کلمه جو
صفحه اصلی

موسی مبرقع

فرهنگ فارسی

نام نوائی است در موسیقی .

دانشنامه عمومی

ابواحمد موسی مبرقع (۲۱۴ ه. ق (حدود ۲۰۷ خورشیدی) مدینه-۲۹۶ ه. ق برابر ۲۸۷ خورشیدی قم) فرزند امام نهم شیعیان جوادالائمه و برادر تنی امام هادی بود.
فاطمه معصومه
ناصرخسرو
چهل اختران
الــلــهمحمد • علی • فاطمه • حسن • حسینسجاد • باقر • صادقکاظم • رضا • جواد • هادیعسکری • مهدی
وی در سن چهل سالگی از مدینه به قم مهاجرت کرد و تا پایان عمر در آنجا ساکن بود. وی جد سادات برقعی، رضایی، ابن الرضایی، تقوی، نقوی و رضوی، ریضوی است. نسب بسیاری از سادات هند و پاکستان به او می رسد. وی پس از علی النقی متولی موقوفات محمد التقی بود.
وی در دوران حیات در قم مورد تکریم بزرگان و مردم شهر بود و پس از درگذشت عباس بن عمرو غنوی حاکم قم بر پیکر وی نماز خواند. مزار وی که در محله چهل اختران قم واقع است، از آن هنگام تا کنون مورد احترام مومنین است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حضرت امام جواد (علیه السّلام) هشت فرزند داشت که چهار تن از آن ها پسر و چهار تن دیگر دختر بوده اند؛ دومین فرزند ایشان بعد از حضرت امام علی النقی (علیه السّلام)، ابو احمد «موسی» نام دارد.
ابو احمد از مادر پاکی که ام ولده بوده در سال ۲۱۴ هجری قمری متولد شد، نام این بانوی گرامی سمانه مغربیه بود که مادر امام دهم نیز می باشد. ایشان در زمان شهادت پدر بزرگوارش حدود پنج سال داشت. تا زمانی که در مدینه بود سرپرستی اولاد حضرت جواد (علیه السّلام) را بر عهده داشت و اموال آن بزرگوار را سرپرستی می نمود و موقوفات و صدقات پدرش را به اهلش می رسانید.
احضار به بغداد
در سال ۲۴۴ هجری، متوکل عباسی خلیفه وقت، به علت وحشت از موقعیت ایشان او را از مدینه به بغداد احضار کرد و او را در سامراء قرار داد تا مثل برادر بزرگوارش تحت نظر باشد؛ ایشان تا مرگ متوکل سال ۲۴۷ تحت نظارت بود
ورود به قم
و ظاهرا از سال ۲۴۷ تا ورودش به قم در سال ۲۵۶ هجری، در کوفه می زیسته است. موسی مبرقع جد سادات رضویه است و سلسه اولاد وی تاکنون باقی است و بسیاری از سادات، به وی منتهی می شوند. او اول نفر از سادات رضوی است که از کوفه به قم وارد شد. سال ورود ایشان به قم را ۲۵۶ هجری ذکر نموده اند. در ابتداء ایشان دائما روی صورت خود برقع (روپوش) می انداختند تا چهره ایشان شناخته نشود و به همین جهت بزرگان عرب قم در ابتدا ایشان را نشناختند و به او نامه نوشتند که باید از قم برود. برخی نیز نوشته اند که چون موسی شمایل بسیار زیبایی داشت، برای اینکه مردم در کوچه به وی نگاه نکنند، برقعی روی صورت می انداخت، از اینرو به موسی مبرقع معروف شد. او به کاشان رفت و مورد تکریم بزرگان آن شهر واقع شد و برای او مقرری سالانه یک هزار مثقال طلا معین کردند، لیکن پس از آن رؤسای عرب اهل قم پشیمان شدند. نزد او رفته از او عذر خواهی کردند و او را مجددا با احترام به قم آوردند. روزگار او در قم بسیار خوب شد، مزارعی خرید و کشاورزی کرد. خواهران وی نیز به نزد او آمدند و همگی در قم وفات یافتند.
وفات یا شهادت
...


کلمات دیگر: