[ویکی فقه] منظور از ولایت تشریعی این است که خدای سبحان با جعل قوانین نورانی، انسانها را از ظلمت گناه به نور اطاعت، هدایت می کند و آن همان جعل و ابلاغ احکام تکلیفی مانند نماز یا احکام وضعی مانند طهارت در عبادات و صحت و فساد عقود و ایقاعات در معاملات است. ولایت تشریعی، خاص واجب الوجود است اما ولایت تشریعی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) بدین معناست که رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) در مقام تصمیم گیری، اختیار، اراده و انتخاب بندگان مقدم بر آنان است. بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) هر آنچه برای پیامبر لازم بود تا بر مردم حکومت کند و به اداره امور مسلمین بپردازد و جامعه ای دیندار تشکیل دهد، همان ویژگی ها برای امام علی (علیه السّلام) هم لازم است.
ولایت یا تکوینی است یا تشریعی؛ زیرا امور جهان یا حقیقی است یا اعتباری. امور حقیقی اموری است که عمل اختیاری انسان در بود و نبود آنها دخیل نباشند و منظور از امور اعتباری که دارای اصطلاحات متعدد است، اموری است که در حوزه حیات انسانی یافت می شود، به گونه ای که اگر انسان نباشد از آنها خبری نیست. مانند ملکیت، ریاست، زوجیت و اموری از این سنخ که انسان برای گذراندن زندگی خود آنها را اعتبار کرده است. ولایت تشریعی از آن جهت اعتباری نامیده شده که خداوند برای هدایت انسانها، قوانینی را جعل و اعتبار نموده، نه اینکه ولایت تشریعی، امری اعتباری باشد. زیرا اگر کسی سبب جعل قانون شود، ولایت او بر قانون، امری حقیقی و تکوینی است. البته ولایت حاکم اسلامی از سنخ ولایت تشریعی است که بر خردورزان جامعه مستقر است، چنان که ولایت پدر و جد بر خردسالان محجور از قبیل ولایت تشریعی است که در محدوده ی شریعت، قابل اجرا است. ولایت تشریعی از آن جهت اعتباری نامیده شده که خداوند برای هدایت انسانها، قوانینی را جعل و اعتبار نموده، نه اینکه ولایت تشریعی، امری اعتباری باشد. آیه الله جوادی آملی درباره تقسیمات ولایت بیان دقیقی دارند: از نظر ایشان ولایت به معنای سرپرستی، چند سنخ است که به حسب آنچه سرپرستی می شود (مولی علیه) متفاوت می گردند. ولایت به معنای سرپرستی، گاه ولایت تکوینی است، گاهی ولایت بر تشریع است، و زمانی ولایت در تشریع. در ولایت تکوینی به دلیل آنکه به تکوین و موجودات عینی جهان مربوط می شود، رابطه ای حقیقی میان دو طرف ولایت وجود دارد و ولایت حقیقی است، اما ولایت بر تشریع و نیز ولایت در تشریع همگی ولایت های وضعی و قراردادی هستند؛ یعنی رابطه سرپرست با سرپرستی شده، رابطه علی و معلولی نیست که قابل انفکاک و جدایی نباشد. «ولایت تکوینی» یعنی سرپرستی موجودات جهان و عالم خارج و تصرف عینی داشتن در آنها؛ مانند ولایت نفس انسان بر قوای درونی خودش. بازگشت این ولایت تکوینی، به «علت و معلول» است. از اینرو، ولایت تکوینی (رابطه علی و معلولی)، هیچ گاه تخلف بردار نیست. «ولایت بر تشریع» همان ولایت بر قانون گذاری و تشریع بر احکام است یعنی اینکه کسی، سرپرست جعل قانون و وضع کننده اصول و مواد قانونی باشد. این ولایت که در حیطه قوانین است. «ولایت تشریعی» یعنی نوعی سرپرستی که نه ولایت تکوینی است و نه ولایت بر تشریع و قانون، بلکه ولایتی است در محدوده تشریع و تابع قانون الهی که خود دو قسم است: یکی ولایت بر محجوران و دیگری ولایت بر جامعه خردمندان. با توجه به این که در گذشته به ولایت تکوینی پرداختیم در این نوشتار به توضیح ولایت تشریعی خواهیم پرداخت.
مفهوم ولایت تشریعی
کلمه تشریع از کلمه شرع است که به معنی طریق، روش و راه آمده است. شارع از نظر لغت راه آشکاری است که همه از آن عبور می کنند. شریعه راهی است که آدمی با تعقیب به سطح آب هدایت می شود و به آب زلال دست می یابد و در اصطلاح کلامی شریعت (جمع شرایع) عبارتست از طریقه واضحه و شامل احکام و سنتی است که خداوند آن را برای بندگان معین کرده است. تشریع از کلمه شرع آمده و به معنای راه اندازی و به عبارت ساده تر قانون گذاری است که از سوی خداوند انجام می شود و شارع دین کسی است که راه خدایی را به افراد می نمایاند و آنرا آشکار می سازد. منظور از ولایت تشریعی این است که خدای سبحان با جعل قوانین نورانی، انسانها را از ظلمت گناه به نور اطاعت، هدایت می کند و آن همان جعل و ابلاغ احکام تکلیفی مانند نماز یا احکام وضعی مانند طهارت در عبادات و صحت و فساد عقود و ایقاعات در معاملات است. منظور از ولایت تشریعی این است که خدای سبحان احکام تکلیفی مانند نماز یا احکام وضعی مانند طهارت در عبادات و صحت و فساد عقود و ایقاعات در معاملات را جعل و ابلاغ می کند.
ولایت تشریعی خداوند
ولایت تشریعی، خاص واجب الوجود است که شارع و مشرع است و برای عبادش، شریعت و آئین قرار می دهد و جز او کسی حق تشریع را ندارد. ولایت تشریعی خداوند مخصوص انسان است و عمومیت آن به اعتبار اشتمال او بر مومن و غیرمومن است و به بیانی دیگر: ولایت تشریعی خداوند نسبت به همه ی انسانها، چه کافر و چه مومن، یکسان است؛ یعنی هر فرد عاقل و بالغی تحت ولایت تشریعی خداوند قرار دارد. زیرا کفار و منافقان، همانند اهل ایمان، در برابر اصول دین موظف به اعتقاد و در برابر فروع، مکلف به انقیاد هستند. منظور از ولایت تشریعی خداوند، ولایت بر تشریع است. تنها قانون کامل و شایسته بر انسان، قانونی است که از سوی خالق انسان و جهان و خدای عالم و حکیم مطلق باشد و لذا ولایت بر تشریع و قانونگذاری منحصر به ذات اقدس اله است چنانکه قرآن کریم در این باره فرموده است: «ان الحکم الا لله» منظور از ولایت تشریعی خداوند، ولایت بر تشریع است و ولایت بر تشریع و قانونگذاری منحصر به ذات اقدس اله است
اثبات ولایت تشریعی خداوند
...
ولایت یا تکوینی است یا تشریعی؛ زیرا امور جهان یا حقیقی است یا اعتباری. امور حقیقی اموری است که عمل اختیاری انسان در بود و نبود آنها دخیل نباشند و منظور از امور اعتباری که دارای اصطلاحات متعدد است، اموری است که در حوزه حیات انسانی یافت می شود، به گونه ای که اگر انسان نباشد از آنها خبری نیست. مانند ملکیت، ریاست، زوجیت و اموری از این سنخ که انسان برای گذراندن زندگی خود آنها را اعتبار کرده است. ولایت تشریعی از آن جهت اعتباری نامیده شده که خداوند برای هدایت انسانها، قوانینی را جعل و اعتبار نموده، نه اینکه ولایت تشریعی، امری اعتباری باشد. زیرا اگر کسی سبب جعل قانون شود، ولایت او بر قانون، امری حقیقی و تکوینی است. البته ولایت حاکم اسلامی از سنخ ولایت تشریعی است که بر خردورزان جامعه مستقر است، چنان که ولایت پدر و جد بر خردسالان محجور از قبیل ولایت تشریعی است که در محدوده ی شریعت، قابل اجرا است. ولایت تشریعی از آن جهت اعتباری نامیده شده که خداوند برای هدایت انسانها، قوانینی را جعل و اعتبار نموده، نه اینکه ولایت تشریعی، امری اعتباری باشد. آیه الله جوادی آملی درباره تقسیمات ولایت بیان دقیقی دارند: از نظر ایشان ولایت به معنای سرپرستی، چند سنخ است که به حسب آنچه سرپرستی می شود (مولی علیه) متفاوت می گردند. ولایت به معنای سرپرستی، گاه ولایت تکوینی است، گاهی ولایت بر تشریع است، و زمانی ولایت در تشریع. در ولایت تکوینی به دلیل آنکه به تکوین و موجودات عینی جهان مربوط می شود، رابطه ای حقیقی میان دو طرف ولایت وجود دارد و ولایت حقیقی است، اما ولایت بر تشریع و نیز ولایت در تشریع همگی ولایت های وضعی و قراردادی هستند؛ یعنی رابطه سرپرست با سرپرستی شده، رابطه علی و معلولی نیست که قابل انفکاک و جدایی نباشد. «ولایت تکوینی» یعنی سرپرستی موجودات جهان و عالم خارج و تصرف عینی داشتن در آنها؛ مانند ولایت نفس انسان بر قوای درونی خودش. بازگشت این ولایت تکوینی، به «علت و معلول» است. از اینرو، ولایت تکوینی (رابطه علی و معلولی)، هیچ گاه تخلف بردار نیست. «ولایت بر تشریع» همان ولایت بر قانون گذاری و تشریع بر احکام است یعنی اینکه کسی، سرپرست جعل قانون و وضع کننده اصول و مواد قانونی باشد. این ولایت که در حیطه قوانین است. «ولایت تشریعی» یعنی نوعی سرپرستی که نه ولایت تکوینی است و نه ولایت بر تشریع و قانون، بلکه ولایتی است در محدوده تشریع و تابع قانون الهی که خود دو قسم است: یکی ولایت بر محجوران و دیگری ولایت بر جامعه خردمندان. با توجه به این که در گذشته به ولایت تکوینی پرداختیم در این نوشتار به توضیح ولایت تشریعی خواهیم پرداخت.
مفهوم ولایت تشریعی
کلمه تشریع از کلمه شرع است که به معنی طریق، روش و راه آمده است. شارع از نظر لغت راه آشکاری است که همه از آن عبور می کنند. شریعه راهی است که آدمی با تعقیب به سطح آب هدایت می شود و به آب زلال دست می یابد و در اصطلاح کلامی شریعت (جمع شرایع) عبارتست از طریقه واضحه و شامل احکام و سنتی است که خداوند آن را برای بندگان معین کرده است. تشریع از کلمه شرع آمده و به معنای راه اندازی و به عبارت ساده تر قانون گذاری است که از سوی خداوند انجام می شود و شارع دین کسی است که راه خدایی را به افراد می نمایاند و آنرا آشکار می سازد. منظور از ولایت تشریعی این است که خدای سبحان با جعل قوانین نورانی، انسانها را از ظلمت گناه به نور اطاعت، هدایت می کند و آن همان جعل و ابلاغ احکام تکلیفی مانند نماز یا احکام وضعی مانند طهارت در عبادات و صحت و فساد عقود و ایقاعات در معاملات است. منظور از ولایت تشریعی این است که خدای سبحان احکام تکلیفی مانند نماز یا احکام وضعی مانند طهارت در عبادات و صحت و فساد عقود و ایقاعات در معاملات را جعل و ابلاغ می کند.
ولایت تشریعی خداوند
ولایت تشریعی، خاص واجب الوجود است که شارع و مشرع است و برای عبادش، شریعت و آئین قرار می دهد و جز او کسی حق تشریع را ندارد. ولایت تشریعی خداوند مخصوص انسان است و عمومیت آن به اعتبار اشتمال او بر مومن و غیرمومن است و به بیانی دیگر: ولایت تشریعی خداوند نسبت به همه ی انسانها، چه کافر و چه مومن، یکسان است؛ یعنی هر فرد عاقل و بالغی تحت ولایت تشریعی خداوند قرار دارد. زیرا کفار و منافقان، همانند اهل ایمان، در برابر اصول دین موظف به اعتقاد و در برابر فروع، مکلف به انقیاد هستند. منظور از ولایت تشریعی خداوند، ولایت بر تشریع است. تنها قانون کامل و شایسته بر انسان، قانونی است که از سوی خالق انسان و جهان و خدای عالم و حکیم مطلق باشد و لذا ولایت بر تشریع و قانونگذاری منحصر به ذات اقدس اله است چنانکه قرآن کریم در این باره فرموده است: «ان الحکم الا لله» منظور از ولایت تشریعی خداوند، ولایت بر تشریع است و ولایت بر تشریع و قانونگذاری منحصر به ذات اقدس اله است
اثبات ولایت تشریعی خداوند
...
wikifeqh: معصومین نیز عطا نموده که دارای گونه های مختلفی نظیر ولایت تفسیری، است.در دوران معاصر برخی این ولایت را با خاتمیت ناسازگار دانسته که در رد آن پاسخ هایی بیان شده است.
ولایت تشریعی به معنای تنظیم و تدبیر شئون فرد و جامعه در همه ابعاد زندگی از طریق جعل قانون و حکم می باشد. که مخصوص خداست . خداوند در آیات ۲۵۷ سوره بقره، ۶۸ سوره آل عمران، ۱۹ سوره جاثیه و ۳۶ سوره احزاب به ولایت تشریعی اشاره کرده است. او با جعل قوانین ، انسانها را از ظلمت گناه به نور اطاعت، هدایت می کند.
ولایت تشریعی خداوند نسبت به همه ی انسانها، چه کافر و چه مومن، یکسان است؛ یعنی هر فرد عاقل و بالغی تحت ولایت تشریعی خداوند قرار دارد. زیرا کفار و منافقان، همانند اهل ایمان، در برابر اصول دین موظف به اعتقاد و در برابر فروع، مکلف به انقیاد هستند.
ولایت تشریعی به معنای تنظیم و تدبیر شئون فرد و جامعه در همه ابعاد زندگی از طریق جعل قانون و حکم می باشد. که مخصوص خداست . خداوند در آیات ۲۵۷ سوره بقره، ۶۸ سوره آل عمران، ۱۹ سوره جاثیه و ۳۶ سوره احزاب به ولایت تشریعی اشاره کرده است. او با جعل قوانین ، انسانها را از ظلمت گناه به نور اطاعت، هدایت می کند.
ولایت تشریعی خداوند نسبت به همه ی انسانها، چه کافر و چه مومن، یکسان است؛ یعنی هر فرد عاقل و بالغی تحت ولایت تشریعی خداوند قرار دارد. زیرا کفار و منافقان، همانند اهل ایمان، در برابر اصول دین موظف به اعتقاد و در برابر فروع، مکلف به انقیاد هستند.
wikishia: ولایت_تشریعی