فخر رازی، می باشد.
ابو عبدالله محمد بن عمر بن حسین بن حسن بن علی طبرستانی رازی، فقیه شافعی و دانشمند علوم معقول و منقول، معروف به امام فخر، ابن الخطیب و فخر رازی در سال ۵۴۳ یا ۵۴۴ ه . ق در ری متولد شد. وی در عصر خوارزمشاهیان می زیست و جاه و منزلت و نفوذ کلام او در نزد سلطان محمد خوارزمشاه بسیار بود. ذهنی فوق العاده جوال (کاوشگر) داشت و در تبحر در علوم مختلف کم نظیر است. در عین اینکه در افکار فلاسفه وارد است و تالی فاتی گرانب ها در فلسفه دارد، طرز تفکرش تفکر کلامی است نه فلسفی و سخت بر فلاسفه می تازد و در مسلمات فلسفه تشکیک می نماید. در تنظیم و تبویب و تقریر مسائل حسن سلیقه دارد، ملاصدرا از این نظر از او بسیار استفاده کرده است.
تشکیک در مسائل فلسفی
فخر رازی در بیشتر اصول مسلم فلسفی شک کرده و بر فلاسفه متقدم ایراداتی وارد آورده است و حکیمانی چون خواجه نصیرالدین طوسی، قطب رازی، میرداماد و ملاصدرا مدت ها سرگرم جواب دادن به شبهات او بوده اند. به سبب همین قدرت در تشکیک است که وی را امام المشککین لقب داده اند. همچنین به ابن خطیب ملقب گشته است.
لقب امام المشککین
از آنجا که وی دارای ذهنی بسیار نقاد و تحلیلگر بود، قدرت عجیبی در ایجاد شک و شبهه در آثار فلاسفه بزرگ داشت و از این جهت به امام المشککین مشهور است.
تحصیلات
...


کلمات دیگر: