[ویکی فقه] اسعد بن زرارة. اَسْعَدِ بْن ِ زُراره ، ابوامامه (د ۱ق /۶۲۳م )، از اصحاب پیامبر اکرم -صلی الله علیه وآله وسلم-بود.
اسعد از تیره خزرجیان بنی نجّارِ انصار بود بود. او یکی از نخستین مسلمانان یثرب به شمار می رفت ، اما ماجرای ارتباط نخستین وی با حضرت رسول -صلی الله علیه وآله وسلم-، در منابع سیره نبوی با اندک اختلافی نقل شده است و سرچشمه همه این روایات به چگونگی ارتباط مردم یثرب با آن حضرت و بیعتهای معروف به « عقبه » بازمی گردد.
اسعد از تیره خزرجیان بنی نجّارِ انصار بود بود. او یکی از نخستین مسلمانان یثرب به شمار می رفت ، اما ماجرای ارتباط نخستین وی با حضرت رسول -صلی الله علیه وآله وسلم-، در منابع سیره نبوی با اندک اختلافی نقل شده است و سرچشمه همه این روایات به چگونگی ارتباط مردم یثرب با آن حضرت و بیعتهای معروف به « عقبه » بازمی گردد.
wikifeqh: اسلام وی متفاوت است؛ بنا به نقلی او همراه ذکوان بن عبد قیس به مکه آمد و با شنیدن آوازه پیامبر (صلی الله علیه و آله) نزد حضرت رفته، مسلمان شد و بر اساس روایت دیگری، وی با ۶ یا ۸ نفر از مردم مدینه در مکّه و در عقبه با پیامبر (صلی الله علیه و آله) ملاقات کرد و اسلام آورد، به هر روی، وی از نخستین اسلام آورندگان مدینه بود و با تبلیغ او اسلام به آنجا راه یافت.
پیمان عقبه
اسعد در سال بعد با ۱۲ نفر از مردم خزرج به دیدار پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و در نخستین بیعت عقبه شرکت کرد و چون حضرت، مصعب بن عمیر را برای تبلیغ اسلام با آنان همراه کرد، وی میزبانی مصعب را به عهده گرفت. اسعد پیش از آمدن مصعب به مدینه و بنا به نقل واقدی، حتی پس از آن، مسلمانان مدینه را در نمازهای پنج گانه امامت می کرد. وی همچنین نخستین نماز جمعه مدینه را اقامه کرد. اسعد بعد از رواج اسلام در مدینه، با ۷۰ نفر از مسلمانان این شهر به مکّه آمد و در دومین بیعت عقبه شرکت جست. بنا به روایتی، وی نخستین کسی بود که با پیامبر بیعت کرد و جزو یکی از نُقبای دوازده گانه قرار گرفت. به گفته بلاذری، پیامبر (صلی الله علیه و آله) او را نقیب النقباء قرار داد. شاید به همین جهت، برخی او را رأس النقباء خوانده اند. سخنانش در شب بیعت عقبه و هنگام ورود پیامبر (صلی الله علیه و آله) به قبا و مدینه و نیکی های او به حضرت حکایت از شدت ایمان و علاقه اش به ایشان دارد. وی در مدتی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در قبا بود، همواره به زیارتش می آمد و در نمازهای جماعت حضرت نیز شرکت می کرد.
توجه رسول خدا به اسعد
پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز به او علاقه فراوانی داشت، به طوری که به محض ورودش به مدینه درباره او پرسید و در بیماری از او عیادت و برای درمانش اقدام کرد. اسعد سرانجام در سال نخست هجرت از دنیا رفت، گرچه آرای دیگری نیز در این باره وجود دارد. پیامبر در تجهیز و تشییع جنازه او حاضر شد و بر وی نماز گزارد و این نخستین نماز میّتی بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مدینه به جای آورد. انصار معتقدند وی نخستین مسلمانی است که در بقیع به خاک سپرده شد. او هنگام مرگ، درباره سه دخترش به رسول خدا سفارش کرد و حضرت سرپرستی آنان را بر عهده گرفت. ابن حزم، از پسر و نوادگان پسری او نیز نام برده است.
اسعد بن زراره در شأن نزول
...
پیمان عقبه
اسعد در سال بعد با ۱۲ نفر از مردم خزرج به دیدار پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و در نخستین بیعت عقبه شرکت کرد و چون حضرت، مصعب بن عمیر را برای تبلیغ اسلام با آنان همراه کرد، وی میزبانی مصعب را به عهده گرفت. اسعد پیش از آمدن مصعب به مدینه و بنا به نقل واقدی، حتی پس از آن، مسلمانان مدینه را در نمازهای پنج گانه امامت می کرد. وی همچنین نخستین نماز جمعه مدینه را اقامه کرد. اسعد بعد از رواج اسلام در مدینه، با ۷۰ نفر از مسلمانان این شهر به مکّه آمد و در دومین بیعت عقبه شرکت جست. بنا به روایتی، وی نخستین کسی بود که با پیامبر بیعت کرد و جزو یکی از نُقبای دوازده گانه قرار گرفت. به گفته بلاذری، پیامبر (صلی الله علیه و آله) او را نقیب النقباء قرار داد. شاید به همین جهت، برخی او را رأس النقباء خوانده اند. سخنانش در شب بیعت عقبه و هنگام ورود پیامبر (صلی الله علیه و آله) به قبا و مدینه و نیکی های او به حضرت حکایت از شدت ایمان و علاقه اش به ایشان دارد. وی در مدتی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در قبا بود، همواره به زیارتش می آمد و در نمازهای جماعت حضرت نیز شرکت می کرد.
توجه رسول خدا به اسعد
پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز به او علاقه فراوانی داشت، به طوری که به محض ورودش به مدینه درباره او پرسید و در بیماری از او عیادت و برای درمانش اقدام کرد. اسعد سرانجام در سال نخست هجرت از دنیا رفت، گرچه آرای دیگری نیز در این باره وجود دارد. پیامبر در تجهیز و تشییع جنازه او حاضر شد و بر وی نماز گزارد و این نخستین نماز میّتی بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مدینه به جای آورد. انصار معتقدند وی نخستین مسلمانی است که در بقیع به خاک سپرده شد. او هنگام مرگ، درباره سه دخترش به رسول خدا سفارش کرد و حضرت سرپرستی آنان را بر عهده گرفت. ابن حزم، از پسر و نوادگان پسری او نیز نام برده است.
اسعد بن زراره در شأن نزول
...
wikifeqh: سوره بقره در شأن برخی یاران پیامبر(ص) از جمله اسعد نازل شد.
کنیه وی ابوامامه و لقبش اسعدالخیر بود. گویا به سبب پیش قدمی در آوردن اسلام به مدینه، وی را « اسعدالخیر» گفته اند.
اسعد بن زراره از نخستین مسلمانان یثرب بود که قبل از هجرت پیامبر(ص)، در مکه با پیامبر (ص) ملاقات کرد و به دست ایشان مسلمان شد. اسعد از تیره خزرجیان بنی نجّارِ انصار و از یکتاپرستان عصر جاهلی بود.
کنیه وی ابوامامه و لقبش اسعدالخیر بود. گویا به سبب پیش قدمی در آوردن اسلام به مدینه، وی را « اسعدالخیر» گفته اند.
اسعد بن زراره از نخستین مسلمانان یثرب بود که قبل از هجرت پیامبر(ص)، در مکه با پیامبر (ص) ملاقات کرد و به دست ایشان مسلمان شد. اسعد از تیره خزرجیان بنی نجّارِ انصار و از یکتاپرستان عصر جاهلی بود.
wikishia: اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
(اسعد الخیر) ابوامامة بن زرارة بن عُدَس خزرجی.
او از تیره بنی نجار و از یکتاپرستان عصر جاهلی بود. نقل ها درباره اسلام وی متفاوت است؛ بنا به نقلی او همراه ذکوان بن عبد قیس به مکه آمد و با شنیدن آوازه پیامبر صلی الله علیه و آله نزد حضرت رفته، مسلمان شد و براساس روایت دیگری وی با 6 یا 8 نفر از مردم مدینه در مکه و در عقبه با پیامبر صلی الله علیه و آله ملاقات کرد و اسلام آورد، به هر روی وی از نخستین اسلام آورندگان مدینه بود و با تبلیغ او اسلام به آنجا راه یافت.
اسعد در سال بعد با 12 نفر از مردم خزرج به دیدار پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و در نخستین بیعت عقبه شرکت کرد و چون حضرت، مصعب بن عمیر را برای تبلیغ اسلام با آنان همراه کرد، وی میزبانی مصعب را به عهده گرفت.
اسعد پیش از آمدن مصعب به مدینه و بنا به نقل واقدی حتی پس از آن مسلمانان مدینه را در نمازهای پنج گانه امامت می کرد. وی همچنین نخستین نماز جمعه مدینه را اقامه کرد.
اسعد بعد از رواج اسلام در مدینه با 70 نفر از مسلمانان این شهر به مکه آمد و در دومین بیعت عقبه شرکت جست. بنا به روایتی، وی نخستین کسی بود که با پیامبر بیعت کرد و جزو یکی از نُقبای دوازده گانه قرار گرفت.
به گفته بلاذری، پیامبر صلی الله علیه و آله او را نقیب النقباء قرار داد. شاید به همین جهت، برخی او را رأس النقباء خوانده اند. سخنانش در شب بیعت عقبه و هنگام ورود پیامبر صلی الله علیه و آله به قبا و مدینه و نیکی های او به حضرت حکایت از شدت ایمان و علاقه اش به ایشان دارد. وی در مدتی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در قبا بود، همواره به زیارتش می آمد و در نمازهای جماعت حضرت نیز شرکت می کرد.
پیامبر صلی الله علیه و آله نیز به او علاقه فراوانی داشت، به طوری که به محض ورودش به مدینه درباره او پرسید و در بیماری از او عیادت و برای درمانش اقدام کرد.
(اسعد الخیر) ابوامامة بن زرارة بن عُدَس خزرجی.
او از تیره بنی نجار و از یکتاپرستان عصر جاهلی بود. نقل ها درباره اسلام وی متفاوت است؛ بنا به نقلی او همراه ذکوان بن عبد قیس به مکه آمد و با شنیدن آوازه پیامبر صلی الله علیه و آله نزد حضرت رفته، مسلمان شد و براساس روایت دیگری وی با 6 یا 8 نفر از مردم مدینه در مکه و در عقبه با پیامبر صلی الله علیه و آله ملاقات کرد و اسلام آورد، به هر روی وی از نخستین اسلام آورندگان مدینه بود و با تبلیغ او اسلام به آنجا راه یافت.
اسعد در سال بعد با 12 نفر از مردم خزرج به دیدار پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و در نخستین بیعت عقبه شرکت کرد و چون حضرت، مصعب بن عمیر را برای تبلیغ اسلام با آنان همراه کرد، وی میزبانی مصعب را به عهده گرفت.
اسعد پیش از آمدن مصعب به مدینه و بنا به نقل واقدی حتی پس از آن مسلمانان مدینه را در نمازهای پنج گانه امامت می کرد. وی همچنین نخستین نماز جمعه مدینه را اقامه کرد.
اسعد بعد از رواج اسلام در مدینه با 70 نفر از مسلمانان این شهر به مکه آمد و در دومین بیعت عقبه شرکت جست. بنا به روایتی، وی نخستین کسی بود که با پیامبر بیعت کرد و جزو یکی از نُقبای دوازده گانه قرار گرفت.
به گفته بلاذری، پیامبر صلی الله علیه و آله او را نقیب النقباء قرار داد. شاید به همین جهت، برخی او را رأس النقباء خوانده اند. سخنانش در شب بیعت عقبه و هنگام ورود پیامبر صلی الله علیه و آله به قبا و مدینه و نیکی های او به حضرت حکایت از شدت ایمان و علاقه اش به ایشان دارد. وی در مدتی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در قبا بود، همواره به زیارتش می آمد و در نمازهای جماعت حضرت نیز شرکت می کرد.
پیامبر صلی الله علیه و آله نیز به او علاقه فراوانی داشت، به طوری که به محض ورودش به مدینه درباره او پرسید و در بیماری از او عیادت و برای درمانش اقدام کرد.
wikiahlb: اوس و خزرج جنگ طولانی بود و مدتها شب و روز سلاح بر زمین نمی گذاشتند، و آخرین جنگ آنها روز بعاث بود که در آن جنگ طایفه اوس بر خزرج پیشی گرفت ، به همین جهت اسعد و ذکوان به مکه آمدند تا از مردم مکه پیمانی بر ضد طایفه اوس بگیرند، هنگامی که به خانه عتبة بن ربیعه وارد شدند و جریان را برای او گفتند در پاسخ گفت : شهر ما از شهر شما دور است ، مخصوصا گرفتاری تازه ای پیدا کرده ایم که ما را سخت به خود مشغول داشته ، اسعد پرسید چه گرفتاری ؟ شما که در حرم امن زندگی دارید.
خبر ظهور پیامبر
عتبه گفت : مردی در میان ما ظهور کرده که می گوید: فرستاده خدا هستم ! عقل ما را ناچیز می شمرد و به خدایان ما بد می گوید، جوانان ما را فاسد و اجتماع ما را پراکنده نموده است!اسعد پرسید این مرد چه نسبتی به شما دارد؟ گفت : فرزند عبدالله بن عبدالمطلب و اتفاقا از خانواده های شریف ما است . اسعد و ذکوان در فکر فرو رفتند و به خاطرشان آمد که از یهود مدینه می شنیدند به همین زودی پیامبری در مکه ظهور خواهد کرد، و به مدینه هجرت خواهد نمود. اسعد پیش خود گفت : نکند این همان کسی باشد که یهود از او خبر می دادند.سپس پرسید او کجاست ؟ عتبه گفت در حجر اسماعیل کنار خانه خدا هم اکنون نشسته است آنها در دره ای از کوه محاصره هستند و تنها در موسم حج و عمره ماه رجب آزادی می یابند، و وارد جمعیت می شوند ولی من به تو توصیه می کنم به سخنان او گوش مده و یک کلمه با او حرف مزن که او ساحر غریبی است - و این در ایامی بود که مسلمانان در شعب ابی طالب محاصره بودند.
طواف کعبه
اسعد رو به عتبه کرد و گفت پس چه کنم ؟ محرم شده ام و بر من لازم است که طواف خانه کعبه کنم ، تو به من می گوئی به او نزدیک نشوم ؟! عتبه گفت : مقداری پنبه در گوشهای خود قرار بده تا سخنان او را نشنوی ! اسعد وارد مسجدالحرام شد، در حالی که هر دو گوش خود را با پنبه سخت بسته بود، و مشغول طواف خانه کعبه شد در حالی که پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم با جمعی از بنی هاشم در حجر اسماعیل در کنار خانه کعبه نشسته بودند.او نگاهی به پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم کرد و به سرعت گذشت ، در دور دوم طواف با خود گفت : هیچکس احمقتر از من نیست !، آیا می شود یک چنین داستان مهمی در مکه بر سر زبانها باشد و من از آن خبری نگیرم و قوم خود را در جریان نگذارم ؟!، به دنبال این فکر، دست کرد پنبه ها را از گوش بیرون آورد و به دور افکند و در جلو پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم قرار گرفت و پرسید به چه چیز ما را دعوت می کنی؟
کلام معجزه آسا
...
خبر ظهور پیامبر
عتبه گفت : مردی در میان ما ظهور کرده که می گوید: فرستاده خدا هستم ! عقل ما را ناچیز می شمرد و به خدایان ما بد می گوید، جوانان ما را فاسد و اجتماع ما را پراکنده نموده است!اسعد پرسید این مرد چه نسبتی به شما دارد؟ گفت : فرزند عبدالله بن عبدالمطلب و اتفاقا از خانواده های شریف ما است . اسعد و ذکوان در فکر فرو رفتند و به خاطرشان آمد که از یهود مدینه می شنیدند به همین زودی پیامبری در مکه ظهور خواهد کرد، و به مدینه هجرت خواهد نمود. اسعد پیش خود گفت : نکند این همان کسی باشد که یهود از او خبر می دادند.سپس پرسید او کجاست ؟ عتبه گفت در حجر اسماعیل کنار خانه خدا هم اکنون نشسته است آنها در دره ای از کوه محاصره هستند و تنها در موسم حج و عمره ماه رجب آزادی می یابند، و وارد جمعیت می شوند ولی من به تو توصیه می کنم به سخنان او گوش مده و یک کلمه با او حرف مزن که او ساحر غریبی است - و این در ایامی بود که مسلمانان در شعب ابی طالب محاصره بودند.
طواف کعبه
اسعد رو به عتبه کرد و گفت پس چه کنم ؟ محرم شده ام و بر من لازم است که طواف خانه کعبه کنم ، تو به من می گوئی به او نزدیک نشوم ؟! عتبه گفت : مقداری پنبه در گوشهای خود قرار بده تا سخنان او را نشنوی ! اسعد وارد مسجدالحرام شد، در حالی که هر دو گوش خود را با پنبه سخت بسته بود، و مشغول طواف خانه کعبه شد در حالی که پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم با جمعی از بنی هاشم در حجر اسماعیل در کنار خانه کعبه نشسته بودند.او نگاهی به پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم کرد و به سرعت گذشت ، در دور دوم طواف با خود گفت : هیچکس احمقتر از من نیست !، آیا می شود یک چنین داستان مهمی در مکه بر سر زبانها باشد و من از آن خبری نگیرم و قوم خود را در جریان نگذارم ؟!، به دنبال این فکر، دست کرد پنبه ها را از گوش بیرون آورد و به دور افکند و در جلو پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم قرار گرفت و پرسید به چه چیز ما را دعوت می کنی؟
کلام معجزه آسا
...
wikifeqh: اسعد_بن_زراره_(قرآن)