کلمه جو
صفحه اصلی

محتشم کاشانی

فرهنگ فارسی

شمس الشعرای کاشانی شاعر اوایل عهد صفوی ( ف. ۹۹۶ ه.ق .۱۵۸۷/ م . ) وی بیشتر به سرودن مدایح و مراثی اهل بیت می پرداخت و بهترین اشعار او در همین زمینه است . مهمترین مراثی وی دوازده بند است که ترکیب بندی است در مرثیه شهیدان کربلا. دیوانی مشتمل بر قصاید و غزلیات متوسط از او در دست است قسمت قصاید را جامع اللطایف و غزلیات را نقل عشاق نامیده است .

لغت نامه دهخدا

محتشم کاشانی. [ م ُ ت َ ش َ م ِ ] ( اِخ ) شمس الشعرای کاشانی ، شاعر اوایل عهد صفوی ( فوت 996 هَ. ق. / 1587 م. ).وی بیشتر به سرودن مدایح و مراثی اهل بیت می پرداخت و بهترین اشعار او در همین زمینه است. مهمترین مراثی وی ترکیب بندی است در مرثیه شهدای کربلا. دیوانی مشتمل بر قصاید و غزلیات متوسط از او در دست است. قصایدرا جامعاللطایف و غزلیات را نقل عشاق نامیده است. بند اول ترکیب بند وی در مرثیه شهدای کربلا این است :
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز جهان
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان گریه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین نور مشرقین
پرورده کنار رسول خدا حسین.
رجوع به مجمعالفصحا ج 2 ص 36 و تحفه سامی ص 190 و فهرست کتابخانه سپهسالار ج 2 ص 327 و تاریخ عصر حافظ ج 1، یج و سبک شناسی ملک الشعراء بهار ج 3 ص 256 و آتشکده آذر ص 242 و تاریخ ادبیات ادوارد براون شود.

دانشنامه عمومی

مُحتَشَم کاشانی (۹۰۵ ه.ق در کاشان - ۹۹۶ ه.ق در کاشان) شاعر پارسی گوی سدهٔ دهم هجری و هم دوره با پادشاهی شاه طهماسب یکم صفوی بود. شغل اصلی محتشم بزازی و شَعربافی بود و تمام عمر خود را در کاشان زیست.
دیوان اشعار محتشم کاشانی
باز این چه شورش است که در خلق عالم است، سایت تبیان
محتشم از پیروان مکتب وقوع و از مهمترین شاعران مرثیه سرای شیعه است. ترکیب بند «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» معروف ترین مرثیه برای کشتگان واقعه کربلا در ادبیات فارسی است.
کمال الدین علی محتشم کاشانی دارای لقب شمس الشعرای کاشانی شاعر ایرانی در آغاز سده ده هجری و هم دوره با پادشاهی شاه طهماسب صفوی در کاشان زاده شد، بیشتر دوران زندگی خود را در این شهر گذراند و در همین شهر هم در ربیع الاول سال ۹۹۶ هجری درگذشت و محل دفن او بعدها مورداحترام مردم قرار گرفت. نام پدرش خواجه میراحمد بود. کمال الدین در نوجوانی به مطالعه علوم دینی و ادبی معمول زمان خود پرداخت و اشعار شعرای قدیمی ایران را به دقت مورد بررسی قرارداد.شعرهای او دربارهٔ رنج و درد امامان شیعه است
مطلع «باز این چه شورش است...» که از محتشم کاشانی است در میان هواداران شیعه جایگاه ویژه ای دارد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سید کمال الدین علی، فرزند خواجه میراحمد کاشانی، متخلص به محتشم در حدود سال (۹۰۵) هجری قمری در کاشان متولد شد؛ اما ذبیح الله صفا اصل او را از نراق دانسته است.
سید کمال الدین علی، فرزند خواجه میراحمد کاشانی، متخلص به محتشم در حدود سال (۹۰۵) هجری قمری در کاشان متولد شد؛ اما ذبیح الله صفا اصل او را از نراق دانسته است. وی به سال (۹۶۶) هجری قمری در زادگاه خود، رخت به سرای باقی برد. مدفن وی در کاشان مشهور است و حتی محله ای که این مدفن در آن است به نام محله ی محتشم شهرت دارد.
خویشان
در سروده های محتشم اشاراتی هم به نام و هم بی نام به خویشان و کسان خود دارد. یکی از آنها، اشاره ای است به همسرش که محتشم با این همسر بیش از یک سال زندگی نکرد و به سبب این که فرزندی از همسرش به دست نیاورد کارشان منجر به جدایی شده و تا آخر عمر دیگر محتشم متأهل نگردید و مجرد زیست. محتشم در ابیات شماره ی سی ودو دیوان شیبیه می گوید، این ازدواج به سبب عقیم بودن خود، کاری بس بیهوده و هوس آمیز بوده و از این عمل اظهار ندامت می کند:سخنی دارم و دارم طمع آن که بر آن ••• گذری چون به سعادت نفتد در ادراجمتأهل شدن من چو قیاسی است عقیم ••• که از آن عقم بود در تتق غیب انتاجغیر بی حاصلی و بوالهوسی هیچ نبود ••• ازدواج من دیوانه و ترتیب دواج محتشم اشاره ای در ابیات خود به برادرزاده اش دارد که او برایش بسیار محترم و عزیز بوده و از وی با عنوان قرة العین یاد کرده:قرة العین من آن اختر برج اخوی ••• هم نیامد که سراجم شود از وی وهاج
سفرها
محتشم در سال های پایانی عمر دچار بیماری دردناک و کسل کننده ی پا بود و به طور یقین می توان گفت که از سال ۹۷۴ هجری قمری تا پایان عمر به هیچ سفری نرفته است، پس سفرهای او مربوط به سال های قبل از ۹۷۴ هجری قمری بوده است. محتشم آرزوی سفری به هندوستان داشته است که هیچ گاه نتوانسته است به آن جامه ی عمل بپوشاند و نشانه هایی از اندوه و تاسف محتشم را در قسمت هایی از سروده هایش که به هند ارسال کرده است می توان به آسانی دید. محتشم خوب می دانسته که اگر توفیق چنین سفری نصیبش می شد و می توانست خود را به هندوستان برساند، ترقی بیشتری در دستگاه پادشاهی اکبرشاه گورکانی می کرد و از زندگی بهتر و مرفه تری برخوردار می شد. ضمن اینکه خود بر این حقیقت واقف بود که در عصر خود، شاعری کم نظیر است و اولیای امور حکومت هند به ویژه عبدالرحیم خان خانان، در هند حرمت و احترام و قدر چنین شخصیت هایی را بیش از دستگاه صفوی در ایران داشتند و از این جهت محتشم که خود را در ایران کم مقدار می دید آرزوی رفتن به هند را داشته است.وی در بیت زیر از دیوان شیبیه به تلخی می نالد و از اینکه به علت فقر و بی درمی باید شعر خود را روانه ی هندوستان کند:ادبار بین که بی درمی چون من از عراق ••• نظمی روانه به جانب هندوستان کند
زمین گیر شدن
...


کلمات دیگر: