کلمه جو
صفحه اصلی

لقمان حکیم

دانشنامه عمومی

لُقمان غلام سیاهی بود که در سرزمین سودان که آن موقع جزء امپراتوری حبشه بود چشم به جهان گشود و در زمان داوود نبی می زیسته است. برخی کتب از جمله قرآن و گلستان سعدی، او را حکیم دانسته اند. گفتنی است که علاوه بر لقمان حکیم از شخصیت دیگری هم با نام لقمان در منابع یاد کرده اند که عمری طولانی داشته است و برخی او را همان لقمان حکیم دانسته اند، اما یقیناً این دو شخص متمایزند. همچنین برخی منابع ازوپ را با لقمان حکیم یکی دانسته اند.
لقمان حکیم

دانشنامه آزاد فارسی

از شخصیت های دورۀ عرب جاهلی و نام سورۀ سی ویکم قرآن. در این سوره دوبار از این نام یاد شده است. در کتب اسلامی لقمان را گاه پیامبر و بیشتر حکیم دانسته اند و به گفتۀ قرآن، خداوند به او حکمت بخشید (لقمان، ۱۲). در قرآن از او به منزلۀ انسانی خداشناس و فرزانه یاد می شود که به فرزندش پندهای حکیمانه می داد. قرآن برخی از سخنان لقمان را نقل کرده است. برخی از محققان شخصیت یا بعضی از سخنان او را با اِزوپ (← ازوپ) و گفته های حکیمانه اش همسان گرفته اند.

نقل قول ها

لقمان غلام سیاهی بود که در سرزمین سودان چشم به جهان گشود. در برخی کتب از جمله قرآن و گلستان سعدی، او را حکیم دانسته اند.
• «شر با شر خاموش نمی شود، چنان که آتش با آتش، بلکه شر را خیر فرومی نشاند و آتش را آب.»• «اگر سخن چون نقره است، خاموشی چون زر پربهاست.»• فرزندم هیچ کس و هیچ چیز را با خداوند شریک مکن!• با پدر و مادرت بهترین رفتار را داشته باش!• بدان که هیچ چیز از خداوند پنهان نمی ماند!• نماز را آنگونه که شایسته است بپادار!• اندرز و نصیحت دیگران را فراموش مکن!• در مقابل پیش آمدها شکیبا باش!• از مردم روی مگردان و با آنها بی اعتنا مباش!• با غرور و تکبر با دیگران رفتار مکن!• در راه رفتن میانه رو باش!• بر سر دیگران فریاد مکش و آرام سخن بگو!• از طریق اسماء و صفات خداوند او را بخوبی بشناس!• به آنچه دیگران را اندرز می دهی خود پیشتر عمل کن!• سخن به اندازه بگو!• حق دیگران را به خوبی اداء کن!• راز و اسرارت را نزد خود نگاه دار!• به هنگام سختی دوست را آزمایش کن!• با سود و زیان دوست را امتحان کن!• با بدان و جاهلان همنشینی مکن!• با اندیشمندان و عالمان همراه باش!• در کسب و کار نیک جدّی باش!• بر کوتاه فکران و ضعیفان اعتماد مکن!• با عاقلان ایماندار مدام مشورت کن!• سخن سنجیدهٔ همراه با دلیل را بیان کن!• روزهای جوانی را غنیمت بدان!• هم مرد دنیا و هم مرد آخرت باش!• یاران و آشنایان را احترام کن!• با دوست و دشمن خوش اخلاق باش!• وجود پدر و مادر را غنیمت بشمار!• معلم و استاد را همچون پدر و مادر دوست بدار!• کمتر از درآمدی که داری خرج کن!• در همهٔ امور میانه رو باش!• گذشت و جوانمردی را پیشه کن!• هر چه که می توانی با مهمان مهربان باش!• در مجالس و معابر چشم و زبان را از گناه باز دار!• بهداشت و نظافت را هیچگاه فراموش مکن!• هیچگاه دوستان و هم کیشان خود را ترک مکن!• فرزندانت را دانش و دینداری بیاموز!• سوارکاری و تیراندازی و … را فراگیر!• در هر کاری از دست و پای راست آغاز کن!• با هر کس به اندازهٔ درک او سخن بگو!• به هنگام سخن متین و آرام باش!• به کم گفتن و کم خوردن و کم خوابیدن خود را عادت بده!• آنچه را که برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند!• هر کاری را با آگاهی و استادی انجام بده!• نا آموخته استادی مکن!• با ضعیفان و کودکان سرّ خود را در میان نگذار!• چشم به راه کمک و یاری دیگران مباش!• از بدان انتظار مردانگی و نیکی نداشته باش!• هیچ کاری را پیش از اندیشه و تدبر انجام مده!• کار ناکره را کرده خود مدان!• کار امروز را به فردا مینداز!• با بزرگتر از خود مزاح مکن!• با بزرگان سخن طولانی مگو!• کاری مکن که جاهلان با تو جرأت گستاخی پیدا کنند!• محتاجان را از مال خود محروم مگردان!• دعوا و دشمنی گذشته را دوباره زنده مکن!• کار خوب دیگران را کار خود نشان مده!• مال و ثروت خود را به دوست و دشمن نشان مده!• با خویشاوندان قطع خویشاوندی مکن!• هیچگاه پاکان و پرهیزکاران را غیبت مکن!• خودخواه و متکبر مباش!• در حضور ایستادگان منشین!• در حضور دیگران دندان پاک مکن!• با صدای بلند آب دهان و بینی را پاک مکن!• به هنگاه خمیازه دست بر دهان خویش بگذار!• حالت خستگی را در حضور دیگران ظاهر مکن!• در مجالس انگشت در بینی مینداز!• کلام جدی را با مزاح آمیخته مکن!• هیچ کس را پیش دیگران خجل و رسوا مکن!• با چشم و ابرو با دیگران سخن مگو!• سخن گفته شده را تکرار مکن!• از شوخی و مزاح خود کمتر کن!• از خود و خویشاوندان نزد دیگران تعریف مکن!• از پوشیدن لباس و آرایش زنان پرهیز کن!• از خواسته های نابجای زن و فرزندان پیروی مکن!• حرمت هر کس را در حد خود نگاه دار!• در بد کاری با اقوام و دوستان همکاری مکن!• از مردگان به نیکی یاد کن!• از حضومت و جنگ افروزی جدّاً پرهیز کن!• با چشم احترام به کار دیگران نگاه کن!• نان خود را بر سفرهٔ دیگران مخور!• در هیچ کاری شتاب مکن!• برای جمع آوری بیش از حد مال و ثروت حرص مخور!• به هنگاه خشم شکیبا باش و سخن سنجیده بگو!• از پیش دیگران غذا و میوه بر مدار!• در راه رفتن از بزرگان پیشی مگیر!• سخن و کلام دیگران را قطع مکن!• به هنگام راه رفتن جز به ضرورت چپ و راست خود را نگاه مکن!• در حضور مهمان بر کسی خشم مگیر!• مهمان را به هیچ کاری دستور مده!• با دیوانه و مست سخن مگو!• برای کسب سود و دوری از زیان آبروی خود را مریز!• در کار دیگران کنجکاوی و جاسوسی مکن!• در اصلاح میان مردم هیچ گاه کوتاهی مکن!• ادب و تواضع را هیچ گاه فراموش مکن!• با خداوند صادق و با مردم با انصاف باش!• بر آرزوها و خواسته های خود غالب باش!• خدمتکاری بزرگان و همکاری با مستمندان را فراموش مکن!

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] لقمان، نام مردی حکیم که اصلش حبشی بوده و در روزگار داود پیغمبر (علیه السّلام) می زیسته و در قرآن کریم نام وی آمده است: «و لقد آتینا لقمان الحکمة ان اشکر لله و من یشکر فانما یشکر لنفسه و من کفر فان الله غنی حمید؛ ما به لقمان حکمت عطا نمودیم. یعنی وی را خرد و دانش دادیم و هوش و بصیرت عطا کردیم».
در باره لقمان اختلاف کرده اند: برخی گفته اند: حکیم بوده و مقام نبوت را نائل نگشته است. بعضی او را پیامبر دانسته و حکمت را که در قرآن صفت وی آمده است به نبوت تفسیر نموده اند. یکی از دوستانش به وی گفت: مگر نه تو با ما چوپانی می کردی، این حکمت و دانش را از کجا و به چه سبب به دست آوردی؟! وی گفت: نخست خواست خداوند و اندازه گیری او، و دیگر صفاتی که در من وجود داشت و همان زمینه ساز لطف خدا گردید، و آنها عبارتند از: امین بودن، و راستگو بودن، و سکوت نمودن از آن چه که مرا سودی نباشد.
اندرزهای لقمان در قرآن
بخشی از اندرزهای لقمان در قرآن ذکر گردیده است:
ظلم عظیم
حماد گوید: از امام صادق (علیه السّلام) پرسیدم لقمان که بود و حکمتش که قرآن از آن یاد می کند چه بود؟ فرمود: نه به خدا سوگند حکمتی که لقمان به دست آورد، بر اثر مال و مقام و ایل و تبار یا نیروی جسمی و جمال نبود، بلکه وی مردی بود که سر به طاعت پروردگار داشت و از محرمات اجتناب می نمود، ساکت، آرام، ژرفنگر، طویل الفکر و تیزبین بود، به پندگیری (از دیدنی ها و شنیدنی های خود از پند دیگران)، بی نیاز بود، هرگز در روز نمی خفت و کسی او را در حال قضاء حاجت ندید که وی بسی مستتر و متحفظ بود، هرگز بر چیزی نمی خندید مبادا به گناه افتد و ابدا خشم نمی نمود و با کسی شوخی نمی کرد و هیچ گاه از روی آوردن دنیا، شاد نگشت و از پشت کردن آن، غمگین نشد، وی با زنان متعدد، ازدواج نمود و فرزندان بسیار داشت و بیشتر آنها در حال حیات او، بمردند و بر مرگ هیچ یک نگریست، و هر گاه از جایی می گذشت که می دید دو نفر در نزاعند آن دو را آشتی می داد، چون سخنی از کسی می شنید که مورد پسندش بود، از او توضیح می خواست و از آن سخن بهره می برد گوینده هر که بود، به هویت و شخصیت او کاری نداشت، با فقها و دانشمندان بسیار مجالست می نمود و هر گاه به دانشمندی که پست قضاوت داشت بر می خورد به او می نگریست و بر حالش می گریست، که به آزمایشی سخت و سنگین مبتلی گشته، بر ملوک و سلاطین اظهار تاثر و ترحم می نمود، که بیچاره فریب خورده و خویشتن را تباه ساخته... خداوند جمعی از ملائکه را به نزد وی فرستاد که آیا موافقی که خداوند ترا در زمین خلیفه خویش سازد و میان مردم به حکم او داوری کنی؟ لقمان گفت: اگر خداوند به من امر فرموده سمعا و طاعتا چه اگر او فرمان دهد مرا یاری کند و راهنمائیم نماید و از خطا مصونم دارد، و اگر این امر را به اختیار خودم وا گذاشته آزادی و عافیت و سبکباری را ترجیح می دهم. ملائکه گفتند: به چه سبب این پست را نپذیری؟ گفت: بدین جهت که قضاوت از سنگین ترین بارهای دین است و فتنه و آزمایش در آن بسیار و درهای ظلم و تجاوز از هر طرف به سویش باز، و اگر قاضی راه آن را خطا کند راه بهشت را خطا کرده... ملائکه از حکمت و دانش او به شگفت آمدند و خداوند نیز از منطق او خوشنود گشت...
اندرزهای لقمان در روایات
...

پیشنهاد کاربران

شاید لقمان حکیم همان زردتشت ما باشد به دید عربهای سودان، همانگونه که یعقوب و ابراهیم و . . . دیگر همان زردتشت هستند از دیده دیگر دودمانها، پاژنام زردتشت اپراهام بوده این نام امروز پرهام نامیده میشود، واژه ها از سنسکریت به پارسی الفشان میوفتند، اپراهام به ماناک پدر همه ( پدر همه امتها ) در آرامی نویسه پ به ب دگرگون میشود، اپراهام میشود ابراهیم


کلمات دیگر: