کلمه جو
صفحه اصلی

تعویذ


مترادف تعویذ : بازوبند، چشم زخم، دعا، طلسم

فارسی به انگلیسی

amulet


charm


فارسی به عربی

سحر

مترادف و متضاد

talisman (اسم)
طلسم، جادو، تعویذ، جادوگرانه

phylactery (اسم)
طلسم، پیشانی بند و بازوبند، تعویذ

بازوبند، چشم‌زخم، دعا، طلسم


فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) پناه دادن در پناه آوردن . ۲ - ( اسم ) دعایی که نوشته بگردن یا بازو بندند تا دفع چشم زخم و بلا کندبازو بند چشم پناه . جمع : تعویذات .
آنچه از عزائم و آیات قر آنی و جز آن نوشته جهت حصول مقصد و دفع بلاها با خود دارند .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (اِ. ) دعایی که برای رفع بلا و دفع چشم زخم به گردن یا بازو بندند.

لغت نامه دهخدا

تعویذ. [ ت َع ْ ] (ع مص ) بازداشت خواستن کسی را. (دهار) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اعاذه : اعاذةً و اعواذا؛ دعا کرد وی را به محافظت و قال له ُ اعیذک باﷲ و رقاه . یُقال : تعوذ باﷲ و استعاذ فاعاذه ُ و عوّذه ُ. (از اقرب الموارد). || ملتجی گردانیدن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). پناه دادن و در پناه آوردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). پناه بردن . (قاموس کتاب مقدس ). || حرز آویختن کسی را. (از اقرب الموارد).


تعویذ. [ ت َع ْ ] (ع اِ) آنچه از عزائم و آیات قرآنی و جز آن نوشته جهت حصول مقصد و دفع بلاها با خود دارند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مجازاً بمعنی آنچه از ادعیه یا اعداد اسمای الهی نوشته در گلو و بازو بندند بجهت پناه دادن از بلیات .(غیاث اللغات ) (آنندراج ). حرز. (مهذب الاسماء). رقیه . ج ، تعاویذ. و منه : و قمرها کتعویذ من لجین . (اقرب الموارد). تا به حال در افریقا و مغرب زمین مستعمل است . در زمان قدیم همچون گوشواره و گردن بند و سنگهای گرانبهایی که دارای علامات و قوه ٔ موهومات بود استعمال میشد. (قاموس کتاب مقدس ). عوذة. معاذة. تَولة یا تُوَلَة. (منتهی الارب ). دعاهایی که جهت دفع بلا در گلو و بازو بندند و کماهه و پنام و هر چیزی که جهت دفع چشم زخم و دفع بلا بر بازو بندند و یا بر گردن آویزند. (ناظم الاطباء) : و قباش [ اریارق ] باز کردند زهر یافتند در بر قبای و تعویذها، همه از وی جدا کردند و بیرون گرفتند. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 229).
بر دل از زهد یکی نادر تعویذ نویس
تا نیایدش ازین دیو فریبنده نهیب .

ناصرخسرو.


تعویذ وفا بیفکن از گردن
ورنه به جفا گلوت بفشارد.

ناصرخسرو.


این مالها و خراجها نمی باید که .... و قفل ابلیس و تعویذ سگ ... رسد. (کتاب النقض ص 474).
چون روی پری بینی و آن سلسله ٔ زلف
تعویذ خرد گم کنی و سلسله خایی .

خاقانی .


رایش چو دست موسوی در ملک برهانی قوی
دادش چو باد عیسوی تعویذ انصار آمده .

خاقانی .


خاک پای تو چو تسبیح به رخ درمالم
خط دست تو چو تعویذ به بر درگیرم .

خاقانی .


زنجیر همی برّم ، تعویذ همی سوزم
دیوانه چنین خواهد این یار که من دارم .

خاقانی .


بر شکل زاهده ای تعویذها در گردن افگند. (سندبادنامه ص 191).
تعویذ میان همنشینان
درخورد کنار نازنینان .

نظامی .


مثالم داد کاین توقیع شاهست
همت شحنه همت تعویذ راهست .

نظامی .


گر اندیشه داری ز دشمن گزند
به تعویذ احسان زبانش ببند.

(بوستان ).


ای دوست دست حافظ تعویذ چشم زخم است
یارب ببینم آن را در گردنت حمایل .

حافظ.



تعویذ. [ ت َع ْ ] ( ع مص ) بازداشت خواستن کسی را. ( دهار ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). اعاذه : اعاذةً و اعواذا؛ دعا کرد وی را به محافظت و قال له ُ اعیذک باﷲ و رقاه. یُقال : تعوذ باﷲ و استعاذ فاعاذه ُ و عوّذه ُ. ( از اقرب الموارد ). || ملتجی گردانیدن. ( منتهی الارب )( ناظم الاطباء ). پناه دادن و در پناه آوردن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). پناه بردن. ( قاموس کتاب مقدس ). || حرز آویختن کسی را. ( از اقرب الموارد ).

تعویذ. [ ت َع ْ ] ( ع اِ ) آنچه از عزائم و آیات قرآنی و جز آن نوشته جهت حصول مقصد و دفع بلاها با خود دارند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مجازاً بمعنی آنچه از ادعیه یا اعداد اسمای الهی نوشته در گلو و بازو بندند بجهت پناه دادن از بلیات.( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). حرز. ( مهذب الاسماء ). رقیه. ج ، تعاویذ. و منه : و قمرها کتعویذ من لجین. ( اقرب الموارد ). تا به حال در افریقا و مغرب زمین مستعمل است. در زمان قدیم همچون گوشواره و گردن بند و سنگهای گرانبهایی که دارای علامات و قوه موهومات بود استعمال میشد. ( قاموس کتاب مقدس ). عوذة. معاذة. تَولة یا تُوَلَة. ( منتهی الارب ). دعاهایی که جهت دفع بلا در گلو و بازو بندند و کماهه و پنام و هر چیزی که جهت دفع چشم زخم و دفع بلا بر بازو بندند و یا بر گردن آویزند. ( ناظم الاطباء ) : و قباش [ اریارق ] باز کردند زهر یافتند در بر قبای و تعویذها، همه از وی جدا کردند و بیرون گرفتند. ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 229 ).
بر دل از زهد یکی نادر تعویذ نویس
تا نیایدش ازین دیو فریبنده نهیب.
ناصرخسرو.
تعویذ وفا بیفکن از گردن
ورنه به جفا گلوت بفشارد.
ناصرخسرو.
این مالها و خراجها نمی باید که.... و قفل ابلیس و تعویذ سگ... رسد. ( کتاب النقض ص 474 ).
چون روی پری بینی و آن سلسله زلف
تعویذ خرد گم کنی و سلسله خایی.
خاقانی.
رایش چو دست موسوی در ملک برهانی قوی
دادش چو باد عیسوی تعویذ انصار آمده.
خاقانی.
خاک پای تو چو تسبیح به رخ درمالم
خط دست تو چو تعویذ به بر درگیرم.
خاقانی.
زنجیر همی برّم ، تعویذ همی سوزم
دیوانه چنین خواهد این یار که من دارم.
خاقانی.
بر شکل زاهده ای تعویذها در گردن افگند. ( سندبادنامه ص 191 ).

فرهنگ عمید

١. دعایی که بر کاغذ می نویسند و برای دفع چشم زخم و رفع بلا و آفت به گردن یا بازو می بندند.
٢. (اسم مصدر ) [قدیمی] پناه دادن، در پناه آوردن، حفظ کردن کسی.

دانشنامه عمومی

در میان بسیاری اقوام از دیرباز باور به جن و موجودات افسانه ای آسیب رسان رواج داشته و برای احساس امنیت در قبال آن ها برخی افراد ورد و ذکرهایی را نوشته و با خود همراه می کنند که به این وردها و نوشته ها بلاگردان (تعویذ) گفته می شود. گاه نیز برای دفع شر، گوهر، تکه سنگ، نگاره، تندیس، سکه، آویزه، انگشتر، گیاه یا جانور هم به کار می رود.
واژه عوذه یعنی چیز یا کسی که به آن پناه برده شود، و «تعویذ» یعنی در پناه درآوردن.
تعویذ در معنی به جای جادو و سحر نیز استفاده می شود امروزه با پیشرفت تکنولوژی و علم، کتب بسیاری که در زمینه انواع تعویذات و طلسمات از ایجاد عشق علاقه در افراد نسبت به فرد خاصی یا اجبار افراد به کار خواصی از مسافرت گرفته تا خرید یا فروش یا دوستی و دشمنی همچنین در زمینه های منفی و پلید از جدایی انداختن بین زن و شوهر بستن خواب یا بخت یا شاش بند کردن و حتی صدمه جانی زدن و کشتن افراد نگاشته شده است. از انواع کتب علوم غریبه می توان به طمطم هندی و مرجان جادو، مجموعه کتب میرداماد کبیر و … اشاره کرد.
Wikipedia contributors, "Amulet," Wikipedia, The Free Encyclopedia,http://book66.ir, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Amulet&oldid=207831077

دانشنامه آزاد فارسی

تَعْویذ
(در لغت به معنی پناه بخشی) در اصطلاح به معنای خواندن، دمیدن، و آویختن دعاهای قرآنی یا دعاهای منقول در احادیث برای دفع آفات، بلایا و چشم زخم یا استدعای حفظ کسی (یا ندرتاً چیزی) از خداوند. این دعاها «حِرز» نیز نامیده می شوند، که ازجمله مشهورترین آن ها دعایی است به نام «حرز یمانی» که از امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) روایت شده است. در زمان جاهلیت، مردم به وسایل یا اموری برای تعویذ متوسل می شدند که خلاف عقل و شرع بود و اسلام آن را محکوم کرد (جن، ۵). در حدیث و سنت، تعویذ به قرآن و اسماء الهی جایز شمرده شده است. در احادیث نقل شده که جبرئیل، با دو سورۀ ناس و فلق، معروف به «مُعَوَّذَتَین»، پیامبر اسلام (ص) را تعویذ کرد. از دیگر تعویذهای قرآنی می توان به آیۀ «و ان یکاد» و آیةالکرسی اشاره کرد که برای مصون ماندن از حوادث بد به صورت کتبی یا شفاهی متداول است. تربت امام حسین (ع)، از اقسام حرز به شمار می رود. نشان سَن کریستوفر، قدیس مشهور مسیحی، شبدر چهاربرگ، و پای خرگوش ازجملۀ تعویذهای امروزی در غرب اند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تعویذ، چیزی (شیء، نوشته، تصویر، دعا و ورد) که دارای نیرویی جادویی ـ ماورایی انگاشته شود و نیز نصب و آویختن آن بر اموال و مکان ها، و حمل آن توسط انسان یا حیوان، موجب دفع بلا، بیماری و تعرض موجودات و نیروهای شریر پنداشته شود.
تعویذ در لغت به معنای پناه بردن، پناه دادن و در امان نگاه داشتن و در اصطلاح به معنای دعاخواندن و حرز آویختن بر آدمیان، جانوران یا اشیا برای محافظت از آن هاست. تعویذ، عباراتی اغلب مکتوب عمدتاً از آیات قرآنی و ادعیه مأثوره برای در امان ماندن از شرور و بلاها می باشد. به اذکاری خاص برای دفع چشم زخم، سحر، آفات و بلایا و برطرف کردن دردها و بیماری ها و استعاذه تعویذ گفته می شود. تعویذ به مفهوم نخست - که به آن (عوذه) یا (تعویذه) نیز گفته می شود- به منظور فوق برای خود یا دیگری خوانده و یا نوشته شده و همراه می گردد.گذشته از واژه های متعددی که در تداول عامه مسلمانان به صورت مغشوش و متداخل برای این مفهوم به کار می رود، (از جمله: عوذه، معاذه، حِرزْ، تَمیمه، نُفره، رُقْیَه، عَزیمه، افسون)، تعویذ بنا بر شایع ترین صورت کاربرد آن در جهان اسلام عبارت است از برخی آیات قرآن، ادعیه مأثوره، اسماءالحسنی، اسامی فرشتگان یا اولیاءالله، اوراد، رموز و علائمِ مفهوم یا نامفهوم که بر قطعه هایی از کاغذ، چرم، پوست، پارچه، فلز و جز آن می نویسند و در کیسه هایی کوچک از اجناس مختلف می گذارند و سپس آن را پنهان یا آشکارا برگردن می آویزند یا بر قسمتی از بدن انسان یا حیوان می بندند یا بر جایی از اشیا و مکان ها نصب می کنند.گاه نیز این عبارت را با رعایت ترتیب و آیینی خاص یا بدون رعایتِ آن، بر شخص یا جانور یا شیء مورد نظر می خوانند یا زیر لب زمزمه می کنند.
← تعابیر نزدیک به تعویذ
در حالی که احتمال عینی خطر منجر به اتخاذ تمهیداتی عینی برای پیش گیری از خطر می شود، پیش بینی ذهنی خطر، انگیزشی برای استفاده از تعویذ است. امروزه استفاده از تعاویذ همچون دیگر ابزار و روش های ماوراء طبیعی به نسبت کاهش یافته، لیکن همچنان در جوامع اسلامی ــ نظیر دیگر جوامع ــ موسوم است و معمولاً افرادی به عنوان دعانویس که گاه از درویشان فرقه های صوفی مآب و بعضی متقدسان اند، به تهیه و فروش انواع تعاویذ اشتغال دارند و اغلب برای هر مورد مقتضی، تعویذ ویژه ای به درخواست کننده تحویل می دهند.
موارد استفاده از تعویذ
احتمال حمله موجودات ماورایی و محافظت در برابر آن ها یکی از موجبات تمسک به تعاویذ بوده است. مثلاً احتمال حمله ام صبیان و آل به زائو و نوزاد، یا خطر ارواح شریر و شیاطین، در امان ماندن از حمله گزندگان و حیوانات وحشی نیز از علل دیگر استفاده از تعویذ و طلسم است.عمده ترین علت استفاده از تعاویذ احیاناً جلوگیری از چشم زخم بوده است. باور به چشم زخم در اروپا، خاورمیانه، به ویژه در شمال افریقا دیده می شود. از این رو اگر چه نمی توان آن را جهان شمول دانست، اما پدیده ای بسیار گسترده است. چشم زخم با رشک و حسادت همبستگی دارد و هم از این روی در باورهای مردم، احتراز از چشم زخم در مواقع بروز خوشحالی، موفقیت، زیبـایی و تحسیـن را ــ کـه رشک برانگیـز هستند ــ جایز می دانند. از منظر روان کاوی لکانی نیز نگاه، و به طور مشخص حدقه، همچون مقوله ما تقدّمِ وحشت تلقی می شود، و در نوزاد حتی واکنشی دفاعی را برمی انگیزد. اگر این دیدگاه روان کاوانه را بپذیریم آن گاه گسترش پدیده چشم زخم و استفاده وسیع از اقسام تعاویذ برای محافظت از آن قابل درک خواهد بود.
اقسام تعویذ
...

پیشنهاد کاربران

دعایی که بر کاغذ نویسند و با خود دارند ، حرز
کاربرد در جمله : 🍪🍪🍪
خاک پای تو چو تسبیح به رخ در مالم / خط دست تو چو تعویذ به بر در گیرم

تعویذ: چَشمارو
دکتر کزازی واژه ی " چشمارو " را در نوشته های خود به جای تعویذ بکار برده است.
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۲۰.


باسلام . تعویذ همان دعاودر خواست است از خداوند و اولیاء جهت گشایش کار بسته شده وی رزق بیشتر و بهبود از مریضی که با دارو درمان نشده

تعویذ، عباراتی اغلب مکتوب عمدتاً از آیات قرآنی و ادعیه مأثوره برای در امان ماندن از شرور و بلاها. تعویذ در لغت به معنای پناه بردن، پناه دادن و در امان نگاه داشتن و در اصطلاح به معنای دعا خواندن و حرز آویختن بر آدمیان، جانوران یا اشیا برای محافظت از آنهاست ( ابن منظور؛ طُرَیْحی ؛ مرتضی زَبیدی، ذیل «عوذ»؛ دهخدا، ذیل واژه ) .
گذشته از واژه های متعددی که در تداول عامه مسلمانان به صورت مغشوش و متداخل برای این مفهوم به کار می رود ( از جمله : عوذه، معاذه، حِرزْ، تَمیمه، نُفره، رُقْیَه، عَزیمه، افسون ) ، تعویذ بنا بر شایعترین صورت کاربرد آن در جهان اسلام عبارت است از برخی آیات قرآن، ادعیه مأثوره، اسماءالحسنی، اسامی فرشتگان یا اولیاءاللّه، اوراد، رموز و علائمِ مفهوم یا نامفهوم که بر قطعه هایی از کاغذ، چرم، پوست، پارچه، فلز و جز آن می نویسند و در کیسه هایی کوچک از اجناس مختلف می گذارند و سپس آن را پنهان یا آشکارا برگردن می آویزند یا بر قسمتی از بدن انسان یا حیوان می بندند یا بر جایی از
اشیا و مکانها نصب می کنند. گاه نیز این عبارت را با رعایت ترتیب و آیینی خاص یا بدون رعایتِ آن، بر شخص یا جانور یا شیئ مورد نظر می خوانند یا زیر لب زمزمه می کنند ( برای نمونه رجوع کنید به شکورزاده، ص 299ـ300؛ امین، ذیل «الاحْجِبه » ) . برای نوشتن تعاویذ ( مانند طلسمات و دیگر نوشته های خَفیه ) در بسیاری موارد از الفباهای رمزی ویژه ای استفاده می شود که گاه، صورتِ تبدیل و تحریف یافته الفبای کوفی یا عبری است. تعاویذ نیز همچون دیگر اقسام اعمال جادویی و اَشکال و محصولات علوم خفیه بیشتر در خدمت مقاصد دنیوی بوده و ازینرو با علوم دینی که در پی دستیابی به نجات
اخروی یا حقیقت و غایتِ هستی است، متفاوت اند ( برای نمونه ای از این نگرش به علوم خفیه رجوع کنید به اخوان الصفا، ج 1، ص 266ـ267 ) .
با آنکه تعاویذ گونه ای جادو تلقی می شوند و ساز و کارِ اثر بخشیِ آنها به لحاظ علمی شناختنی نیست، در کاربرد آن در میان مسلمانان، بویژه در مقایسه با اموری چون طلسمات و عزائم، از جنبه های جادویی آن تا حد زیادی کاسته شده، به گونه ای که اثر بخشی آنها را باید بیشتر از مقوله ایمان و توکل و خلوص نیت دانست . در مقایسه با دعا که نیایش و مناجاتِ بنده با پروردگار بدون میانجیگری ابنای بشر است، تعاویذ کاربردِ اختصاصی تری دارند و با وجود مشابهت های ساختاری بسیار با انواع ادعیه، به کار بردن مطلقِ عنوان اصطلاحی دعا برای آنها درست نیست . از سوی دیگر، تعاویذ معمولاً کاربردی پیشگیرانه دارند و فرد یا شیئ مورد نظر را از قرار گرفتن در موقعیتی زیان آور حفظ می کنند در حالی که دعا، و همچنین افسون، رقیه، عزیمه و طلسم، علاوه بر قدرت پیشگیری از بلایا، پس از وقوعِ پیشامدِ بد نیز می توانند در علاج و مداوا و گاه حتی در تبدیل «سوءالقضا» به «حسن القضا» به کار آیند ( برای نمونه رجوع کنید به شکورزاده، ص 236، پانویس ) .
توانایی مفروضِ طلسم در تغییر دادن حوادث و به بار آوردن شرایط مطلوب و معمولاً معجزه آسا، آن را از تعویذ متمایز می سازد. طلسم علاوه بر خواص پیشگیری کننده تعویذ، قدرتهای دیگری نیز دارد و ازینرو گاه تعویذ را گونه ای از طلسمات و از جنس ضعیفتر آن پنداشته یا آن را یکی از گسترده ترین اَشکال استفاده از طلسمات به شمار آورده اند ( رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل "" ) . همچنین ممکن است متن یک تعویذ را یک «افسون » یا «ورد» تلقی کرد ولی یک تعویذ جملگی عبارت از یک افسون یا ورد نیست .
استفاده از تعاویذ از دیرباز در میان اقوام گوناگون رایج بوده است . با آنکه ظاهراً در فرهنگهای کهن عمدتاً اشیای مختلف ــ چه به شکل خام و طبیعی ( قطعه سنگها، گیاهان، صدفها، دندانها و استخوانهای جانوران و. . . ) و چه به شکل فرآورده ( مجسمه ها، تمثالها، وسایل دست ساز فلزی، چوبی و. . . ) ــ در «رَماندنِ» ارواح پلید، شیاطین و موجوداتِ شریر و زیانکار کاربرد داشته، احتمالاً استفاده از تعاویذِ ملفوظ یا مکتوب نیز با سابقه ای اندکی کمتر، معمول و مرسوم بوده است . در فرهنگهای نزدیک به فرهنگ عربی ـ اسلامی ( از جمله فرهنگ اسرائیلی و سپس مسیحی ) از انواع تعاویذ استفاده می شده است . با وجود جهت گیری توحیدی راسخانه تورات و اسفارِ مقدس یهودی، در این متون به استفاده توده اسرائیلیان باستان از تعاویذ، اشاراتی شده است ( برای نمونه رجوع کنید به کتاب مقدس به روشنی در کتاب اشعیاء نبی، 3:20، و به کنایه در سفر تثنیه، 6:8 و 11:18 ) ، که اینک نیز یهودیان بر اساس تفسیری تحت اللفظی از دو فقره اخیر، عباراتی از تورات را نوشته در جعبه های کوچکی قرار می دهند و بر پیشانی یا بازو می بندند ( برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به د. جودائیکا، هاکس، ذیل «تعویذ» و «عصابه » ) .
نمونه های استفاده از تعاویذ در فرهنگ ایران پیش از اسلام به فراوانی اقسام دیگر اعمال جادوانه و بویژه افسونها نیست ( قس ایرانیکا، د. دین و اخلاق، ) . اما تأثیر و سریانِ برخی آداب و رسوم فرهنگی و دینی ایرانی بویژه جنبه های عامیانه دین زردشتی و نیز فرقه های گنوسی، در استفاده از تعاویذ در فرهنگ عربی ـ اسلامی و ایران بعد از اسلام قابل انکار نیست ( برای نمونه رجوع کنید به ابوریحان بیرونی، ص 229؛ قزوینی، ص 83 ) . در فرهنگ اعراب جاهلی برای کارکردهای تعویذی و خنثی یا محدود کردن اثرِ سوء قوای خَفیه، روشهای گوناگونی به کار می رفته است از جمله استفاده از «نُفْرَه » ( رماننده ؛ مرتضی زبیدی، همانجا ) ، سحر، رقیه، تمیمه و عزیمه ( جوادعلی، ج 6، ص 745 ) . در یکی از روشهای رماندن ارواح زیانکار، «تنجیس » ( آلودن رجوع کنید به ابن منظور، ذیل «نجس »؛ آلوسی، ج 2، ص 319 ) ، اشیایی چون استخوانهای مردگان، دندان روباه و شیر یا مواد ناپاک دیگری را که موجبِ نفرت و بیزاری موجودات شریر می شد، بر اندامِ کودکان می آویختند ( جوادعلی، همانجا ) و برای در امان ماندن از شر جنّیان بویژه در مسافرتها گاه به بزرگ آنها پناه می جستند ( رجوع . . .


کلمات دیگر: