کلمه جو
صفحه اصلی

علی قدوسی

دانشنامه عمومی

آیت الله علی قدوسی (۱۲ مرداد ۱۳۰۶ در نهاوند-۱۴ شهریور ۱۳۶۰ در تهران)، دادستان کل انقلاب اسلامی بود که در ۱۴ شهریور ۱۳۶۰ در دفتر دادستانی بر اثر انفجار یک بمب کشته شد. بنا به گفتهٔ فرزندش، «او در ابتدای انقلاب و در کوران حوادث انقلاب سعی داشت مسیر اعتدال را طی کند و همین مسئله نیز برای او دردسرساز شد».
حکم انتصاب دادستان کل انقلاب (۱۵ مرداد ۱۳۵۸)
او در پیش از انقلاب اهم فعالیت خود را صرف پایه ریزی یک سامانهٔ آموزشی نو و پرثمر نمود و به موازات فعالیت سیاسی مبارزاتی با شاه، با همکاری سید محمد بهشتی اقدام به تأسیس مدرسه حقانی (منتظریه) و مکتب توحید کرد و با اعمال شیوه ای نو و کارساز، این دو نهاد آموزشی را الگویی برای سایر مراکز آموزشی و فرهنگی قرار داد.
در ۱۲ مرداد ۱۳۰۶ زمانی که هنوز بیش از دو سال از روی کار آمدن رضا خان نگذشته بود، در خانواده ای روحانی در شهر نهاوند به دنیا آمد.
پدرش ملا احمد قدوسی از مجتهدان عصر خود بود که پس از بیست سال تحصیل در نجف و بهره گیری از اساتیدی چون میرزای شیرازی و میرزا حبیب الله رشتی و احراز مقام اجتهاد در سال ۱۲۷۷ خورشیدی به نهاوند بازگشت.

نقل قول ها

علی قدوسی، دادستانی کل انقلاب اسلامی بود که در ۱۴ شهریور ۱۳۶۰ در دفتر دادستانی بر اثر انفجار یک بمب جان باخت. او در پیش از انقلاب اهم فعالیت خود را صرف پایه ریزی یک سامانهٔ آموزشی نو و پرثمر نمود و به موازات فعالیت سیاسی مبارزاتی با شاه، با همکاری سید محمد بهشتی اقدام به تأسیس مدرسه حقانی ( منتظریه) و مکتب توحید کرد و با اعمال شیوه ای نو و کارساز، این دو نهاد آموزشی را الگویی برای سایر مراکز آموزشی و فرهنگی قرار داد.
• منبع: علی قدوسی، پیام به طلاب.• «این جانب سالیان طولانی از نزدیک با او(شهید قدوسی) سابقه داشتم و آن بزرگوار را به تقوا و حسن عمل و استقامت و مقاومت و تعهد در راه هدف می شناختم. شهادت بر او مبارک، و فود الی الله و خروج از ظلمات به سوی نور بر او ارزانی باد. راهی است که باید پیمود و سفری است که باید رفت. چه بهتر که در حال خدمت به اسلام و ملت شریف اسلامی شربت شهادت نوشید و با سرافرازی به لقاء الله رسید و این همان است که اولیای معظم حق تعالی که آرزوی آن را می کردند و از خدای بزرگ در مناجات خود طلب می کردند دست یافت. گوارا باد شربت شهادت بر شهدای انقلاب اسلامی و خصوص شهدای اخیر ما که با دست جنایتکار منفورترین عناصر پلید به جوار رحمت حق شتافتند و افتخار برای اسلام و ننگ و نفرت برای دشمنان دژخیم ملت شریف آفریدند.»منبع: سید روح الله خمینی، صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۱۲۲.• «یک خصوصیت بارز ایشان نظم و قاطعیت بود، در بین همه ما ایشان زبانزد بود به نظم و قاطعیت و به همین دلیل ما برای ایشان مدیریتی قائل بودیم و کارهایی که در آن روزها احتیاج به مدیریت قاطعی داشت به ایشان سپرده می شد و به همین دلیل هم ایشان را مسؤول محاکمات آن زمان کردند. درابتدا ایشان را مسؤول زندانی های بازداشتی از رژیم قبل که در روزهای اول انقلاب خیلی بی نظم بود، کردند و این کار برای این انجام شد که بشود به آن جا نظمی داد.»منبع: علی اکبر هاشمی رفسنجانی .• «...هم پرکار بود، خسته نمی شد، هم پشتکار داشت.این طور نبود که یک کاری را رها کند و دنبال کار دیگری برود. نمونه آن مدرسه حقانی، اگر ریاست مدرسه حقانی با کسی غیر از آقای قدوسی بود، من باور نمی کنم که این مدرسه به این اندازه از فواید و آثار می رسید. این مرد بود که نشست آن جا، حواسش را جمع کرد، از همه کارهای خود برید، به هیچ کاری نپرداخت تا این مدرسه را به این رونق رساند و از لحاظ شکل و محتوی مدرسه را به حد مطلوب و قابل توجهی قرار داد...»منبع: سید علی خامنه ای .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] علی قُدّوسی (۱۳۰۶- ۱۳۶۰ش) روحانی شیعه و از مبارزان علیه حکومت پهلوی. وی از مؤسسین و مدیران مدرسه علمیه حقانی و مکتب توحید بود. شاگردان و تربیت شدگان مدرسه تحت مدیریت او سمت ها و مسئولیت های مهمی را بعد از انقلاب به عهده گرفتند. بعد از انقلاب اسلامی، دادستان انقلاب شد. در جریان بمب گذاری دادستانی در ۱۴ شهریور ۱۳۶۰ش به شهادت رسید. وی داماد علامه طباطبایی است. یکی از فرزندان قدوسی در جنگ ایران و عراق به شهادت رسید.
در دوازدهم مرداد ۱۳۰۶ شمسی، در شهر کوچک نهاوند فرزندی به دنیا آمد که نامش را علی نامیدند. پدرش «آخوند ملااحمد» از علمای بزرگ شهر بود که پس از سالها تحصیل در حوزه علمیه نجف و استفاده از درس بزرگانی چون آیة الله میرزا محمد حسن شیرازی، آیة الله میرزا حبیب الله رشتی و آیة الله آخوند خراسانی، به درجه اجتهاد نایل شد و به زادگاه خود برگشت و به ارشاد مردم پرداخت.علی دوران کودکی و نوجوانی را تحت تربیت درست خانواده سپری کرد. با خواندن، نوشتن، قرآن، نماز و احکام شرعی آشنا شد و سرانجام حادثه ای موجب شد که او در سنین نوجوانی وارد حوزه علمیه شود. روحانی مبارزی به نام شیخ «خطیب» که با حکومت رضا شاه مخالفت می کرد و بدین سبب به زندان هم رفته بود در مسجدی که ملااحمد در آن اقامه نماز جماعت می کرد، سخن می گفت ؛ روزی در بین صحبتهایش گفت:«دیشب خواب دیدم فرزند کوچک آقا (ملااحمد) مورد لطف حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله قرار گرفته و حضرت با دست مبارک خود، بر سر او عمامه گذاشته است».این حادثه موجب شد تا علی در پانزده سالگی (سال ۱۳۲۱) وارد حوزه علمیه قم شود و در مدرسه فیضیه حجره ای تهیه نماید.در آن ایام رضاشاه با کشف حجاب، مخالفت با برگزاری مجالس روضه، متحدالشکل کردن لباسها و اقدامهای دیگر در صدد دین زدایی بود. او بعد از بازگشت از ترکیه بر آن شد تا همانند آتاتورک، به مبارزه با دین و روحانیت بپردازد. در چنین دورانی، حوزه علمیه قم در انزوا به سر می برد. مدرسه های علمیه خلوت یا بسته بود و بسیاری از روحانیون به اجبار، خلع لباس شدند. رضاشاه از هر فرصتی استفاده نمود تا مانع فعال شدن از هر فرصتی استفاده نمود تا مانع فعال شدن حوزه های علمیه شود. علی در چنین دورانی، در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل بود. و در نهایت تنگدستی از تحصیل دست برنداشت. مقدمات علوم اسلامی را نزد استادانی فرزانه مانند آیة الله صدوقی فراگرفت و از محضر استادان اخلاق حوزه علمیه قم بهره جست. او از ابتدای طلبگی به تهذیب اخلاق، ساده زیستی، نظم و استفاده از فرصتها اهمیت بسیار می داد. پشتکار او موجب شد تا دروس مقدمات و سطح حوزه را به پایان برساند و وارد عالی ترین مرحله دروس حوزه شود. علی سالها در درس خارج آیة الله بروجردی و امام خمینی شرکت کرد و از خرمن دانش آنها، خوشه ها چید.بسیاری از خطبه های نهج البلاغه را حفظ بود. علاقه بسیاری به اهل بیت داشت و هماره در مجالس سوگواری شرکت می کرد. بسیار محتاط بود و از غیبت و دروغ بسیار پرهیز می جست و به درس و بحث علاقه وافری نشان می داد.
گلی در بوستان حوزه
علامه طباطبایی با ورود به حوزه علمیه قم فلسفه را در حوزه احیا کرد، قدوسی مقدمه ای از دروس هیئت و فلسفه را نزد او فراگرفت اخلاق، علم و فروتنی علامه طباطبایی همه شاگردانش را شیفته خود ساخته بود. وی پس از آشنایی با سجایای عالی عرفانی استاد، از هر فرصتی استفاده می جست و از رهنمودهای اخلاقی آن عارف وارسته، برای تهذیب نفس استفاده می نمود.در آن دوره افکار کمونیستی در بین جوانان رسوخ پیدا کرده و حزب توده تبلیغات گسترده ای در کشور به راه انداخته بود. بسیاری از دانشگاهیان به افکارالحادی پناه برده بودند. علامه طباطبایی بر آن می شود که درسی خصوصی برای شاگردان ممتازش برقرار نماید تا نخستین هسته مقاومت علیه افکارالحادی را در حوزه علمیه قم بنیان نهد. شهید مطهری، شهید بهشتی، امام موسی صدر، شهید صدوقی و برخی دیگر در این جلسات شرکت می کردند. شبهات فلسفی نو در این جلسه ها، از سوی شاگردان طرح می شد و علامه طباطبایی به پاسخگویی آنها بر می خاست. ثمره این کلاسها، کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» نوشته علامه طباطبایی است.آقای قدوسی روز به روز به علامه طباطبایی علاقه مندتر می شد. او از رهنمودهای سازنده اخلاقی استاد بخوبی استفاده کرد و بدین سان توانست تحت تربیت او، به خود سازی بپردازد. رابطه شاگرد با استاد آنچنان گرم و صمیمی بود، که وی در سال ۱۳۳۴ ش. با دختر ایشان ازدواج نمود.
مجاهد پیرو امام
آیة الله قدوسی با اندیشه های سیاسی امام خمینی بخوبی آشنا بود. او پس از افشاگیری های امام خمینی در سال ۱۳۴۱ که علیه لایحه کاپیتولاسیون و دیگر مصوبات خائنانه دولت و مجلس صورت پذیرفت، هماره همدوش همفکرانش به پشتیبانی از قیام همت گماشت. او در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و تبعید امام خمینی در ۱۳ آبان ۱۳۴۲ همراه همه طلبه ها، استادان و مردم انقلابی به صحنه آمد و به مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت. اوج مبارزات آیة الله قدوسی در آن دوران، همکاری گسترده او با هیاءت مدرسین بود. هیات مدرسین نخستین تشکیلات منسجم روحانیت بود که در سال ۱۳۳۷. در زمان مرجعیت آیة الله العظمی بروجردی تاءسیس شده بود. این هیات در سالهای ۱۳۴۱ - ۱۳۴۲ بسیار فعال بود. اعلامیه های فراوان از سوی هیاءت مدرسین در سراسر کشور پخش و جنایتهای رژیم پهلوی برملا شد. هیات مدرسین با انتشار اعلامیه ها، پشتیبانی اساتید حوزه علمیه قم از نهضت امام خمینی را به مردم آشکار ساخت.این هیاءت که بعد به گروه یازده نفری شهرت یافت (و امروزه با نام جامعه مدرسین شناخته می شود) نخستین هسته مبارزه مخفی علیه رژیم پهلوی بود و در پوشش اهداف اصلاحی نظام آموزشی حوزه علمیه قم، به فعالیتهای سیاسی می پرداخت. آیة الله قدوسی از بنیانگذاران این هیاءت بود. هیاءت مدرسین در سال ۱۳۴۵ به دست ساواک کشف و افراد آن تحت تعقیب ماموران پهلوی قرار گرفتند. آیة الله قدوسی در این ماجرا دستگیر شد. اما چون ساواک نتوانسته بود مدارکی علیه او پیدا کند، پس از چند ماه از زندان آزاد شد.آیة الله قدوسی پس از آزادی، در تابستان ۱۳۴۵ به زادگاه خود برگشت و به اقامه نماز جماعت در مسجد جامع نهاوند پرداخت. او پس از نماز منبر می رفت و همیشه در ضمن سخنرانی از امام خمینی یاد می کرد. ساواک چند بار به وی تذکر داد که نباید اسمی از امام خمینی برده شود اما او نمی پذیرفت. بدین علت سخنرانی او تعطیل شد و آیة الله قدوسی به قم برگشت.آیة الله قدوسی در دوران مبارزات در حالی که بسیاری از انقلابیون در زندانهای رژیم پهلوی به سر می بردند به خانواده های آنان رسیدگی می کرد.در همین ایام تبعید امام به ترکیه، موجب شد که انقلابیون از ضعف رهبری رنج ببرند. بسیاری از جوانان انقلابی که مسلحانه با رژیم مبارزه می کردند در خطر التقاط فکری گرفتار آمده بودند. آیة الله قدوسی با اغلب این افراد تماس داشت و ضمن نشستهای مختلف آنها را هدایت می کرد.
پایگاه فضیلت
...


کلمات دیگر: