کلمه جو
صفحه اصلی

تشکیک


مترادف تشکیک : تردید، شبهه، شک، ظن، گمان ، به شبهه افکندن، به شک انداختن، شک آوردن

متضاد تشکیک : یقین، یقین کردن

مترادف و متضاد

۱. تردید، شبهه، شک، ظن، گمان ≠ یقین
۲. به شبهه افکندن، به شکانداختن، شک آوردن ≠ یقین کردن


فرهنگ فارسی

درشک وگمان انداختن، شک آوردن
۱-( مصدر ) در شک انداختندر گمان افکندن. ۲-( مصدر ) شک آوردن . ۳- ( اسم ) شک شبهه . جمع : تشکیکات .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) در شک انداختن ، شک آوردن .

لغت نامه دهخدا

تشکیک.[ ت َ ] ( ع مص ) به شک افکندن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). در گمان افکندن کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). در شک افکندن کسی را. ( غیاث اللغات ). در شک انداختن. ( آنندراج ). || ( اصطلاح منطق ) تشکیک در لغت به معنی شک و تردید است و به این معنی است که یک لفظ دارای مفهوم واحدی باشد ولکن اموری که آن مفهوم شامل آن میشود، متفاوت می باشند به تقدیم و تأخر و بالجمله کلی را مشکک می گویند در صورتی که افراد و مصادیق آن به یکی از جهات با یکدیگر مختلف باشند به نحوی که اطلاق آن بر هر فرد به یکی از جهات اولویت داشته باشد تا اطلاق آن بر فردی دیگر چنانکه اطلاق مفهوم نور بر نور قوی و شدید، مقدم است تا اطلاق آن بر نور ضعیف و اطلاق آب ، بر آب دریا،مقدم است ، تا اطلاق آن بر آب موجود در ظرف کوچک. و اطلاق عالم ، بر شخصی که جامع علوم باشد اولویت و تقدم دارد تا اطلاق آن بر کسی که یک مسأله از علوم را بداند. و بهمین طریق تمام موجودات از لحاظ مراتب وجودی یکسان نمی باشند و هر یک در مرتبت خاصی قرار گرفته اندکه از لحاظ شدت و ضعف متفاوتند. بعضی از لحاظ وجودی مقدم و بعضی مؤخر و همین طور از لحاظ کمی و کیفی وغیره متفاوتند. در هر حال تمام موجودات عالم ، وجوه مشترکی دارند و وجوه امتیازی و همان مابه الامتیاز است که در انواع و افراد، نوعی و صنفی موجب تشکیک است. و هر فردی از نوعی را موجود جدا از سایر افراد همنوع خود نشان میدهد. و تشکیک به همین اعتبار گفته می شود. ( فرهنگ علوم عقلی ). و رجوع به اسفار ج 2 ص 1 شود.
- تشکیک اتفاقی ؛ این اصطلاح را آخوند ملاصدرا در مواردی بکار برده است و ظاهراً مراد او از این نوع تشکیک نحوه تشکیک خاص است که در وجوه قائل است. که نه از قبیل تشکیک عامی است و نه خاصی. و شاید نظر او این باشد که وجود با آنکه در حقیقت نوعیه یکسانند در مراتب مشککند و در عین اتحاد در نوع به کمال و نقص میکند و تشکیک آنها در مراتب است. و آن مراتب هم امور عدمی هستند و بنابراین در عین اتفاق در نوع ،مشکک می باشند. ( از اسفار ج 1 ص 14 ).
- تشکیک خاص ؛ تشکیک را در موردی خاص گویند که مابه الاختلاف در آن عین مابه الاتحادباشد نه به امور زائده بر ذات. ( فرهنگ علوم عقلی ).
- تشکیک عامی ؛ تشکیک را در موردی عامی گویند که مابه الاختلاف در آن غیر مابه الاتحاد باشد. و در حقیقت تشکیک به امور زائده بر ذات باشد از قبیل عوارض و قوابل. ( فرهنگ علوم عقلی دکتر سجادی صص 161 - 162 ). و رجوع به تعریفات جرجانی و کشاف اصطلاحات الفنون شود.

فرهنگ عمید

در شک وگمان انداختن، شک آوردن.

دانشنامه آزاد فارسی

تَشْکیک
(در لغت به معنی در شک انداختن و درگمان افکندن) در منطق و فلسفه، در برابر «تواطی». لفظ یا مفهوم کلی اگر به طور مساوی بر افراد و مصادیق خود اطلاق شود «متواطی» و اگر به طور نامساوی اطلاق شود «مُشَکِّک» نامیده می شود، مانند «نور» که به طور نامساوی بر افراد خود حمل می شود، زیرا نور خورشید، نور چراغ و نور کرم شب تاب، همه نور است، امّا یکی شدیدتر و دیگری ضعیف تر است. می توان تشکیک را به دو گونه تقسیم کرد: ۱. تشکیک در مفهوم یا تشکیک عامّی؛ در این حالت مابه الاختلاف میان افراد، عوارض بیرونی است، مانند صدق «موجودیت» بر سقراط و ارسطو که مابه ا لاشتراک آن ها «موجودیت» و مابه الاختلافشان «زمان» است. در تشکیک عامّی، مافیه التقدم و التأخر (سقراط، ارسطو) با مابه التقدم و التأخر (زمان) متفاوت است. ۲. تشکیک در مصداق یا تشکیک خاصّی؛ در این حالت مافیه التفاوت، عین مابه التفاوت است، مانند تشکیک (شدت و ضعف) حقیقت «نور».

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تشکیک (ابهام زدایی). واژه تشکیک ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • تشکیک (منطق و فلسفه)، اصطلاحی در منطق و فلسفه• تشکیک فلسفی، تشکیک در مراتب وجود دارای حقیقت واحد• تشکیک منطقی، تقسیم خاصی برای مفاهیم در منطق• تشکیک در وجود، در اصطلاح فلسفی، در برابر تواطی• تشکیک در ماهیت، حمل ماهیت بر مصادیقش همراه با تخالف و تغایر• تشکیک خاصی، ما به الاختلاف در شیء، عین ما به الاتحاد و بودن اختلاف در مراتب ذات نه به امور زاید بر ذات• تشکیک خاص الخاصی، اختلاف در حقیقت وجود، ولی نه حقیقت در مقابل مفهوم، بلکه حقیقت در مقابل ظل و عکس• تشکیک در عرضی، یکی از اقسام تشکیک• تشکیک عامی، بودن ما به الاختلاف در آن، غیر از ما به الاتحاد
...

پیشنهاد کاربران

gradation


کلمات دیگر: