کلمه جو
صفحه اصلی

جرهم

فرهنگ فارسی

ابن ناشر . همان جرثوم بن ناشر است

لغت نامه دهخدا

جرهم . [ ج ُ هَُ ] (اِخ ) قبیله ای است از یمن که در حوالی مکه ٔ معظمه فرودآمدند و حضرت اسماعیل در آن قبیله تزوج کرد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). صاحب صبح الاعشی آرد: طایفه ٔ اول از عرب عاربه طائفه ٔ بنوجرهم بن قحطان است . و این طائفه غیر از طائفه ٔ جرهم اولی است .و آنان ابتدا در یمن سکونت داشتند، سپس به حجاز مهاجرت کردند و در همان جا اقامت گزیدند تا زمانی که ابراهیم با فرزند خود اسماعیل به مکه آمد و همین طایفه در مکه بر آنان وارد شدند و در آنجا توطن اختیار کردند. (از صبح الاعشی ج 1 ص 315). جدی جاهلی و قدیم است که خود و اعقاب وی بر حجاز حکمران بودند تا زمانی که عمالقه بر آنان چیره شدند و در زمان بنیان گذاشتن خانه ٔ کعبه در مکه امر خانه داری کعبه بدست آنها بود تااینکه خزاعه بر آنان پیروز شدند و آنها به یمن مهاجرت کردند. (از اعلام زرکلی ). و رجوع به انساب سمعانی و تاریخ سیستان صص 46 - 47 و عیون الاخبار ج 2 ص 114 و کتاب التاج ص 83 و البیان و التبیین ج 1 ص 164 و ج 2 ص 89 و تاریخ گزیده صص 33 - 34 و المعجم فی معاییر اشعار العجم و نزهة القلوب ج 3 ص 3 و قاموس الاعلام ترکی شود.


جرهم . [ ج ُ هَُ ](ع اِ) ابن الکلبی گوید: این کلمه معرب است بگمان وی اصل آن «ذرهم » بود و در تعریب جرهم شده است . و گروهی گویند: نام عربی است . (از المعرب جوالیقی ص 100).


جرهم . [ ج ُ هَُ ] (اِخ ) ابن ناشر. همان جرثوم بن ناشراست . (از منتهی الارب ). رجوع به جرثوم بن ناشر شود.


جرهم. [ ج ُ هَُ ]( ع اِ ) ابن الکلبی گوید: این کلمه معرب است بگمان وی اصل آن «ذرهم » بود و در تعریب جرهم شده است. و گروهی گویند: نام عربی است. ( از المعرب جوالیقی ص 100 ).

جرهم. [ ج ُ هَُ ] ( اِخ ) قبیله ای است از یمن که در حوالی مکه معظمه فرودآمدند و حضرت اسماعیل در آن قبیله تزوج کرد. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). صاحب صبح الاعشی آرد: طایفه اول از عرب عاربه طائفه بنوجرهم بن قحطان است. و این طائفه غیر از طائفه جرهم اولی است.و آنان ابتدا در یمن سکونت داشتند، سپس به حجاز مهاجرت کردند و در همان جا اقامت گزیدند تا زمانی که ابراهیم با فرزند خود اسماعیل به مکه آمد و همین طایفه در مکه بر آنان وارد شدند و در آنجا توطن اختیار کردند. ( از صبح الاعشی ج 1 ص 315 ). جدی جاهلی و قدیم است که خود و اعقاب وی بر حجاز حکمران بودند تا زمانی که عمالقه بر آنان چیره شدند و در زمان بنیان گذاشتن خانه کعبه در مکه امر خانه داری کعبه بدست آنها بود تااینکه خزاعه بر آنان پیروز شدند و آنها به یمن مهاجرت کردند. ( از اعلام زرکلی ). و رجوع به انساب سمعانی و تاریخ سیستان صص 46 - 47 و عیون الاخبار ج 2 ص 114 و کتاب التاج ص 83 و البیان و التبیین ج 1 ص 164 و ج 2 ص 89 و تاریخ گزیده صص 33 - 34 و المعجم فی معاییر اشعار العجم و نزهة القلوب ج 3 ص 3 و قاموس الاعلام ترکی شود.

جرهم. [ ج ُ هَُ ] ( اِخ ) ابن ناشر. همان جرثوم بن ناشراست. ( از منتهی الارب ). رجوع به جرثوم بن ناشر شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی حج] جُرْهُم ، از مشهورترین قبایل قَحطانی یمن در روزگار کهن است که به منطقه حجاز کوچ کرده بودند. جرهمیان پس از مهاجرت به مکه، با گسترش قلمرو و جنگ با دیگر قبائل حجاز مانند عمالقه، حاکمیت مکه را تا چند سده به دست گرفتند.
پس از سکونت هاجر و اسماعیل در مکه و جوشش چشمه زمزم، جرهمیان که پیشتر در پیرامون مکه ساکن بودند، در کنار زمزم که در آن روزگار ساکنی نداشت، سکنا گزینند.
اسماعیل(ع) در بین جرهمیان رشد کرد و از آنان زن گرفت و صاحب فرزندانی شد. اندکی بعد، با بازگشت حضرت ابراهیم(ع)، ایشان به همراه پدر، خانه کعبه را بنا کردند. در گزارشی از همکاری جرهم با ابراهیم(ع) در ساخت کعبه سخن رفته است.


کلمات دیگر: