کلمه جو
صفحه اصلی

ابوالمعانی بیدل

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بیدِلْ، ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی (۱۰۵۴-۴ صفر ۱۱۳۳ ق/۱۶۴۴-۲۴ نوامبر ۱۷۲۰م)، شاعر پارسی گوی هند و صوفی و نماینده برجسته سبک هندی است. او در عظیم آباد هندوستان (پتنۀ کنونی) متولد شد.
پدرش میرزا عبدالخالق، از قبیلۀ برلاس (و به روایتی ارلاس یا ارلات) ترکان جغتایی بود. این قبیله از بخارا به بدخشان، و سپس به هندوستان مهاجرت کرده، و به سپاهی گری مشغول بودند. پدر بیدل در عین حال که در زمرۀ سپاهیان بود، اما در همان سنین جوانی این شغل را رها کردمَنشی صوفیانه داشت و به صوفیان «قادریۀ» هندوستان ارادت می ورزید و به توصیۀ مرشدان خود بود که پسر خویش را هم نام شیخ عبدالقادر گیلانی (صوفی مشهور سده های ۵ و۶ق) گردانید. بیدل پیش از رسیدن به ۵ سالگی پدر خویش را از دست داد و نزد مادر به آموختن قرآن و الفبای فارسی پرداخت. پس از یک سال ونیم مادرش نیز از دنیا رفت و سرپرستی او را عمویش، میرزاقلندر که چون برادر فردی سپاهی با خوی درویشی بود، برعهده گرفت. بیدل به سفارش عموی خود به آموختن ادبیات عرب پرداخت، اما چون به ۱۰ سالگی رسید، میرزا قلندر او را از مدرسه بازداشت و برای رهنمونی وی به معرفت حق او را با خود به حلقۀ درویشان برد عبدالقادر گذشته از زبان مادریش، بنگالی، با ریخته (که بعدها به زبان اردو شهرت یافت)، سانسکریت و ترکی آشنایی یافت و زبان های فارسی و عربی را نیز در مکتب آموخت. در شش سالگی با قرآن آشنا شد و در کمتر از یک سال آن را ختم کرد.
همراهی با دایی
عبدالقادر نخستین سروده هایش را بر عمویش، که نخستین مربی و مشوق وی بود، عرضه کرد. میرزا قلندر شاعری درس ناخوانده بود که نکته سنجی های او در شکل گیری شخصیت شاعری بیدل بی تأثیر نبوده است، چنان که او همواره ذوق شاعرانۀ خود را از عموی خویش می دانست سپاهی گری میرزاقلندر باعث شد که بیدل در ۱۰۶۹ق در ۱۷سالگی به سپاهیان میرزاعبداللطیف، از امرای شاهزاده شجاع، بپیوندند، دوره نوجوانی شاعر مصادف بود با شایعه بیماری شاه جهان (حک: ۱۰۳۷ـ۱۰۶۸) و نزاع های درونی بر سر قدرت که عظیم آباد را به یکی از کانون های اصلی شورش تبدیل کرد. اما در جریان جنگ قدرت میان فرزندان شاه شجاع، بیدل آنان را رها ساخت و همراه میرزا ظریف دایی خود به شهر «کَتَک» (در استان اریسه در شمال هند) رفت و ۴ سال نزد او به سربرد.
حضور در جمع شاعران
میرزا ظریف که مردی روحانی و محقق بود، در تکوین شخصیت عرفانی و ادبی بیدل و آشنایی جدی او با فلسفه، تصوف علمی، کلام، فقه، حدیث و تفسیر تأثیر بسزا داشت. میرزا ظریف مردی فاضل بود و فقه، حدیث و عرفان تدریس می کرد و برخی از شاعران و صوفیان برزگ هند مانند شاه قاسم هواللهی که در تحولات روحی بیدل تأثیر داشتند، به مجلس او رفت و آمد می کردند. بیدل که از مدتی پیش مطالعۀ آثار منظوم را شروع کرده، و به سرودن شعر پرداخته بود، در این زمان با تخلص «رمزی» حضور خود را در جمع شاعران اعلام کرد. اما سپس با همت جستن از معنویت باطنی شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی و با استناد به مصراع: «بیدل از بی نشان چه گوید باز» به بیدل تغییر تخلص داد. ظاهراً بیدل نخستین شعر خود را در ده سالگی سروده است. او علاوه بر مصاحبت با شاعران و عالمان، به مطالعه اشعار سرایندگان بزرگ زبان پارسی نیز پرداخت و آثارش گواه آشنایی عمیق وی با سروده های ایشان است. وی نخست به سبک های خراسانی و عراقی گرایش داشت، اما سفر به دهلی سبب شد تا به سبک هندی روی آورد. در آثار بیدل تقریباً تأثیر تمامی شاعران برجسته پارسی سرای را می توان مشاهده کرد. همچنین شعر و نثر پارسی در شبه قاره، تاجیکستان و افغانستان تحت تأثیر بیدل بوده است. نظم و نثر بیدل از طریق شاگردان و مقلدانش، بویژه غالبِ دهلوی، بر زبان اردو تأثیر گذاشته است. میرزا ظریف در ۱۰۷۵ق/۱۶۶۴م درگذشت و بیدل روانۀ دهلی شد و در آن جا به حلقۀ ارادتمندان صوفی دیگری به نام «شاه کابلی» پیوست. بیدل در دوره میانی حیات خویش در ۲۷ جمادی الثانیه ۱۰۹۶ به همراه خانواده اش به دهلی وارد شد و در آن جا اقامت گزید. وی که با فقر مالی شدید روبرو بود، از امیران محلی استمداد طلبید. حاکم نواب شکرالله خان، خانه ای در اختیار او گذاشت و برای او مقرری تعیین کرد که تا پایان عمر شاعر، به وی پرداخت می شد.
اساتید بیدل
...


کلمات دیگر: