مترادف حضانت : پرستاری، تیمار، تیمارداری، خدمت، دایگی، زواری
حضانت
مترادف حضانت : پرستاری، تیمار، تیمارداری، خدمت، دایگی، زواری
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
پرستاری، تیمار، تیمارداری، خدمت، دایگی، زواری
فرهنگ فارسی
درزیربال گرفتن، دربرگرفتن، پرستاری، پروراندن
۱ - ( مصدر ) در زیر بال گرفتن در برگرفتن . ۲ - در دامن خود پروردن پروراندن . ۳ - ( اسم ) دایگی پرستاری ( کودک ) تیمار داشت .
وادشتن کسی را از حاجت وی ولایت بر طفل و مجنون
۱ - ( مصدر ) در زیر بال گرفتن در برگرفتن . ۲ - در دامن خود پروردن پروراندن . ۳ - ( اسم ) دایگی پرستاری ( کودک ) تیمار داشت .
وادشتن کسی را از حاجت وی ولایت بر طفل و مجنون
فرهنگ معین
(حِ نَ ) [ ع . حضانة ] (اِمص . ) پرستاری ، در کنار گرفتن .
لغت نامه دهخدا
حضانت . [ ح َ / ح ِ ن َ ] (ع مص ) واداشتن کسی را از حاجت وی . (تاج المصادربیهقی ). بازداشتن . (دهار). || سر خود کارکردن بی دیگری . || ولایت بر طفل و مجنون .
حضانت. [ ح ِ ن َ ] ( ع مص ) حضن. در کنار گرفتن کودک را. پرورش دادن کودک را. پروردن بچه را. پروریدن طفل را. در کنار گرفتن کودک را و پرورش دادن او را. در بغل گرفتن صبی را. بچه پروردن. || دایگی کردن. ( دهار ) ( مهذب الاسماء ) ( تاج المصادر بیهقی ). دایگی. تربیةالولد. ( تعریفات جرجانی ). پرستاری. و صاحب کشاف الفنون گوید: بکسر حاء حطی و ضاد معجمه ، در لغت مصدر حضن الصبی است ، یعنی کودک را پرورید،چنانکه در قاموس گفته و در شرع ، پرورش دادن مادر یادایه یا غیر آنهاست کودک یا دوشیزه ای را که کودک باشد. کذا فی جامع الرموز. دایگی کردن و بچه غیری را شیر دادن. ( از لطائف و کنز و منتخب ، بنقل غیاث ). دایگی و محافظت در تربیت و حفاظت. حضانت طفل ( پسر یا دختر ) در مدت دو سال شیرخوارگی با مادر است ، در صورتی که بهمان شرایط که دیگران حاضر به نگهداری از طفل هستند او هم قانع باشد. و بعد از این تا سن هفت سالگی نیز حضانت مادر باقی است اگر طفل دختر باشد. در صورت مرگ پدر تا سن بلوغ طفل حق حضانت مادر باقی خواهد ماند اعم از اینکه طفل دختر باشد یا پسر :
این حضانت دید با صد رابطه
که بپروردم ورا بی واسطه.
حضانت. [ ح َ / ح ِ ن َ ] ( ع مص ) واداشتن کسی را از حاجت وی. ( تاج المصادربیهقی ). بازداشتن. ( دهار ). || سر خود کارکردن بی دیگری. || ولایت بر طفل و مجنون.
این حضانت دید با صد رابطه
که بپروردم ورا بی واسطه.
مولوی.
|| زیر بال گرفتن مرغ بیضه و جوجه را. || دور کردن کسی را از کار. واداشتن کسی را از حاجت وی. ( تاج المصادر بیهقی ). دور کردن کسی را از کاری. باز داشتن. ( دهار ).حضانت. [ ح َ / ح ِ ن َ ] ( ع مص ) واداشتن کسی را از حاجت وی. ( تاج المصادربیهقی ). بازداشتن. ( دهار ). || سر خود کارکردن بی دیگری. || ولایت بر طفل و مجنون.
حضانت . [ ح ِ ن َ ] (ع مص ) حضن . در کنار گرفتن کودک را. پرورش دادن کودک را. پروردن بچه را. پروریدن طفل را. در کنار گرفتن کودک را و پرورش دادن او را. در بغل گرفتن صبی را. بچه پروردن . || دایگی کردن . (دهار) (مهذب الاسماء) (تاج المصادر بیهقی ). دایگی . تربیةالولد. (تعریفات جرجانی ). پرستاری . و صاحب کشاف الفنون گوید: بکسر حاء حطی و ضاد معجمه ، در لغت مصدر حضن الصبی است ، یعنی کودک را پرورید،چنانکه در قاموس گفته و در شرع ، پرورش دادن مادر یادایه یا غیر آنهاست کودک یا دوشیزه ای را که کودک باشد. کذا فی جامع الرموز. دایگی کردن و بچه ٔ غیری را شیر دادن . (از لطائف و کنز و منتخب ، بنقل غیاث ). دایگی و محافظت در تربیت و حفاظت . حضانت طفل (پسر یا دختر) در مدت دو سال شیرخوارگی با مادر است ، در صورتی که بهمان شرایط که دیگران حاضر به نگهداری از طفل هستند او هم قانع باشد. و بعد از این تا سن هفت سالگی نیز حضانت مادر باقی است اگر طفل دختر باشد. در صورت مرگ پدر تا سن بلوغ طفل حق حضانت مادر باقی خواهد ماند اعم از اینکه طفل دختر باشد یا پسر :
این حضانت دید با صد رابطه
که بپروردم ورا بی واسطه .
|| زیر بال گرفتن مرغ بیضه و جوجه را. || دور کردن کسی را از کار. واداشتن کسی را از حاجت وی . (تاج المصادر بیهقی ). دور کردن کسی را از کاری . باز داشتن . (دهار).
این حضانت دید با صد رابطه
که بپروردم ورا بی واسطه .
مولوی .
|| زیر بال گرفتن مرغ بیضه و جوجه را. || دور کردن کسی را از کار. واداشتن کسی را از حاجت وی . (تاج المصادر بیهقی ). دور کردن کسی را از کاری . باز داشتن . (دهار).
فرهنگ عمید
۱. پرستاری.
۲. پرستاری از کودک، دایگی.
۲. پرستاری از کودک، دایگی.
دانشنامه عمومی
حضانت، از واژگان حقوق خانواده است و به طور خلاصه، به معنای حق یا تکلیف در نگهداری و سرپرستی کودک است.نمی شود واژهٔ فارسی سرپرستی را همسان با واژهٔ حضانت گرفت. زیرا واژهٔ حضانت، مجازاً از واژه ای گرفته شده که به سرپرستی از کودک و بچه های خرد یک حیوان برمیگردد.
تصریح به واژهٔ مادر و سپس به کار گرفتن حرف "یا"، بیانگر آن است که مادر دارای حق تقدم در حضانت است.
عبارت "هر شخصی" بر هر کسی به جز اولیای قهری نیز دلالت می کند. زیرا:
نخست، اصالت العموم مستلزم آن است که تا زمانی که حکمی به استثنای فرد یا افرادی نشده، مفهوم عام، بر همهٔ افراد، دلالت کند.
دوم این که پدر و پدر بزرگ که از زمرهٔ اولیای قهری هستند، کم کسانی نیستند که از قلم قانونگذار، جا افتاده باشند و در ضمن، تعداد اولیای قهری محدود است و شمارش شدنش باعث سختی قانونگذار نمی شود.
حِضانَت یک واژهٔ عربی است. این واژه، مصدر ثلاثی مجرد از ریشهٔ «حضن» است. مردمان عرب، این واژه را در زمانی به کار می برده اند که می خواستند برای نمونه حالت مرغی را بیان کنند که جوجه هایش را که خیلی ضعیف بودند، برای صیانت از پرندگان شکارچی و موجودات مزاحم و همچنین خوراک دادن، به زیر پر می گیرد و هر کس بخواهد به این جوجه ها دست درازی کند، مرغ او را نوک می زند و به طور خلاصه هر کاری که مرغ بتواند، از بن جان برای سرپرستی جوجه ها انجام دهد.حتی مردمان عرب، ممکن است این واژه را در جایی به کار برده باشند که مرغ یا به طور کلی، هر پرنده ای، تخم ها را در زیر پر گرفته باشد تا جوجه به عمل آید. در فرهنگ لغت دهخدا، ذیل واژهٔ حضانت، چنین آمده:
حِ نَ] (ع مص) حضن. در کنار گرفتن کودک را. پرورش دادن کودک را. پروردن بچه را. پروریدن طفل را. در کنار گرفتن کودک را و پرورش دادن او را. در بغل گرفتن صبی را. بچه پروردن. || دایگی کردن. (دهار) (مهذب الاسماء) (تاج المصادر بیهقی). دایگی. تربیة الولد. (تعریفات جرجانی). پرستاری؛ و صاحب کشاف الفنون گوید: بکسر حاء حطی و ضاد معجمه، در لغت مصدر حضن الصبی است، یعنی کودک را پرورید، چنان که در قاموس گفته و در شرع، پرورش دادن مادر یادایه یا غیر آنهاست کودک یا دوشیزه ای را که کودک باشد. کذا فی جامع الرموز. دایگی کردن و بچهٔ غیری را شیر دادن. (از لطائف و کنز و منتخب، بنقل غیاث). دایگی و محافظت در تربیت و حفاظت. حضانت طفل (پسر یا دختر) در مدت دو سال شیرخوارگی با مادر است، در صورتی که با همان شرایط که دیگران حاضر به نگهداری از طفل هستند او هم قانع باشد؛ و بعد از این تا سن هفت سالگی نیز حضانت مادر باقی است اگر طفل دختر باشد. در صورت مرگ پدر تا سن بلوغ طفل، حق حضانت مادر باقی خواهد ماند اعم از این که طفل، دختر باشد یا پسر: این حضانت دید با صد رابطه که بپروردم ورا بی واسطه. مولوی. || زیر بال گرفتن مرغ بیضه و جوجه را. || دور کردن کسی را از کار. واداشتن کسی را از حاجت وی. (تاج المصادر بیهقی). دور کردن کسی را از کاری. بازداشتن. (دهار).
سپس به کار گرفته شدن این واژه از راه موارد مشابه، دایرهٔ به کارگیری این واژه را گسترد و معنای آن به سرپرستی از هر بچه حیوانی توسط مادر، تعمیم یافت. سپس تر این معنا هم گسترده تر شد و به سرپرستی از فرزندان کم سن و سال انسان آن هم توسط مادر و همچنین پدر یا هر کس دیگری، ارتقاء یافت.
تصریح به واژهٔ مادر و سپس به کار گرفتن حرف "یا"، بیانگر آن است که مادر دارای حق تقدم در حضانت است.
عبارت "هر شخصی" بر هر کسی به جز اولیای قهری نیز دلالت می کند. زیرا:
نخست، اصالت العموم مستلزم آن است که تا زمانی که حکمی به استثنای فرد یا افرادی نشده، مفهوم عام، بر همهٔ افراد، دلالت کند.
دوم این که پدر و پدر بزرگ که از زمرهٔ اولیای قهری هستند، کم کسانی نیستند که از قلم قانونگذار، جا افتاده باشند و در ضمن، تعداد اولیای قهری محدود است و شمارش شدنش باعث سختی قانونگذار نمی شود.
حِضانَت یک واژهٔ عربی است. این واژه، مصدر ثلاثی مجرد از ریشهٔ «حضن» است. مردمان عرب، این واژه را در زمانی به کار می برده اند که می خواستند برای نمونه حالت مرغی را بیان کنند که جوجه هایش را که خیلی ضعیف بودند، برای صیانت از پرندگان شکارچی و موجودات مزاحم و همچنین خوراک دادن، به زیر پر می گیرد و هر کس بخواهد به این جوجه ها دست درازی کند، مرغ او را نوک می زند و به طور خلاصه هر کاری که مرغ بتواند، از بن جان برای سرپرستی جوجه ها انجام دهد.حتی مردمان عرب، ممکن است این واژه را در جایی به کار برده باشند که مرغ یا به طور کلی، هر پرنده ای، تخم ها را در زیر پر گرفته باشد تا جوجه به عمل آید. در فرهنگ لغت دهخدا، ذیل واژهٔ حضانت، چنین آمده:
حِ نَ] (ع مص) حضن. در کنار گرفتن کودک را. پرورش دادن کودک را. پروردن بچه را. پروریدن طفل را. در کنار گرفتن کودک را و پرورش دادن او را. در بغل گرفتن صبی را. بچه پروردن. || دایگی کردن. (دهار) (مهذب الاسماء) (تاج المصادر بیهقی). دایگی. تربیة الولد. (تعریفات جرجانی). پرستاری؛ و صاحب کشاف الفنون گوید: بکسر حاء حطی و ضاد معجمه، در لغت مصدر حضن الصبی است، یعنی کودک را پرورید، چنان که در قاموس گفته و در شرع، پرورش دادن مادر یادایه یا غیر آنهاست کودک یا دوشیزه ای را که کودک باشد. کذا فی جامع الرموز. دایگی کردن و بچهٔ غیری را شیر دادن. (از لطائف و کنز و منتخب، بنقل غیاث). دایگی و محافظت در تربیت و حفاظت. حضانت طفل (پسر یا دختر) در مدت دو سال شیرخوارگی با مادر است، در صورتی که با همان شرایط که دیگران حاضر به نگهداری از طفل هستند او هم قانع باشد؛ و بعد از این تا سن هفت سالگی نیز حضانت مادر باقی است اگر طفل دختر باشد. در صورت مرگ پدر تا سن بلوغ طفل، حق حضانت مادر باقی خواهد ماند اعم از این که طفل، دختر باشد یا پسر: این حضانت دید با صد رابطه که بپروردم ورا بی واسطه. مولوی. || زیر بال گرفتن مرغ بیضه و جوجه را. || دور کردن کسی را از کار. واداشتن کسی را از حاجت وی. (تاج المصادر بیهقی). دور کردن کسی را از کاری. بازداشتن. (دهار).
سپس به کار گرفته شدن این واژه از راه موارد مشابه، دایرهٔ به کارگیری این واژه را گسترد و معنای آن به سرپرستی از هر بچه حیوانی توسط مادر، تعمیم یافت. سپس تر این معنا هم گسترده تر شد و به سرپرستی از فرزندان کم سن و سال انسان آن هم توسط مادر و همچنین پدر یا هر کس دیگری، ارتقاء یافت.
wiki: حضانت
دانشنامه آزاد فارسی
حِضانَت
(در لغت به معنای در آغوش گرفتن و مراقبت و پروردن و نگهداری کودک) در اصطلاح حقوق، نیز به همین معناست. در قانون مدنی ایران حضانت تعریف نشده و مادۀ ۱۱۶۸ قانون به موضوع حضانت اشاره کرده و می گوید «نگاهداری اطفال هم حق و هم تکلیف ابوین است». در مورد حق حضانت طفل مادۀ ۱۱۶۹ همان قانون مقرر کرده «برای نگهداری طفل، مادر تا دو سال از تاریخ ولادت او اولویت خواهد داشت. پس از انقضای این مدت، حضانت با پدر است، مگر نسبت به اطفال اناث که تا سال هفتم، حضانت آن ها با مادر خواهد بود». در مورد تکلیف بودن حضانت طفل، مادۀ ۱۱۷۲ قانون مدنی تصریح دارد که «هیچ یک از ابوین حق ندارد در مدتی که حضانت طفل با اوست، از نگهداری او امتناع کند. در صورت امتناع یکی از ابوین، حاکم باید به تقاضای دیگری یا تقاضای قیّم یا یکی از اقربا و یا به تقاضای مدعی العموم نگهداری طفل را به هریک از ابوین که حضانت برعهدۀ اوست، الزام کند و در صورتی که الزام ممکن یا مؤثر نباشد، حضانت را به خرج پدر و هرگاه پدر فوت شده باشد، به خرج مادر تأمین کند». با توجه به اهمیت حضانت و نگهداری طفل، در صورتی که مادر یا پدر صلاحیت های لازم را ازدست بدهند، حق حضانت او ساقط می شود، مانند جنون مادر یا شوهر کردن او با دیگری در مدتی که حضانت طفل با اوست (مادۀ ۱۱۷۰ قانون مدنی). همچنین هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست صحت جسمانی یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد، محکمه می تواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیّم او یا به تقاضای مدعی العموم هر تصمیمی را، که برای حضانت طفل مقتضی بداند، اتخاذ کند (مادۀ ۱۱۷۳ قانون مدنی). با وجود این، به موجب قانون مادۀ واحدۀ واگذاری حضانت فرزندان صغیر یا محجور به مادران آن ها (مصوب ۶/۵/۱۳۶۴ش)، حضانت فرزندان صغیر یا محجوری که پدرانشان شهید یا فوت شده باشد با مادران آن ها خواهد بود، مگر آن که دادگاه صالح به عدم صلاحیت مادر حکم کند. همچنین به موجب تبصرۀ دو همین قانون، ازدواج مادران مذکور در قانون یادشده، مانع از حق حضانت آن ها نمی شود. هزینۀ نگهداری و حضانت طفل، حتی در دورانی که قانوناً حق مادر است برعهدۀ پدر است و حضانت مادر، مانع از اعمال ولایت پدر نیست.
(در لغت به معنای در آغوش گرفتن و مراقبت و پروردن و نگهداری کودک) در اصطلاح حقوق، نیز به همین معناست. در قانون مدنی ایران حضانت تعریف نشده و مادۀ ۱۱۶۸ قانون به موضوع حضانت اشاره کرده و می گوید «نگاهداری اطفال هم حق و هم تکلیف ابوین است». در مورد حق حضانت طفل مادۀ ۱۱۶۹ همان قانون مقرر کرده «برای نگهداری طفل، مادر تا دو سال از تاریخ ولادت او اولویت خواهد داشت. پس از انقضای این مدت، حضانت با پدر است، مگر نسبت به اطفال اناث که تا سال هفتم، حضانت آن ها با مادر خواهد بود». در مورد تکلیف بودن حضانت طفل، مادۀ ۱۱۷۲ قانون مدنی تصریح دارد که «هیچ یک از ابوین حق ندارد در مدتی که حضانت طفل با اوست، از نگهداری او امتناع کند. در صورت امتناع یکی از ابوین، حاکم باید به تقاضای دیگری یا تقاضای قیّم یا یکی از اقربا و یا به تقاضای مدعی العموم نگهداری طفل را به هریک از ابوین که حضانت برعهدۀ اوست، الزام کند و در صورتی که الزام ممکن یا مؤثر نباشد، حضانت را به خرج پدر و هرگاه پدر فوت شده باشد، به خرج مادر تأمین کند». با توجه به اهمیت حضانت و نگهداری طفل، در صورتی که مادر یا پدر صلاحیت های لازم را ازدست بدهند، حق حضانت او ساقط می شود، مانند جنون مادر یا شوهر کردن او با دیگری در مدتی که حضانت طفل با اوست (مادۀ ۱۱۷۰ قانون مدنی). همچنین هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست صحت جسمانی یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد، محکمه می تواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیّم او یا به تقاضای مدعی العموم هر تصمیمی را، که برای حضانت طفل مقتضی بداند، اتخاذ کند (مادۀ ۱۱۷۳ قانون مدنی). با وجود این، به موجب قانون مادۀ واحدۀ واگذاری حضانت فرزندان صغیر یا محجور به مادران آن ها (مصوب ۶/۵/۱۳۶۴ش)، حضانت فرزندان صغیر یا محجوری که پدرانشان شهید یا فوت شده باشد با مادران آن ها خواهد بود، مگر آن که دادگاه صالح به عدم صلاحیت مادر حکم کند. همچنین به موجب تبصرۀ دو همین قانون، ازدواج مادران مذکور در قانون یادشده، مانع از حق حضانت آن ها نمی شود. هزینۀ نگهداری و حضانت طفل، حتی در دورانی که قانوناً حق مادر است برعهدۀ پدر است و حضانت مادر، مانع از اعمال ولایت پدر نیست.
wikijoo: حضانت
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] به حفظ و نگهداری و تربیت طفل حضانت گفته می شود.
معنای اصطلاحی آن نیز از معنای لغوی جدا نگشته است. برخی از فقهای امامیه در تعریف آن چنین گفته اند: «حضانت عبارت است از ولایت و سلطنت بر تریبت طفل و متعلقات آن از قبیل نگهداری کودک، گذاشتن آن در بستر، سرمه کشیدن، پاکیزه نگه داشتن، شستن جامه های او و مانند آن».
بیان تعریف فقها از حضانت
فقها در تعریف حضانت از کلمه تربیت استفاده کرده اند که ناظر به دو جنبه روحی و جسمی، مادی و معنوی است؛ یعنی حضانت اختصاص به پرورش جسمی ندارد؛ از این رو در حقوق اسلام شخصی که حضانت طفل به او سپرده می شود باید آزاد، مسلمان (در صورتی که خود طفل مسلمان باشد) و امین باشد. از همین رو برخی از فقهای امامیه گفته اند: «مادری که عهده دار حضانت است، نمی تواند طفل را از شهر به روستا ببرد، زیرا تعلیم و تربیت کودک در شهر بهتر از روستا تأمین می گردد».
اختلاف نظر فقها در حضانت
در اینکه حضانت حق محض یا هم حق و هم تکلیف است، فقهای امامیه اختلاف نظر دارند و سه نظریه در این مسأله ارائه شده است.
← نظرات فقهای امامیه در حق محض یا حق و تکلیف بودن حضانت
...
معنای اصطلاحی آن نیز از معنای لغوی جدا نگشته است. برخی از فقهای امامیه در تعریف آن چنین گفته اند: «حضانت عبارت است از ولایت و سلطنت بر تریبت طفل و متعلقات آن از قبیل نگهداری کودک، گذاشتن آن در بستر، سرمه کشیدن، پاکیزه نگه داشتن، شستن جامه های او و مانند آن».
بیان تعریف فقها از حضانت
فقها در تعریف حضانت از کلمه تربیت استفاده کرده اند که ناظر به دو جنبه روحی و جسمی، مادی و معنوی است؛ یعنی حضانت اختصاص به پرورش جسمی ندارد؛ از این رو در حقوق اسلام شخصی که حضانت طفل به او سپرده می شود باید آزاد، مسلمان (در صورتی که خود طفل مسلمان باشد) و امین باشد. از همین رو برخی از فقهای امامیه گفته اند: «مادری که عهده دار حضانت است، نمی تواند طفل را از شهر به روستا ببرد، زیرا تعلیم و تربیت کودک در شهر بهتر از روستا تأمین می گردد».
اختلاف نظر فقها در حضانت
در اینکه حضانت حق محض یا هم حق و هم تکلیف است، فقهای امامیه اختلاف نظر دارند و سه نظریه در این مسأله ارائه شده است.
← نظرات فقهای امامیه در حق محض یا حق و تکلیف بودن حضانت
...
wikifeqh: فقهی به معنای نگهداری و تربیت کودک است. حضانت کودک بر عهده پدر و مادر است. بسیاری از فقیهان معتقدند هرگاه پدر و مادر کودک، از همدیگر جدا شوند، حضانت دختر تا هفت سالگی و پسر تا دو سالگی بر عهده مادر بوده و پس از آن بر عهده پدر است.
بر اساس نظریه برخی دیگر از فقهاء و قانون مدنی ایران، حضانت تا سن هفت سالگی بر عهده مادر و پس از آن (تا زمان بلوغ و رشد فرزند) بر عهده پدر خواهد بود.
با مرگ هر کدام از والدین، حضانت به دیگری منتقل می شود و در صورت وفات هردو، بر عهده جد پدری است و در صورت نبودن او، بر عهده سایر بستگان بر اساس رتبه آنها در ارث خواهد بود. حضانت کودک نامشروع بر عهده پدر واقعی اوست. در فقه اسلامی شرایط و احکام خاصی برای حضانت و حضانت کننده تعیین شده است.
حضانت، اصطلاحی فقهی به معنای تربیت و نگهداری از کودک است که در باب نکاح، طلاق و لُقطه از فقه اسلامی، درباره آن بحث می شود.
با مرگ هر کدام از والدین، حضانت به دیگری منتقل می شود و در صورت وفات هردو، بر عهده جد پدری است و در صورت نبودن او، بر عهده سایر بستگان بر اساس رتبه آنها در ارث خواهد بود. حضانت کودک نامشروع بر عهده پدر واقعی اوست. در فقه اسلامی شرایط و احکام خاصی برای حضانت و حضانت کننده تعیین شده است.
حضانت، اصطلاحی فقهی به معنای تربیت و نگهداری از کودک است که در باب نکاح، طلاق و لُقطه از فقه اسلامی، درباره آن بحث می شود.
wikishia: حضانت
کلمات دیگر: