کلمه جو
صفحه اصلی

واقفیه

فرهنگ فارسی

فرقه ای از متصوفه مبطله هستند و میگویند خدای تعالی را با معرفت نمیتوان شناخت و از شناختن او همه خلق عاجزند .
گروهی از شیعه که منکر رحلت موسی بن جعفر شدند و گفتند آخرین ائمه اوست و زنده مانده است .

لغت نامه دهخدا

واقفیة. [ ق ِ فی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) وقوف . مهارت . اطلاع . آگاهی .(ناظم الاطباء). واقف بودن . واقف شدن . رجوع به واقف شود. || امتحان . آزمایش . (ناظم الاطباء).


واقفیة. [ ق ِ فی ی َ ] (اِخ ) فرقه ای از متصوفه ٔ مبطله هستند و می گویند: خدای تعالی را به معرفت نمی توان شناخت و از شناختن او همه ٔ خلق عاجزند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ، از توضیح المذاهب ).


واقفیة. [ ق ِ فی ی َ ] (اِخ ) گروهی از شیعه که منکر رحلت موسی بن جعفر شدند و گفتند آخرین ائمه اوست و زنده مانده است . (یادداشت مؤلف ). رجوع به واقفه شود.


دانشنامه عمومی

«واقفیّه» نام فرقه ای از شیعیان بوده که موسی پسر جعفر را همان مهدی موعود می دانستند.
«نجم الثّاقب»، باب چهارم، ص ۲۱۵
عده ای از ایشان به مرگ وی اعتراف داشتند و می گفتند زنده می شود و عالم را مسخّر می کند.منظور از واقفیه کسانی هستند که در کاظم توقف کردند وولایت امام های بعد از ایشان را نپذیرفتند.
واقفیه خود به دو گروه تقسیم شدند:گروهی معتقد بودند موسی بن جعفر زنده و از نظرها غایب است و گروهی دیگر که اعتقاد داشتند حضرت که آخرین امام بود، رحلت فرمود. به این گروه قطعیه می گویند.
بنیانگذاران واقفیه سه نفر به نامهای; علی بن ابی حمزه بطائنی، زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی ازوکلاء کاظم بودند و اموال فراوانی که مربوط به آن حضرت بود را دراختیار داشتند (زیاد قندی هفتادهزار دینار و علی بن حمزه سی هزار دینار). آنان به جهت تصاحب این اموال ادعا کردند که موسی بن جعفر زنده و غایب است. چرا که در صورت اقرار به امامت رضا ناچار بودند آن اموال را تحویل ایشان دهند. از این روی نه تنها اموال را غصب کردند بلکه از این امکانات جهت فریب دادن شیعیان دیگر مانند; حمزه بن بزیع، ابن مکاری، کرام خثعمی و دیگران استفاده کردند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] یکی از عواملی که در آسیب شناسی فرق و مذاهب می تواند مورد بررسی قرار بگیرد طمع و حب دنیا به مفهوم کلی آن است. گاهی انحراف درون فرقه ای به دلیل ریاست طلبی برخی افراد است که حق را از صاحبان اصلی آن گرفته و بر تن خود به ناحق می پوشانند. شاهد واضح و آشکار این وضعیت، انتخابات حزبی در سقیفه بود که به ناحق، ابوبکر خلیفه مسلمین نامیده شد. گاهی عامل انحراف کسانی هستند که خود را نسبت به اصول پایبند نشان می دهند. اما مال و ثروت فراوان و طمع کاری مانع از سیر مستقیم ایشان می شود. شاهد این اتفاق فرقه واقفیه می باشد. در این مقاله فرقه واقفیه تحلیل و بررسی خواهد شد.
شهادت امام صادق (علیه السّلام) در سال ۱۴۸ در فضائی آکنده از خفقان سیاسی صورت پذیرفت. امامت امام موسی بن جعفر (علیه السّلام) برای خواص آشکار بود اما به دلیل فضای سیاسی آن روز، بطور آشکار و علنی اعلام نشد. شیعه در این موقعیت با مشکلاتی روبرو شد. زیرا با چند مدعی امامت روبرو شد و در همین زمان عده ای از منحرفین برای خود به تعیین امام پرداختند و عده ای دیگر منکر شهادت امام صادق (علیه السّلام) شدند. در این دوران موجودیت ناووسیه، اسماعیلیه، شمطیه و فطحیه آشکار می شود. انکار شهادت همانطور که در مورد امام صادق (علیه السّلام) اتفاق افتاد، در مورد فرزند ایشان حضرت موسی بن جعفر (علیه السّلام) نیز رخ داد. در سال ۱۸۳ افرادی از وکلاء و بزرگان اصحاب امام موسی بن جعفر (علیه السّلام) شهادت ایشان را منکر شدند و به امامت حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السّلام) اقرار نکردند. به این گروه واقفیه گفته شده است.
واقفیه
واقفیه اصطلاحی است که بر عده ای از منحرفین از اسلام یا مکتب امامیه، اطلاق می شود. این عده با توقف بر امامت و مهدویت امام خویش با انحراف از امامیه بوجود آمدند. به عنوان نمونه عده ای بر رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) توقف نمودند و منکر وفات ایشان شدند و عده ای دیگر همین اعتقاد را در مورد امیرالمومنین علی (علیه السّلام) و نیز عده ای دیگر در مورد امام حسین (علیه السّلام) ادعا نمودند. عده ای از کیسانیه این اعتقاد را در مورد محمد بن حنفیه اظهار کردند. عده ای از شیعیان در مورد امام صادق و امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) قائل به توقف شدند. اما واقفیه بطور مطلق بر قائلین به زنده بودن و مهدویت حضرت امام موسی بن جعفر (علیه السّلام) اطلاق می شود.
زمینه پیدایش واقفیه
پیدایش و گسترش فرقه واقفیه در دامن مکتب تشیع و منحرف شدن این عده از امامیه را می توان در چند عامل توضیح داد:
← عدم شناخت مهدویت
...


کلمات دیگر: