کلمه جو
صفحه اصلی

کیسانیه

فرهنگ فارسی


لغت نامه دهخدا

کیسانیه . [ ک َ نی ی َ ] (اِخ )گروهی از ثنویه که وجود اشیاء را از سه اصول گویند یعنی آب و آتش و خاک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).


کیسانیه. [ ک َ نی ی َ ] ( اِخ )گروهی از روافض منسوب به سوی کیسان مختاربن ابوعبیده. ( منتهی الارب ). طایفه ای از شیعت که ایشان را کیسانیه می خوانند به امامت محمد حنفیه قایل اند و دعوی می کنند که محمد حنفیه در کوه رضوی است به مدینه. ( تاریخ قم ص 237 ). قائل به غیبت محمدبن الحنفیه هستند. ( روضات الجنات ص 555 ). فرقه ای از شیعه اصحاب کیسان غلام علی بن ابی طالب علیه السلام ، و آنان چهار فرقه بوده اند: مختاریه ، اسحاقیه ، کربیه و حربیه. ( از مفاتیح ، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). فرقه ای از پنج فرقه ثانیه شیعه باشند. ( بیان الادیان ). ایشان پس از حسن و حسین ( ع )، محمدبن علی معروف به ابن الحنفیه را امام دانند و گویند او تا گاه ظهور در شعب رضوی پنهان است. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). از کیسانیه دسته هایی پدید آمده است و همه ایشان در دو چیز با یکدیگر انبازند، نخست آنکه همه قائل به امامت محمدبن حنفیه اند و مختار نیز مردمان را به سوی او می خواند، دیگر آنکه «بدا» را در کار خدا روا دانند. ( از الفرق بین الفرق بغدادی ترجمه مشکور ص 31 ). اسم عمومی جمیع فِرَقی که به امامت محمدبن الحنفیه فرزند دیگر امیرالمؤمنین علی عقیده داشتند به نام کیسان که به قولی لقب محمدبن الحنفیه و به گفته بعضی لقب مختاربن ابی عبید ثقفی که داعی این مذهب بود، و مختار به آن جهت کیسان خوانده شده بود که صاحب شرطه او ابوعمره کیسان نام داشته است ، و بعضی دیگر کیسان را غلام امیرالمؤمنین علی و شاگرد محمدبن الحنفیه دانسته اند. ( خاندان نوبختی ص 262 ). و رجوع به همین مأخذ و مقالات اشعری ص 18 به بعد و الفرق بین الفرق بغدادی ترجمه مشکور صص 30 - 45 و ملل و نحل شهرستانی ص 209 و بیان الادیان ص 158 و557 و تبصرة العوام ص 421 و کتاب النقض ص 17 شود.

کیسانیه. [ ک َ نی ی َ ] ( اِخ )گروهی از ثنویه که وجود اشیاء را از سه اصول گویند یعنی آب و آتش و خاک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

کیسانیه . [ ک َ نی ی َ ] (اِخ )گروهی از روافض منسوب به سوی کیسان مختاربن ابوعبیده . (منتهی الارب ). طایفه ای از شیعت که ایشان را کیسانیه می خوانند به امامت محمد حنفیه قایل اند و دعوی می کنند که محمد حنفیه در کوه رضوی است به مدینه . (تاریخ قم ص 237). قائل به غیبت محمدبن الحنفیه هستند. (روضات الجنات ص 555). فرقه ای از شیعه ٔ اصحاب کیسان غلام علی بن ابی طالب علیه السلام ، و آنان چهار فرقه بوده اند: مختاریه ، اسحاقیه ، کربیه و حربیه . (از مفاتیح ، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). فرقه ای از پنج فرقه ٔ ثانیه ٔ شیعه باشند. (بیان الادیان ). ایشان پس از حسن و حسین (ع )، محمدبن علی معروف به ابن الحنفیه را امام دانند و گویند او تا گاه ظهور در شعب رضوی پنهان است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از کیسانیه دسته هایی پدید آمده است و همه ٔ ایشان در دو چیز با یکدیگر انبازند، نخست آنکه همه قائل به امامت محمدبن حنفیه اند و مختار نیز مردمان را به سوی او می خواند، دیگر آنکه «بدا» را در کار خدا روا دانند. (از الفرق بین الفرق بغدادی ترجمه ٔ مشکور ص 31). اسم عمومی جمیع فِرَقی که به امامت محمدبن الحنفیه فرزند دیگر امیرالمؤمنین علی عقیده داشتند به نام کیسان که به قولی لقب محمدبن الحنفیه و به گفته ٔ بعضی لقب مختاربن ابی عبید ثقفی که داعی این مذهب بود، و مختار به آن جهت کیسان خوانده شده بود که صاحب شرطه ٔ او ابوعمره ٔ کیسان نام داشته است ، و بعضی دیگر کیسان را غلام امیرالمؤمنین علی و شاگرد محمدبن الحنفیه دانسته اند. (خاندان نوبختی ص 262). و رجوع به همین مأخذ و مقالات اشعری ص 18 به بعد و الفرق بین الفرق بغدادی ترجمه ٔ مشکور صص 30 - 45 و ملل و نحل شهرستانی ص 209 و بیان الادیان ص 158 و557 و تبصرة العوام ص 421 و کتاب النقض ص 17 شود.


دانشنامه عمومی

کیسانیه یکی از فرقه های شیعی بودند. بنا به اعتقادات ایشان هرکس به امامت نامزد شود باید از فرزندان محمد حنفیه باشد و آنان کیسانیه خالص هستند که به این اسم نامیده شده اند و بویژه مختاریه نام دارند. محمد حنفیه (مادرش از قبیله بنی حنیفه) یکی از پسران علی بن ابی طالب بود.
کیسان
کیسانیه در مورد خلافت پس از علی به چند گروه تقسیم می شوند.

دانشنامه آزاد فارسی

کِیسانیه
(یا: مختاریه) پیروان مختار ثقفی، قائل به امامت محمد حنفیه، از فِرَق شیعه. دربارۀ وجه تسمیۀ این فرقه اختلاف است. با آن که کتب ملل و نحل ابوعَمْره کیسان ( ـ ۶۷ ق) را از فرماندهان مختار، غلام امام علی (ع) و محمد حنفیه گفته اند، اما شخصیت وی همچنان مجهول مانده است. او مختار را در قتل قاتلان امام حسین (ع) یاری کرد و نام کیسان بعدها نام و لقب مختار شد و احتمالاً به همین دلیل فرقه ای که مختار بنیاد گذاشت، کیسانیه نامیده شد. کیسانیه معتقد بودند که محمد حنفیه در جنگ جمل پرچمدار سپاه پدرش علی (ع) بوده و اسرار امامت، دین، تأویل و علوم باطنی را از برادرانش حسن (ع) و حسین (ع) به ارث برده است. او پس از شهادت امام حسین (ع) به امامت رسیده و حکومت عراق را به مختار داده است تا وی به خونخواهی از حسین (ع) قیام کند. به عقیدۀ کیسانیه محمد حنفیه نمرده و زنده است و در کوه رَضْوی (با تلفظ رَضوا) در نزدیکی مکه، غایب شده است تا با ظهور خود در جهان پر از جور و ستم، عدل و داد بگستراند. گروهی از این فرقه ارکان شریعت، همچون نماز و روزه، را تأویل می کردند و به تناسخ و حلول اعتقاد داشتند. پس از محمد حنفیه، کیسانیه به دوازده گروه منشعب شدند که مشهورترین آن ها هاشمیه (پیروان ابوهاشم پسر محمد حنفیه) بود. همۀ شاخه های کیسانیه در امامت محمد حنفیه و روابودن بداء بر خداوند متفق القول اند. نیز ← محمد_حنفیه؛ بَداء

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] نام فرقه کیسانیه، از کیسان گرفته شده است؛ در شخصیت کیسان اختلاف است ولی فرقه کیسانیه در اعتقاد به این که محمد بن حنفیه فرزند امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) امام، پیشوا و واجب الاطاعه می باشد مشترک می باشند. آغاز و انجام و عقاید و عملکردهای این فرقه در میان مسلمانان و عکس العمل ائمه اطهار (علیهم السلام) در برابر ایشان از مسائل مهم سیاسی و اجتماعی در صدر اسلام است که آشنایی با آن خود روشن کنندۀ چگونگی ظهور این فرقه است، این مقاله مختصر به بررسی و تحلیل اجمالی فرقه کیسانیه می پردازد.
فکر و اندیشه بشر از زمانی که برای اجتماع انسانی به طرح و برنامه ریزی دست زده تاکنون به یک اندیشه واحد در تمام زمینه ها دست نیافته، بلکه اندیشیدن بشر در این مورد چیزی جز افزودن بر اختلافات را بر نمی انگیزد و همین ناکامی ذاتی با تمام تحلیلات و تفکرات و اندیشه ها ضرورت موجودیت یک برنامه الهی را روشن می کند. دین و آیین به عنوان برنامه زندگی از سوی خدا تنها راه سعادت و آسایش در تمام زمینه ها و نیازهای انسانی است و این دین اسلام است که از طرف خداوند متعال برای هدایت و سعادت بشر تعیین شده است آنگاه که فرموده است: «ان الدین عندالله الاسلام؛ به تاکید فقط دین نزد خداوند، اسلام است».و نیز: «من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه وهو فی الآخرة من الخاسرین؛ و کسی که غیر از اسلام دینی اختیار کند هرگز از او پذیرفته نمی شود و او در آخرت از زیانکاران است».
پیدایش تشیع
اما همین آیین و دین زمانی مرضی خداوند شد و به کمال و نهایتش رسید که رهبری مسلمانان از سوی خداوند و از لسان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) تعیین شد، زمانی که به فرمان خداوند، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم)، علی (علیه السّلام) را جانشین و وصی و پیشوا بعد از خود قرار داد. «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا. » امروز دین شما را به کمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام کردم و راضی شدم که اسلام برای شما دین باشد.در نتیجه تشیع از ابداعات طرفداران و محبان امام علی (علیه السّلام) در زمان قتل عثمان و یا بعد از جنگ جمل نیست همچنانکه از ساخته های دوستداران اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) نیست بلکه تشیع حفظ و ادامه سیره و سنت و نص نبوی در مورد امامت و خلافت و جانشینی بر حق و به حق اوست و اساسا شیعه اصطلاحی است که از لسان مبارک پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) جاری شده وقتی که با اشاره به علی (علیه السّلام) فرمودند: «هذا وشیعته هم الفائزون.» و حقیقتا اسلام و ولایت علی (علیه السّلام) کامل شده و در این صورت بود که اسلام مرضی خدا شد و نعمت خداوند به نهایت رسید، همان طور که امام باقر (علیه السّلام) اسلام را که دین به او حصر شده را تفسیر به تسلیم و قبول ولایت علوی نمودند. «قال الباقر علیه السّلام فی قوله ان الدین عند الله الاسلام؛ قال التسلیم لعلی بن ابی طالب بالولایة.» در نتیجه مخالفین شیعه باید به این سؤال پاسخ بدهند که از چه زمانی عده ای از ] تشکیل یافته اند و آیا بر این کار مامور بوده اند یا مبدع، و البته همان طور که عده ای به فرمان خداوند و امر رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) در مورد وصایت و جانشینی بر حق امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) کوتاهی کردند، به وصایت و جانشینی دیگر ائمه اطهار (علیهم السلام)، کوتاهی شد و همان طور که مذاهب منحرف به وجود آمد فرق شیعی انحرافی نیز ظهور نمود. این مقاله مختصر به بررسی و تحلیل اجمالی یکی از فرق تشیع به نام فرقه (کیسانیه) می پردازد. آغاز و انجام و عقاید و عملکردهای این فرقه در میان مسلمانان و عکس العمل ائمه اطهار در برابر ایشان از مسائل مهم سیاسی و اجتماعی در صدر اسلام است که آشنایی با آن خود روشن کنندۀ چگونگی ظهور این فرقه است.
انشعابات در اسلام
بررسی و نگاهی گذرا به تاریخ ادیان نشان دهنده این واقعیت انکار ناپذیر است که دین در مسیر واقع شدن در زندگی اجتماعی دچار گسست و تفرق، جدایی و ناکامی شده است و آن را به مذاهب گوناگون متحول ساخته و همین تحول اجتناب ناپذیر در مورد مذهب نیز تکرار شده است و مذهب را به فرقه های متعدد و فرق را به احزاب مختلف تبدیل می کند. و البته چنین تحولی مخصوص دین و آیین و مذهب و فرق نیست بلکه فکر و اندیشه، مکتب و برنامه ریزی، علم و فرهنگ و هنر و زبان و....... . و تمام آثار تمدن را در بر دارد.علت یا علل نفوذ کثرت به وحدت دین و مذهب را می توان در دو عامل خلاصه کرد:۱. دشمنی از روی آگاهی برای گمراه کردن اهل حق: در این مسیر قدرت مخالف می تواند با استفاده از ابزار تهدید و جلوگیری از حقیقت به مبارزه آشکار دست بزند و همچنین می تواند با نفوذ و با استفاده از ابزار تبلیغی شبهه پراکنی به مخالف پنهانی بپردازد.۲. عدم درک صحیح معارف و در نتیجه انحراف از راه حق: در این مورد تابعین یک آیین به علل مختلفی می تواند از حقیقت آیین خویش منحرف شوند و دست به التقاط و یا اجتهاد به رای بزنند.
انشعاب در تشیع
...


کلمات دیگر: