واژه تشکیک ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • تشکیک (منطق و فلسفه)، اصطلاحی در منطق و فلسفه• تشکیک فلسفی، تشکیک در مراتب وجود دارای حقیقت واحد• تشکیک منطقی، تقسیم خاصی برای مفاهیم در منطق• تشکیک در وجود، در اصطلاح فلسفی، در برابر تواطی• تشکیک در ماهیت، حمل
بر مصادیقش همراه با تخالف و تغایر• تشکیک خاصی، ما به الاختلاف در شیء، عین ما به الاتحاد و بودن اختلاف در مراتب ذات نه به امور زاید بر ذات• تشکیک خاص الخاصی، اختلاف در حقیقت وجود، ولی نه حقیقت در مقابل مفهوم، بلکه حقیقت در مقابل ظل و عکس• تشکیک در عرضی، یکی از اقسام تشکیک• تشکیک عامی، بودن ما به الاختلاف در آن، غیر از ما به الاتحاد
...
wikifeqh: فلسفه می باشد.
در لغت به معنای به شک و تردید انداختن و در اصطلاح، ویژگی الفاظی است که قسم متوسط میان الفاظ متواطی و مشترک اند. متواطی در اصطلاح به مفهوم کلی و لفظی اطلاق می شود که معنای واحد دارد و صدق و حمل آن بر افرادش یکسان و موافق با یکدیگر است. مشترک نیز لفظی است که به چند معنی به کار می رود.
ارسطو در
جدل پس از بیان الفاظی که چند معنی دارند (الفاظ مشترک) و الفاظی که فقط یک معنی دارند (الفاظ متواطی)، به قسمی دیگر از الفاظ می پردازد که به گونه ای غیر از الفاظ مشترک، معانی متعدد دارند. به گزارش ولفسون،
اسکندر افرودیسی در تفسیر سخن ارسطو این قسم الفاظ را مبهم و مشکِّک نامیده است.
انواع الفاظ مشکک
ارسطو در جدل الفاظ مشکک را چهار قسم دانسته است: ۱) الفاظی که به چیزهای مختلفی که یک غایت دارند اطلاق می شوند، مانند اطلاق لفظ «صحّی» بر
دارو و
ورزش که غایت هر دو تندرستی است. مطابق آنچه در ما بعد الطبیعة آمده این الفاظ به چیزهایی اطلاق می شوند که از یک
مبدأ باشند، مانند اطلاق لفظ «طبّی» بر کتاب طبّی و دارو و آلت جراحی. ۲) الفاظی که به چیزهای متضاد اطلاق می شوند، مانند
علم موسیقی که
دانش آواهای هماهنگ و ناهماهنگ است، یا پزشکی که دانش تندرستی و
بیماری است. ۳) الفاظی که به برخی از صفات و اعراض مشترک در
اشیاء که تفاوت آن ها فقط از حیث تقدم و
تأخر است، اطلاق می شوند، مانند لفظ «شیرین» برای شکر و شربت. ۴)الفاظ اضافی (نسبی) و متشابه، مانند کاربرد لفظ «قاعده» یا «مبدأ» برای پایه
دیوار و قلب حیوان؛ زیرا
نسبت پایه دیوار به دیوار مانند نسبت قلب
حیوان به حیوان است ارسطو تشابه را نوعی نسبت می داند، در نتیجه بنا بر قول او الفاظ متشابه باید تحت الفاظ مشکّک قرار گیرند. وی در کتاب
نفس ، بنا بر تفسیر اسکندر افرودیسی، و نیز در مواضعی از مابعدالطبیعة به قسم پنجمِ الفاظ مشکّک اشاره می کند. این الفاظ، بر حسب تقدم و تأخر یا اولویت و آخِریت، بر اشیا اطلاق می شوند، مانند لفظ وجود که، به تصریح او، بر مقولات بر حسب تقدم و تأخر اطلاق می گردد، اول بر
جوهر و سپس بر اعراض حمل می شود.
الفاظ معادل تشکیک
در متون منطقی و
فلسفی اسلامی و به پیروی از آن ها در متن های عبری، در تقریر قول ارسطو از الفاظ مشکّک سخن به میان آمده است. واژه عربی مشکّک ترجمه واژه یونانی است، اما در ترجمه های لاتینیِ آثار ارسطو از عربی، لفظ معادل این اصطلاح یکسان نبوده است. در ترجمه های کهن سده های میانه، واژه مشکّک به لاتینی ترجمه شده است. در سدةهنهم/ پانزدهم در ترجمه هایی که از عبری به لاتینی صورت گرفته و نیز در ترجمه های نو لاتینی از عربی، کلمه را معادل اصطلاحِ مشکّک آورده اند. ولفسون منشأ این اختلاف را نوشته های توماسِ آکوئینی و دیگر فیلسوفان مدرسی می داند که اصطلاحات فلسفی وی را به کار برده اند. او می گوید در
فلسفه اسلامی الفاظ متشابه را جزو الفاظ مشکّک آورده اند، اما در فلسفه توماسِ آکوئینی، واژه های مشکّک ــ که وی آن ها را بوضوح مشخص نمی کند ــ جزو الفاظ متشابه آمده اند و الفاظ متشابه در فلسفه او، مانند الفاظ مشکّک در فلسفه اسلامی، به الفاظی که نه مشترک اند و نه متواطی اطلاق می شوند.
تشکیک از نظر حکیمان اسلامی
...