کلمه جو
صفحه اصلی

گسترش تشیع در عصر عباسیان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تشیع از آغاز عصر عباسیان، سال ۱۳۲ هـ ق، تاپان غیبت صغری، سال ۳۲۹ هـ ق، از گسترش بیشتری، نسبت به عصر امویان برخوردار بود؛ این مسئله علل و عواملی داشت که به بخشی از آن در این مقاله اشاره می کنیم: اتحاد هاشمیان اعم از عباسیان و علویان در عصر بنی امیه؛ به پایان رسیدن عصر اموی و روی کار آمدن عباسیان سبب ایجاد فرصت برای امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) برای تربیت شاگرد در رشته ها و علوم متفاوت و مهاجرت و پراکنده شدن سادات و علویان در سرزمین های مختلف اسلامی از مهم ترین علل گسترش تشیع، در عصر عباسیان بشمار می آیند.
تشیع از آغاز عصر عباسیان، سال ۱۳۲ هـ ق، تاپان غیبت صغری، سال ۳۲۹ هـ ق، از گسترش بیشتری، نسبت به عصر امویان برخوردار بود. شیعیان در اقصی نقاط سرزمین پهناور اسلامی پراکنده بودند؛ چنان که هنگام سعایت از امام کاظم (علیه السّلام) نزد هارون گفته می شود که از مشرق و مغرب عالم برای او خمس می آوردند. آنگاه که امام رضا (علیه السّلام) وارد نیشابور شد، دو تن از حافظان حدیث به نام های ابوزرعه رازی و محمد بن اسلم طوسی به اتفاق گروه بی شماری از طالبان علم بر آ ن حضرت درآمدند و از ایشان خواهش کردند به آنان روی بنماید، پس در حالی که طبقات مختلف مردم روی پا ایستاده بودند، دیدگانشان به جمال آن جناب روشن شد، تا آن که آن حضرت حدیث سلسلة الذهب را برای آنان ایراد فرمود که فقط بیست هزار کاتب صاحب قلم و دوات این حدیث را نوشته بودند. همچنین امام رضا (علیه السّلام) در جواب مأمون که پس از قبول ولی عهدی انتظاراتی از آن حضرت داشت، فرمود: «..این امر (ولایت عهدی) هرگز نعمتی برایم نیفزوده است.من در مدینه که بودم دست خطم در شرق و غرب اجرا می شد». همچنین اعتراف ابن ابی داود، یکی از فقهای اهل سنت که خود به شدت دشمن و مخالف شیعه بود، حایز اهمیت است.پس از این که معتصم عباسی رای امام جواد (علیه السّلام) را در مقابل آرای فقهای اهل سنت، در مورد قطع دست سارق می پذیرد، ابن داود در خلوت به او تذکر می دهد که چرا خلیفه سخن کسی را که نصف امت به امامت او قائل اند، در حضور درباریان، فرماندهان، وزرا و کاتبان بر نظر تمام علمای مجلسش ترجیح می دهد. حتی تشیع به میان فرماندهان و رجال دولت عباسی نیز راه یافته بود؛ چنان که یحیی بن هرثمه نقل می کند:«متوکل خلیفه عباسی مرا برای آوردن امام هادی (علیه السّلام) به مدینه فرستاد، همگامی که همراه آن حضرت به بغداد رسیدم، نزد اسحاق بن ابراهیم طاهری، حاکم بغداد رفتم. او به من گفت: ای یحییی! این مرد فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) است، متوکل را هم می شناسی، اگر متوکل را بر قتل او تحریک کنی، با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) دشمن شده ای گفت: من از او جز نیکی ندیدم آنگاه به سوی سامرا روانه شدیم، وقتی به آن جا رسیدم، پیش از هر کس نزد وصیف ترکی (از فرماندهان ترک) رفتم، او نیز به من گفت: اگر یک مو از سر این مرد کم شود، با من طرف هستی».
← شیعه بودن بعض دولت مردان
حکومت عباسیان تا سال ۳۲۹ هـ به طور کلی در دوره استیلای وزیران و کارگزاران ایرانی و تسلط نظامیان را گذرانده بود، هر چند در دوره ترکان دستگاه خلافت ضعیف شد و اغلب اوقات خلفای عباسی آلت دئیت فرماندهان ترک بودند سیاست کلی حکومت ضد شیعی بود، به دلیل گسترش زیاد شیعه در زمان عباسی، سیاست خلفای عباسی بر این قرار گرفت که رهبران شیعه را تحت کنترل خویش درآوردند؛ اگر چه رفتار خلفا با شیعیان با همدیگر فرق می کرد، بعضی از آنان چون منصور، هادی، رشید و متوکل، مامون و واثق سخت گیری اسلاف خود را نداشتند و در زمان اینان شیعیان توانستند نفس زکیه و برادرش ابراهیم احساس خطر کرد، پدر، برادران و عموهای او را گرفت و زندانی کرد.
← تحت فشار قراردادن امام صادق
تشیع در عصر عباسیان از توسعه روز افزونی برخودار بود، این مسئله علل و عواملی داشت که به بخشی از آن اشاره می کنیم.
← اتحاد هاشمیان در عصر بنی امیه
...


کلمات دیگر: