تاریخ یمینی
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
تاریخ یمینی (نام دیگر: تاریخ عُتبی) کتابی تاریخی به عربی دربارهٔ ابومنصور ناصرالدین سبکتگین و محمود غزنوی و اوضاع ایران تا اوایل سده ۵ق، نوشته ابونصر محمدبن عبدالجبار عتبی است. این کتاب از مهمترین تواریخ عصر غزنوی و از کهنترین تاریخنامه های ایرانی است.
این کتاب در زمان سلطان محمود غزنوی نوشته شده و به مناسبت لقب یمین الدوله محمود، به یمینی نادار شد. انشای کتاب بسیار مشکل و با نثری سنگین و متکلف بوده که فهم کتاب را دشوار می کرد. به همین دلیل در سده ۷ق، ابوالشرف ناصح جرفادقانی (گلپایگانی) شرحی بر کتاب نوشت و همزمان نیز کتاب به فارسی هم ترجمه شد که به ترجمه تاریخ یمینی نامدار است.
عتبی غزوات محمود غزنوی را در هند را به شرح آورده و می توان گفت که در این زمینه داد سخن را داده است. همچنین به دیگر سلسله های آن زمان پرداخته و جز سلسله سامانیان دربارهٔ امرای سیستان، آل زیار، سیمجوریان خانیان، آل فریغون، غوریان، پادشاهان غرجستان، دیلمیان، خوارزمشاهیان و افغانیان نیز شرح داده است. دربارهٔ مسائل گوناگون مذهبی و اجتماعی نیز اشاراتی در کتاب هست که از شیوه بینش مردم در سده ۴ و سده ۵ق و آداب و رسوم اجتماع آن روزگار حکایت می کند.
تاریخ یمینی مشتمل است بر دیباچه و سپس به شرح ظهور امیر ابومنصور ناصرالدین سبکتگین در زمان سامانیان و فتح های او، وقایع دوران نوح بن منصور سامانی و شرح حال قابوس بن وشمگیر زیاری و فخرالدوله بُوَیهی و مناسبات امیر ابومنصور ناصرالدین سبکتگین و خلف بن احمد صفاری، همچنین تفصیل منازعه امرای سامانی بر سر قدرت و منصب سپهسالاری خراسان و سرانجام حمله بُغراخان ترک و تقسیم قلمرو سامانیان میان دو سلسله ترک قراخانیان و غزنویان پرداخته است؛ از ینرو نیمه نخست کتاب را می توان «تاریخنامه سامانیان از هنگام انحطاط تا انقراض» خواند. پس از آن به احوال و اخبار و نبردهای محمود غزنوی پرداخته شده است که نیمه دوم کتاب را تشکیل می دهد. کتاب با رساله ای در رثای امیرنصربن سبکتگین (والی نیشابور و برادر محمود) و فصلی در بدگویی از امیر ابوالحسن بَغَوی، به سبب رنجش عتبی از وی، پایان می یابد.
این کتاب در زمان سلطان محمود غزنوی نوشته شده و به مناسبت لقب یمین الدوله محمود، به یمینی نادار شد. انشای کتاب بسیار مشکل و با نثری سنگین و متکلف بوده که فهم کتاب را دشوار می کرد. به همین دلیل در سده ۷ق، ابوالشرف ناصح جرفادقانی (گلپایگانی) شرحی بر کتاب نوشت و همزمان نیز کتاب به فارسی هم ترجمه شد که به ترجمه تاریخ یمینی نامدار است.
عتبی غزوات محمود غزنوی را در هند را به شرح آورده و می توان گفت که در این زمینه داد سخن را داده است. همچنین به دیگر سلسله های آن زمان پرداخته و جز سلسله سامانیان دربارهٔ امرای سیستان، آل زیار، سیمجوریان خانیان، آل فریغون، غوریان، پادشاهان غرجستان، دیلمیان، خوارزمشاهیان و افغانیان نیز شرح داده است. دربارهٔ مسائل گوناگون مذهبی و اجتماعی نیز اشاراتی در کتاب هست که از شیوه بینش مردم در سده ۴ و سده ۵ق و آداب و رسوم اجتماع آن روزگار حکایت می کند.
تاریخ یمینی مشتمل است بر دیباچه و سپس به شرح ظهور امیر ابومنصور ناصرالدین سبکتگین در زمان سامانیان و فتح های او، وقایع دوران نوح بن منصور سامانی و شرح حال قابوس بن وشمگیر زیاری و فخرالدوله بُوَیهی و مناسبات امیر ابومنصور ناصرالدین سبکتگین و خلف بن احمد صفاری، همچنین تفصیل منازعه امرای سامانی بر سر قدرت و منصب سپهسالاری خراسان و سرانجام حمله بُغراخان ترک و تقسیم قلمرو سامانیان میان دو سلسله ترک قراخانیان و غزنویان پرداخته است؛ از ینرو نیمه نخست کتاب را می توان «تاریخنامه سامانیان از هنگام انحطاط تا انقراض» خواند. پس از آن به احوال و اخبار و نبردهای محمود غزنوی پرداخته شده است که نیمه دوم کتاب را تشکیل می دهد. کتاب با رساله ای در رثای امیرنصربن سبکتگین (والی نیشابور و برادر محمود) و فصلی در بدگویی از امیر ابوالحسن بَغَوی، به سبب رنجش عتبی از وی، پایان می یابد.
wiki: تاریخ یمینی
دانشنامه آزاد فارسی
تاریخ یَمینی
(یا: تاریخ عُتْبی) کتابی به عربی، در تاریخ ایران از فرمانروایی نوح سامانی تا روزگار محمود غزنوی، در ۴۱۲ق، تألیف ابونصر محمد عُتبی. نثر کتاب دشوار و ادیبانه است. در ۶۰۳ق جُرفادقانی کتاب را به فارسی شیوا و روان ترجمه کرد و تکمله ای شامل حوادث ۵۸۲ تا ۶۰۳ق بر آن افزود. بر این کتاب، شرح هایی نوشته شده است، از جمله شرح قاسم بن حسین خوارزمی در قرن ۶ق؛ شرح حَمیدالدین ابوعبدالله نِجاتی به نام بَساتین الفُضلا و رَیاحین العُقلاء (تبریز، ۷۰۹ ق)؛ شرح احمد بن علی مَنینی به نام الفتح الوَهْبی علی تاریخ ابی نصر العُتْبی در قرن ۱۲ق. این کتاب به زبان های ترکی و انگلیسی نیز ترجمه شده است. ترجمۀ تاریخ یمینی به قلم جرفادقانی در تهران به سعی و کوشش دکتر جعفر شعار چاپ و منتشر شده است.
(یا: تاریخ عُتْبی) کتابی به عربی، در تاریخ ایران از فرمانروایی نوح سامانی تا روزگار محمود غزنوی، در ۴۱۲ق، تألیف ابونصر محمد عُتبی. نثر کتاب دشوار و ادیبانه است. در ۶۰۳ق جُرفادقانی کتاب را به فارسی شیوا و روان ترجمه کرد و تکمله ای شامل حوادث ۵۸۲ تا ۶۰۳ق بر آن افزود. بر این کتاب، شرح هایی نوشته شده است، از جمله شرح قاسم بن حسین خوارزمی در قرن ۶ق؛ شرح حَمیدالدین ابوعبدالله نِجاتی به نام بَساتین الفُضلا و رَیاحین العُقلاء (تبریز، ۷۰۹ ق)؛ شرح احمد بن علی مَنینی به نام الفتح الوَهْبی علی تاریخ ابی نصر العُتْبی در قرن ۱۲ق. این کتاب به زبان های ترکی و انگلیسی نیز ترجمه شده است. ترجمۀ تاریخ یمینی به قلم جرفادقانی در تهران به سعی و کوشش دکتر جعفر شعار چاپ و منتشر شده است.
wikijoo: تاریخ_یمینی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تاریخ یمینی (ابهام زدایی). تاریخ یمینی ممکن است عنوان برای کتاب های ذیل باشد: • تاریخ یمینی (ابونصر عتبی)، نوشته ابونصر محمد بن عبد الجبار عتبی در حدود ۴۱۱• تاریخ یمینی (ترجمه)، نوشته ابونصر محمد بن عبد الجبار عتبی در حدود ۴۱۱ و دارای ترجمه های متعدد
...
...
wikifeqh: قرن پنجم، نوشته ابونصر محمد بن عبد الجبار عتبی در حدود ۴۱۱. این کتاب از مهمترین تواریخ عصر غزنوی و از کهن ترین تاریخنامه های ایرانی است. عتبی (متوفی ۴۲۷ یا ۴۱۳ یا ۴۳۱) از مترسلان زبردست عربی زبان ایرانی بود که چندی در دربار ابوعلی سیمجور و سپس دربار سبکتگین در خراسان به دبیری اشتغال داشت.
او این کتاب را به خواهش جلال الدوله، ولیعهد سلطان محمود، نوشت و آن را به مناسبت لقب سلطان محمود (یمین الدوله)، تاریخ یمینی نامید.
اهمیت تاریخ یمینی
تاریخ یمینی شامل وقایع مهم تاریخی ایران، بویژه قلمرو شرقی آن، از دوره امیررضی نوح بن منصور سامانی تا زمان سلطان محمود غزنوی است. همچنین دارای مطالبی است راجع به خلفای عباسی، صفاریان، زیاریان، سیمجوریان، آل بویه، ایلک خانیان (قراخانیان)، افغانیان و حکومتهای محلی خراسان، مانند فریغونیان و غوریان، و شاهان غَرجستان و خوارزمشاهیان، که اهمیت ویژه ای دارد.
از آن جا که این کتاب به شرح جنگ های سلطان محمود و فتح های وی در هندوستان و اغراق در ستایش او پرداخته است، می توان آن را جزو تاریخنامه های «درباری» دانست.
مضمون تاریخ یمینی
عتبی درباره اوضاع سیاسی، مذهبی، اجتماعی و علمی زمان خود نیز مطالبی آورده است که اهمیت بسیار دارد، و از جمله آنهاست مطالبی درباره روابط غزنویان با خلفای بغداد، سرگذشت برخی از خاندان ها و علمای نامدار و وزرای بزرگ غزنوی، فتنه کرّامیه، تبلیغات اسماعیلیّه، قحط سالی در نیشابور و موقعیت اجتماعی و فرهنگی غزنه (پایتخت غزنویان). تاریخ یمینی، به سبب آن که مؤلف شاهد برخی رویدادها بوده و به اسناد رسمی دستگاه غزنویان دسترسی داشته است، از منابع بسیار مهم عصر غزنوی به شمارمی رود. تاریخ یمینی مشتمل است بر دیباچه و سپس شرح ظهور امیر ابومنصور ناصرالدین سبکتگین در زمان سامانیان و فتحهای او، وقایع دوران نوح بن منصور سامانی و شرح حال قابوس بن وشمگیر زیاری و فخرالدوله بُوَیهی و مناسبات امیر ابومنصور ناصرالدین سبکتگین و خلف بن احمد صفاری، همچنین تفصیل منازعه امرای سامانی بر سر قدرت و منصب سپهسالاری خراسان و سرانجام حمله بُغراخان ترک و تقسیم قلمرو سامانیان میان دو سلسله ترک قراخانیان و غرنویان ازینرو نیمه نخست کتاب را می توان «تاریخنامه سامانیان از هنگام انحطاط تا انقراض» خواند. پس از آن به احوال و اخبار و نبردهای محمود غزنوی پرداخته شده است که نیمه دوم کتاب را تشکیل می دهد.
کتاب با رساله ای در رثای امیرنصر بن سبکتگین (والی نیشابور و برادر محمود) و فصلی در بدگویی از امیرابوالحسن بَغَوی، به سبب رنجش عتبی از وی، پایان می یابد. نثر عتبی دشوار و ادیبانه و در دیباچه کتاب متکلفانه است؛ با این وصف، در سده های متوالی مطمح نظر ادیبان و سرمشق دبیران بوده است، چنانکه به گفته سبکی مردم خوارزم و آن نواحی، نسبت به تاریخ یمینی و ضبط الفاظ آن اهتمامی همچون توجه مردم مغرب اسلامی به مقامات حریری داشته اند.
شروح تاریخ یمینی
...
او این کتاب را به خواهش جلال الدوله، ولیعهد سلطان محمود، نوشت و آن را به مناسبت لقب سلطان محمود (یمین الدوله)، تاریخ یمینی نامید.
اهمیت تاریخ یمینی
تاریخ یمینی شامل وقایع مهم تاریخی ایران، بویژه قلمرو شرقی آن، از دوره امیررضی نوح بن منصور سامانی تا زمان سلطان محمود غزنوی است. همچنین دارای مطالبی است راجع به خلفای عباسی، صفاریان، زیاریان، سیمجوریان، آل بویه، ایلک خانیان (قراخانیان)، افغانیان و حکومتهای محلی خراسان، مانند فریغونیان و غوریان، و شاهان غَرجستان و خوارزمشاهیان، که اهمیت ویژه ای دارد.
از آن جا که این کتاب به شرح جنگ های سلطان محمود و فتح های وی در هندوستان و اغراق در ستایش او پرداخته است، می توان آن را جزو تاریخنامه های «درباری» دانست.
مضمون تاریخ یمینی
عتبی درباره اوضاع سیاسی، مذهبی، اجتماعی و علمی زمان خود نیز مطالبی آورده است که اهمیت بسیار دارد، و از جمله آنهاست مطالبی درباره روابط غزنویان با خلفای بغداد، سرگذشت برخی از خاندان ها و علمای نامدار و وزرای بزرگ غزنوی، فتنه کرّامیه، تبلیغات اسماعیلیّه، قحط سالی در نیشابور و موقعیت اجتماعی و فرهنگی غزنه (پایتخت غزنویان). تاریخ یمینی، به سبب آن که مؤلف شاهد برخی رویدادها بوده و به اسناد رسمی دستگاه غزنویان دسترسی داشته است، از منابع بسیار مهم عصر غزنوی به شمارمی رود. تاریخ یمینی مشتمل است بر دیباچه و سپس شرح ظهور امیر ابومنصور ناصرالدین سبکتگین در زمان سامانیان و فتحهای او، وقایع دوران نوح بن منصور سامانی و شرح حال قابوس بن وشمگیر زیاری و فخرالدوله بُوَیهی و مناسبات امیر ابومنصور ناصرالدین سبکتگین و خلف بن احمد صفاری، همچنین تفصیل منازعه امرای سامانی بر سر قدرت و منصب سپهسالاری خراسان و سرانجام حمله بُغراخان ترک و تقسیم قلمرو سامانیان میان دو سلسله ترک قراخانیان و غرنویان ازینرو نیمه نخست کتاب را می توان «تاریخنامه سامانیان از هنگام انحطاط تا انقراض» خواند. پس از آن به احوال و اخبار و نبردهای محمود غزنوی پرداخته شده است که نیمه دوم کتاب را تشکیل می دهد.
کتاب با رساله ای در رثای امیرنصر بن سبکتگین (والی نیشابور و برادر محمود) و فصلی در بدگویی از امیرابوالحسن بَغَوی، به سبب رنجش عتبی از وی، پایان می یابد. نثر عتبی دشوار و ادیبانه و در دیباچه کتاب متکلفانه است؛ با این وصف، در سده های متوالی مطمح نظر ادیبان و سرمشق دبیران بوده است، چنانکه به گفته سبکی مردم خوارزم و آن نواحی، نسبت به تاریخ یمینی و ضبط الفاظ آن اهتمامی همچون توجه مردم مغرب اسلامی به مقامات حریری داشته اند.
شروح تاریخ یمینی
...
wikifeqh: الیمینی کتابی تاریخی شامل وقایع تاریخی از اواخر سامانیان تا زمان سلطان محمود به زبان عربی است که توسط جرفادقانی و چند مترجم دیگر به زبان فارسی ترجمه گردیده است.
۱- نخستین ملحقه کتاب، «خاتمه یمینی» یا حوادث ایام است که به قلم خود جرفادقانی است. این خاتمه، حوادث و وقایع مربوط به زمان نویسنده (اواخر قرن ششم) را بیان می کند که از نظر تاریخی بسیار با ارزش است. در آغاز وقایع، حادثه قران کواکب که انوری نیز آن را پیشگویی کرده و چوبش را خورده بود و پیدایش طوفان سخت و زلزله و نابودی همه موجودات را ذکر می کند، آن گاه توضیح می دهد که یکی از معارف خراسان روایت معروف پیغمبر را که پرسیدند: متی القیامة؟ فرمود، القیامة، و چند بار تکرار کرد، به حساب جمل انداخت و از آن عدد ۵۸۲ به دست آورد و بدین ترتیب مردم از دیار خود آواره شدند، ولی به قول جرفادقانی «تقدیر باری تعالی چنان افتاد که مدت یک ماه برگ بر درخت نجنبید و خرمنها بر صحرا بماند». جرفادقانی در این «خاتمه» به ساده نویسی و نثر مرسل گراییده و عباراتی فصیح و دلپذیر آورده است، چنانکه غالبا از صنعت موازنه و ارداف و تسجیع و ترصیع عاری است، و از این حیث با ترجمه تاریخ یمینی فرق بسیاری دارد. ۲- ملحقه دیگر «آخر یمینی» است که عتبی آن را در پایان کتاب خود آورده و در آن از شخصی به نام ابو الحسن بغوی که از امرا بوده بدگویی کرده است. مترجم این قسمت ابو اسماعیل سعید بن ابی المفاخر اصفهانی معروف به سکری است، و ترجمه در نیمه اول قرن هفتم انجام گرفته است. کاتب نسخه «شع» ابو اسماعیل را که به اندیشه برابری با جرفادقانی افتاده و به ترجمه «آخر یمینی» مبادرت جسته است سخت سرزنش کرده و او را شایسته این کار ندانسته است و حق با اوست. ۳- ترجمه مرثیه امیر نصر بن ناصر الدین سبکتگین است که در سنین جوانی درگذشته است. جرفادقانی عین متن عربی آن را آورده که در کتاب حاضر مندرج است، اما در چاپ سنگی ۱۲۷۲ هجری ترجمه این قسمت به شیوه مصنوع توسط حبیب الدین جرفادقانی بر کتاب الحاق گردیده.
ترجمه ها و شرحهای تاریخ عتبی
عتبی از رجال ادب بشمار است، و انشای عربی کتاب او فنی و پیچیده و نیازمند تفسیر و شرح بوده، و از این رو شروح متعددی بر آن نوشته اند. چلبی این کسان را در شمار شارحان آن آورده است: ۱- مجد الدین کرمانی ۲- صدر الافاضل قاسم پسر حسین خوارزمی (م ۵۵۵ ق) ۳- تاج الدین عیسی پسر محفوظ ۴- حمید الدین ابو عبدالله محمود بن عمر نجاتی نیشابوری، که شرح خود را بساتین العلماء نامیده (معروف به شرح نجاتی) و در آغاز آن گفته است: پس از بررسی پنج شرح این گزارش را نوشته ام و به تبریز (در ۷۰۹ ه. ق.) به پایانش رسانیده، سپس آن را بر قطب شیرازی خواندم و به دستور او بر آن افزودم و به سال ۷۲۱ ه. ق. به پایان رسانیدم (نسخه خطی از این شرح در کتابخانه مجلس شورای ملی ایران هست). ۵- جرفادقانی، که کتاب را به فارسی ترجمه کرده (و همین کتاب حاضر است). ۶- شیخ احمد معین بن علی بن عمر عددی دمشقی (۱۰۸۹- ۱۱۷۳) ه. ق. آن را به سال ۱۱۴۸ ه. ق. تفسیر کرده و به نام الفتح الوهبی (معروف به شرح منینی) در مصر به سال ۱۲۸۶ ه. ق. در دو جلد چاپ شده است. ۷- صاحب ذریعه در ج۴ ص۱۱۶ گوید: «حاج میرزا علی ثقة الاسلام تبریزی (مقتول در ۱۳۳۰ ه. ق.) نیز آن را به امر امیر نظام به فارسی ترجمه کرده است»، ولی آنچه محقق است مرحوم ثقة الاسلام همه کتاب را ترجمه نکرده، بلکه رساله بث- الشکوی را که قسمت دیگری از تاریخ عتبی است به فارسی در آورده، و این ترجمه در سال ۱۳۱۶ ه. ق. به امر حسینعلی خان امیر نظام والی آذربایجان انجام گرفته است. از میان شرحهای مذکور الفتح الوهبی (یا شرح منینی) و شرح نجاتی مشهورند و از مآخذ معتبر به شمار می آیند. ۸- رینولد مستشرق انگلیسی تاریخ یمینی را از روی ترجمه جرفادقانی (کتاب حاضر) به زبان انگلیسی ترجمه کرده و به سال ۱۸۰۸ م. در لندن چاپ کرده است. تاریخ یمینی (متن عربی) در دهلی به سال ۱۸۴۸ م. به کوشش اسپرنگر و در بولاق مصر به سال ۱۲۹۰ ه. ق. و در لاهور به سال ۱۳۰۰ ه. ق. ۱۸۸۳ م. به چاپ رسیده است.
نسخه های ترجمه کتاب
...
۱- نخستین ملحقه کتاب، «خاتمه یمینی» یا حوادث ایام است که به قلم خود جرفادقانی است. این خاتمه، حوادث و وقایع مربوط به زمان نویسنده (اواخر قرن ششم) را بیان می کند که از نظر تاریخی بسیار با ارزش است. در آغاز وقایع، حادثه قران کواکب که انوری نیز آن را پیشگویی کرده و چوبش را خورده بود و پیدایش طوفان سخت و زلزله و نابودی همه موجودات را ذکر می کند، آن گاه توضیح می دهد که یکی از معارف خراسان روایت معروف پیغمبر را که پرسیدند: متی القیامة؟ فرمود، القیامة، و چند بار تکرار کرد، به حساب جمل انداخت و از آن عدد ۵۸۲ به دست آورد و بدین ترتیب مردم از دیار خود آواره شدند، ولی به قول جرفادقانی «تقدیر باری تعالی چنان افتاد که مدت یک ماه برگ بر درخت نجنبید و خرمنها بر صحرا بماند». جرفادقانی در این «خاتمه» به ساده نویسی و نثر مرسل گراییده و عباراتی فصیح و دلپذیر آورده است، چنانکه غالبا از صنعت موازنه و ارداف و تسجیع و ترصیع عاری است، و از این حیث با ترجمه تاریخ یمینی فرق بسیاری دارد. ۲- ملحقه دیگر «آخر یمینی» است که عتبی آن را در پایان کتاب خود آورده و در آن از شخصی به نام ابو الحسن بغوی که از امرا بوده بدگویی کرده است. مترجم این قسمت ابو اسماعیل سعید بن ابی المفاخر اصفهانی معروف به سکری است، و ترجمه در نیمه اول قرن هفتم انجام گرفته است. کاتب نسخه «شع» ابو اسماعیل را که به اندیشه برابری با جرفادقانی افتاده و به ترجمه «آخر یمینی» مبادرت جسته است سخت سرزنش کرده و او را شایسته این کار ندانسته است و حق با اوست. ۳- ترجمه مرثیه امیر نصر بن ناصر الدین سبکتگین است که در سنین جوانی درگذشته است. جرفادقانی عین متن عربی آن را آورده که در کتاب حاضر مندرج است، اما در چاپ سنگی ۱۲۷۲ هجری ترجمه این قسمت به شیوه مصنوع توسط حبیب الدین جرفادقانی بر کتاب الحاق گردیده.
ترجمه ها و شرحهای تاریخ عتبی
عتبی از رجال ادب بشمار است، و انشای عربی کتاب او فنی و پیچیده و نیازمند تفسیر و شرح بوده، و از این رو شروح متعددی بر آن نوشته اند. چلبی این کسان را در شمار شارحان آن آورده است: ۱- مجد الدین کرمانی ۲- صدر الافاضل قاسم پسر حسین خوارزمی (م ۵۵۵ ق) ۳- تاج الدین عیسی پسر محفوظ ۴- حمید الدین ابو عبدالله محمود بن عمر نجاتی نیشابوری، که شرح خود را بساتین العلماء نامیده (معروف به شرح نجاتی) و در آغاز آن گفته است: پس از بررسی پنج شرح این گزارش را نوشته ام و به تبریز (در ۷۰۹ ه. ق.) به پایانش رسانیده، سپس آن را بر قطب شیرازی خواندم و به دستور او بر آن افزودم و به سال ۷۲۱ ه. ق. به پایان رسانیدم (نسخه خطی از این شرح در کتابخانه مجلس شورای ملی ایران هست). ۵- جرفادقانی، که کتاب را به فارسی ترجمه کرده (و همین کتاب حاضر است). ۶- شیخ احمد معین بن علی بن عمر عددی دمشقی (۱۰۸۹- ۱۱۷۳) ه. ق. آن را به سال ۱۱۴۸ ه. ق. تفسیر کرده و به نام الفتح الوهبی (معروف به شرح منینی) در مصر به سال ۱۲۸۶ ه. ق. در دو جلد چاپ شده است. ۷- صاحب ذریعه در ج۴ ص۱۱۶ گوید: «حاج میرزا علی ثقة الاسلام تبریزی (مقتول در ۱۳۳۰ ه. ق.) نیز آن را به امر امیر نظام به فارسی ترجمه کرده است»، ولی آنچه محقق است مرحوم ثقة الاسلام همه کتاب را ترجمه نکرده، بلکه رساله بث- الشکوی را که قسمت دیگری از تاریخ عتبی است به فارسی در آورده، و این ترجمه در سال ۱۳۱۶ ه. ق. به امر حسینعلی خان امیر نظام والی آذربایجان انجام گرفته است. از میان شرحهای مذکور الفتح الوهبی (یا شرح منینی) و شرح نجاتی مشهورند و از مآخذ معتبر به شمار می آیند. ۸- رینولد مستشرق انگلیسی تاریخ یمینی را از روی ترجمه جرفادقانی (کتاب حاضر) به زبان انگلیسی ترجمه کرده و به سال ۱۸۰۸ م. در لندن چاپ کرده است. تاریخ یمینی (متن عربی) در دهلی به سال ۱۸۴۸ م. به کوشش اسپرنگر و در بولاق مصر به سال ۱۲۹۰ ه. ق. و در لاهور به سال ۱۳۰۰ ه. ق. ۱۸۸۳ م. به چاپ رسیده است.
نسخه های ترجمه کتاب
...
wikifeqh: ترجمه_تاریخ_یمینی
کلمات دیگر: