[ویکی فقه] تهاجم فرهنگی حرکتی است مرموزانه، حساب شده، همراه با برنامه ریزی دقیق و با استفاده از شیوه ها و ابزار و امکانات متعدد و متنوع، برای سست کردن باورها، دگرگونی ارزش ها، انحراف اندیشه ها، تغییر و تبدیل آداب و سنن و نابودی اصول اخلاقی حاکم بر یک جامعه.
رهبر بیدار دل و آگاه انقلاب تهاجم فرهنگی را این گونه تعریف کرده اند: «تهاجم فرهنگی به این معنی است که یک مجموعه سیاسی یا اقتصادی برای اجرای مقاصد خاص خود و اسیرکردن یک ملت به بنیان های فرهنگی آن ملت هجوم می برند. آن ها هم چیزهای تازه ای را وارد این کشور و ملت می کنند اما به زور و به قصد جایگزین کردن آن ها با فرهنگ و باورهای ملی آن ملت، که نام این، تهاجم فرهنگی است». به عبارت دیگر، تهاجم فرهنگی عبارت است از پوچ و پوک و تهی کردن تفکر و ذهنیت و فرهنگ و تمدن ملی و اصیل یک جامعه و تضعیف شخصیت انسانی افراد آن، با تحمیل ترس و هراس دائم و القای اصول فکری و تحمیل فرهنگ کشور مهاجم به جای آن و این جز با از دست دادن خویشتن و از دست دادن پایه های فکری و اخلاقی اصیل و ملّی صورت نمی گیرد.
تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی
برخی افراد و جریان های مشکوک، مسئله دار و یا فریب خورده که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، نقش ستون پنجم دشمن را در این تهاجم فرهنگی بازی می کنند، برای انحراف اذهان عمومی و به ویژه به قصد خام و خواب نمودن دست اندر کاران امور فرهنگی، و یا به منظور توجیه برخی عملکردها و دیدگاه ها و اندیشه های خویش، وجود جریانی حساب شده و با برنامه از پیش تعیین شده به نام تهاجم فرهنگی را انکار نموده و آن را یک نوع تبادل فرهنگی که همواره در میان ملت ها صورت می گرفته، قلمداد می نمایند.رهبر معظم انقلاب که به حق چونان دیده بانی تیزبین بر بلندای دژ تسخیرناپذیر نظام الهی جمهوری اسلامی، از مدت ها پیش خطر تهاجم فرهنگی را گوشزد کرده بودند، در دیدار با دست اندر کاران امور فرهنگی کشور با بیانی روشن و گویا تفاوت های تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی را باز گفتند. آن بیانات در حقیقت باطل السّحری بود بر همه شیطنت ها و چراغ هدایتی بود برای روشن تر نمودن این راه بار دیگر گوشه ای از آن سخنان حکیمانه را با هم مرور می کنیم:«اولاً این نکته را عرض کنیم که تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی متفاوت است. تبادل فرهنگی لازم است و هیچ ملتی از این که معارفی را در تمام زمینه ها از جمله فرهنگ و مسائلی که عنوان فرهنگ به آن اطلاق می شود از ملت های دیگر بیاموزد، بی نیاز نیست، در همیشه تاریخ هم همین طور بوده و ملت ها در رفت و آمدهایشان با یکدیگر، آداب زندگی، خلقیات، علم، نحوه لباس پوشیدن، آداب معاشرت، زبان، معارف و دین را از هم فرا گرفته اند. این مهم ترین مبادله ملت ها با هم بود که از تبادل اقتصادی و کالا هم مهم تر بوده است. بسیار اتفاق افتاده که این تبادل فرهنگی به تغییر مذهب یک کشور انجامیده است.
← هدف تبادل و تهاجم
اگر چه در طول تاریخ همواره نبرد فرهنگی وجود داشته است اما نباید فراموش کرد که این تهاجم و نبرد فرهنگی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ابعاد تازه تر و گسترده تری به خود گرفته است. اینک تمامی قدرت ها به تکاپو افتاده اند تا از گسترش موج سهمگین انقلاب اسلامی و فرهنگ حرکت آفرین و حیات بخش آن به هر شیوه ممکن جلوگیری نمایند. اشاره به برخی از اعترافات و اقدامات دشمن در این خصوص، این حقیقت را روشن می سازد که تهاجم فرهنگی دشمنان اسلام علیه فرهنگ انقلاب، با گذشته از بسیاری جهات فرق می کند.ترس و وحشت استکبار بدان حد رسیده که ریگان به دانشگاه هاروارد ماموریت داد با تشکیل یک کنفرانس بین المللی و دعوت از سیاست مداران و اسلام شناسان و ایران شناسان، درباره این موضوع به بحث بپردازند که: چگونه می توان از گسترش موج انقلاب اسلامی جلوگیری کرد؟ گورباچف (رهبر شوروی سابق) هنگام عزیمت به هند، در شهر تاشکند صریحاً اظهار داشت: به هر حال موج گرایش به اسلام که از ایران آمده است برای ما مشکل ایجاد کرده و افرادی را تحت تاثیر قرار داده و مسائلی برای ما ایجاد نموده است. و سپس به توبیخ مسئولین پرداخت که چرا به مقابله و مبارزه با اسلام نمی پردازند؟ دانیل بابیس رئیس انجمن سیاست خارجی آمریکا در یک کنفرانس در استانبول ترکیه گفته بود: «امکان ندارد که روزی آمریکا با مسلمانان تندرو سازش نماید چرا که آنان نه تنها قصد عقب راندن ما را از خاورمیانه از جنبه نظامی دارند، بلکه دفع فرهنگی ما را نیز در سر می پرورانند، و در ادامه می گوید: آیت الله خمینی به راحتی توانست مارکسیسم را از میان برداشته و مارکیست ها را شکست دهد. البته این به علت ناتوانی فکری آنان بود ولی جنگ مسلمین با افکار عمومی هم چنان ادامه دارد و بدین جهت است که مسلمانان تندرو، غربی ها را دشمن اصلی خود می شمرند. وی با اشاره به مواضع امام (رحمه الله علیه) در برابر فرهنگ غربی می گوید: آیت الله خمینی، زمانی گفته است: چیزی که بیشتر از سربازان آمریکایی نفرت مرا بر می انگیزد، غرب و به طور کلی فرهنگ غربی است».و در بخش دیگری از سخن خود می گوید: در گذشته ما هیچ کینه ای از اسلام در دل نداشتیم! و حتی حسابی برای آن باز نکرده بودیم ولی امروز مسئله کاملاً فرق می کند و لازم است که تمامی ما با این پدیده نو ظهور در ایران و برخی کشورهای دیگر با احتیاط کامل برخورد نماییم. مسلمانان ایران دارای ارزش ها و الگوهایی هستند که از آن نیرو می گیرند و ایران به عنوان آزمایشگاهی برای مسلمانان تندرو به شمار می رود که اگر تجربه آن موفق شود به مسلمین کشورهای دیگر سرایت خواهد نمود.
ویژگی های تهاجم فرهنگی
...
رهبر بیدار دل و آگاه انقلاب تهاجم فرهنگی را این گونه تعریف کرده اند: «تهاجم فرهنگی به این معنی است که یک مجموعه سیاسی یا اقتصادی برای اجرای مقاصد خاص خود و اسیرکردن یک ملت به بنیان های فرهنگی آن ملت هجوم می برند. آن ها هم چیزهای تازه ای را وارد این کشور و ملت می کنند اما به زور و به قصد جایگزین کردن آن ها با فرهنگ و باورهای ملی آن ملت، که نام این، تهاجم فرهنگی است». به عبارت دیگر، تهاجم فرهنگی عبارت است از پوچ و پوک و تهی کردن تفکر و ذهنیت و فرهنگ و تمدن ملی و اصیل یک جامعه و تضعیف شخصیت انسانی افراد آن، با تحمیل ترس و هراس دائم و القای اصول فکری و تحمیل فرهنگ کشور مهاجم به جای آن و این جز با از دست دادن خویشتن و از دست دادن پایه های فکری و اخلاقی اصیل و ملّی صورت نمی گیرد.
تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی
برخی افراد و جریان های مشکوک، مسئله دار و یا فریب خورده که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، نقش ستون پنجم دشمن را در این تهاجم فرهنگی بازی می کنند، برای انحراف اذهان عمومی و به ویژه به قصد خام و خواب نمودن دست اندر کاران امور فرهنگی، و یا به منظور توجیه برخی عملکردها و دیدگاه ها و اندیشه های خویش، وجود جریانی حساب شده و با برنامه از پیش تعیین شده به نام تهاجم فرهنگی را انکار نموده و آن را یک نوع تبادل فرهنگی که همواره در میان ملت ها صورت می گرفته، قلمداد می نمایند.رهبر معظم انقلاب که به حق چونان دیده بانی تیزبین بر بلندای دژ تسخیرناپذیر نظام الهی جمهوری اسلامی، از مدت ها پیش خطر تهاجم فرهنگی را گوشزد کرده بودند، در دیدار با دست اندر کاران امور فرهنگی کشور با بیانی روشن و گویا تفاوت های تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی را باز گفتند. آن بیانات در حقیقت باطل السّحری بود بر همه شیطنت ها و چراغ هدایتی بود برای روشن تر نمودن این راه بار دیگر گوشه ای از آن سخنان حکیمانه را با هم مرور می کنیم:«اولاً این نکته را عرض کنیم که تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی متفاوت است. تبادل فرهنگی لازم است و هیچ ملتی از این که معارفی را در تمام زمینه ها از جمله فرهنگ و مسائلی که عنوان فرهنگ به آن اطلاق می شود از ملت های دیگر بیاموزد، بی نیاز نیست، در همیشه تاریخ هم همین طور بوده و ملت ها در رفت و آمدهایشان با یکدیگر، آداب زندگی، خلقیات، علم، نحوه لباس پوشیدن، آداب معاشرت، زبان، معارف و دین را از هم فرا گرفته اند. این مهم ترین مبادله ملت ها با هم بود که از تبادل اقتصادی و کالا هم مهم تر بوده است. بسیار اتفاق افتاده که این تبادل فرهنگی به تغییر مذهب یک کشور انجامیده است.
← هدف تبادل و تهاجم
اگر چه در طول تاریخ همواره نبرد فرهنگی وجود داشته است اما نباید فراموش کرد که این تهاجم و نبرد فرهنگی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ابعاد تازه تر و گسترده تری به خود گرفته است. اینک تمامی قدرت ها به تکاپو افتاده اند تا از گسترش موج سهمگین انقلاب اسلامی و فرهنگ حرکت آفرین و حیات بخش آن به هر شیوه ممکن جلوگیری نمایند. اشاره به برخی از اعترافات و اقدامات دشمن در این خصوص، این حقیقت را روشن می سازد که تهاجم فرهنگی دشمنان اسلام علیه فرهنگ انقلاب، با گذشته از بسیاری جهات فرق می کند.ترس و وحشت استکبار بدان حد رسیده که ریگان به دانشگاه هاروارد ماموریت داد با تشکیل یک کنفرانس بین المللی و دعوت از سیاست مداران و اسلام شناسان و ایران شناسان، درباره این موضوع به بحث بپردازند که: چگونه می توان از گسترش موج انقلاب اسلامی جلوگیری کرد؟ گورباچف (رهبر شوروی سابق) هنگام عزیمت به هند، در شهر تاشکند صریحاً اظهار داشت: به هر حال موج گرایش به اسلام که از ایران آمده است برای ما مشکل ایجاد کرده و افرادی را تحت تاثیر قرار داده و مسائلی برای ما ایجاد نموده است. و سپس به توبیخ مسئولین پرداخت که چرا به مقابله و مبارزه با اسلام نمی پردازند؟ دانیل بابیس رئیس انجمن سیاست خارجی آمریکا در یک کنفرانس در استانبول ترکیه گفته بود: «امکان ندارد که روزی آمریکا با مسلمانان تندرو سازش نماید چرا که آنان نه تنها قصد عقب راندن ما را از خاورمیانه از جنبه نظامی دارند، بلکه دفع فرهنگی ما را نیز در سر می پرورانند، و در ادامه می گوید: آیت الله خمینی به راحتی توانست مارکسیسم را از میان برداشته و مارکیست ها را شکست دهد. البته این به علت ناتوانی فکری آنان بود ولی جنگ مسلمین با افکار عمومی هم چنان ادامه دارد و بدین جهت است که مسلمانان تندرو، غربی ها را دشمن اصلی خود می شمرند. وی با اشاره به مواضع امام (رحمه الله علیه) در برابر فرهنگ غربی می گوید: آیت الله خمینی، زمانی گفته است: چیزی که بیشتر از سربازان آمریکایی نفرت مرا بر می انگیزد، غرب و به طور کلی فرهنگ غربی است».و در بخش دیگری از سخن خود می گوید: در گذشته ما هیچ کینه ای از اسلام در دل نداشتیم! و حتی حسابی برای آن باز نکرده بودیم ولی امروز مسئله کاملاً فرق می کند و لازم است که تمامی ما با این پدیده نو ظهور در ایران و برخی کشورهای دیگر با احتیاط کامل برخورد نماییم. مسلمانان ایران دارای ارزش ها و الگوهایی هستند که از آن نیرو می گیرند و ایران به عنوان آزمایشگاهی برای مسلمانان تندرو به شمار می رود که اگر تجربه آن موفق شود به مسلمین کشورهای دیگر سرایت خواهد نمود.
ویژگی های تهاجم فرهنگی
...
wikifeqh: تولید ارزش چندانی نمی دهند را تغییر داد و فرهنگ آنها را به فرهنگ تولیدی تبدیل کرد، چنین تهاجم فرهنگی نه تنها بد نیست بلکه واجب نیز می باشد.
اما در مقابل، تهاجم فرهنگی یک هدفی نیز دارد و آن این که باورهای صحیح را از مردم بگیرند و در مقابل باورهای دروغین و ارزش های غلط را به آنها تلقین دهند که چنین تهاجمی بد می باشد و باید در مقابلش ایستاد، امروزه یکی از اهداف تهاجمات فرهنگی، تامین منافع اقتصادی کشور حمله کننده می باشد به ویژه در ملت هایی که مادی گرا بوده و چیزی غیر از مادیات را قبول ندارند، این دسته از افراد، از فرهنگ به عنوان ابزاری برای رسیدن به هدف های اقتصادی خود بهره می برند، چرا که برای چنین افرادی ارضای شهوات و مال اندوزی و ثروت، فقط مطرح بوده و چنین دیگری مطرح نیست و چون به این نتیجه رسیده اند که با اسلحه فرهنگ به دلخواه خود می رسند بر این اساس، از تهاجم فرهنگی استفاده می کنند.
یعنی برای چنین افرادی مطرح نیست که کشور مورد حمله شونده آیا دارای فرهنگ صحیح است یا غلط و اصلا در فکر اصلاح آن فرهنگ نمی باشند بلکه به عنوان وسیله ای استفاده می کنند تا جائی که اگر دیدند این ابزار قدیمی شده، آن را رها کرده و دست به دامان ابزارهای دیگری می شوند.
بر اساس تعریف فرهنگ که گفتیم که همان مایه های فکری یک ملت های می باشد، اولین قدم در تهاجم فرهنگی تغییر اساس و پشتوانه فکری و ارزش یک ملت می باشد چون هر ملتی بر اساس نوع فکر و اندیشه اش، اقدام به کاری می کند چون اگر در ملتی روحیه صرفه جوئی هست، الگو در ملتی روحیه تولیدی است، اگر در ملتی غیرت، تعصبات صحیح، جوانمردی، احترام به بزرگان، حقوق دیگران مطرح است به این دلیل است که پشتوانه فکری آنها است بر این اساس برای این که برای چنین ملتی تسلط یابند باید این باورها و مایه های فکری عملی آنها را بگیرند به جای روحیه صرفه جوئی، رویحه چشم و هم چشمی و مد را بدهند، به جای غیرت و تعصب در ملتی روحیه بی بندوباری و فحشا را تزریق کنند و چنین تبلیغ کنند که این ها مظاهر فرهنگی است و هر کس خودش را مطابق این کارها نکند یا بر علیه آنها قدم بردارد افرادی متجر و بی عقل می باشند و... که اگر دشمن به چنین کاری پیروز شد، آغازگر بدبختی این ملت خواهد گردید.
پس مهمترین کار دشمن در تهاجم فرهنگی گرفتن روحیّه خودباوری و ایمان از یک ملتی می باشد، در این زمینه بد نیست سخن یکی از معاونان سابق سیا را از نظر بگذارانیم ایشان می گوید: بعد از مدت ها تحقیقی به این نتیجه رسیدیم که قدرت رهبر مذهبی ایران و استفاده از فرهنگ شهادت در انقلاب ایران تاثیرگذار بوده، ما همچنین به این نتیجه رسیدیم که شیعیان بیشتر از دیگر مذاهب اسلامی فعال و پویا هستند... به همین منظور چهل میلیون بودجه برای آن اختصاص دادیم... و تا سال 1389 مرجعیت را که سد اصلی اهداف ما می باشند تضعیف کرده و آنان را بدست خود شیعیان و دیگر مذاهب نابود کنیم و در نهایت تیر خلاص را بر این فرهنگ و مذهب بزنیم.
پس با توجه به مطالب گفته شده، از میان انواع تهاجمات؛ تهاجمات فرهنگی با نظر بر این که اساس رفتار و اندیشه هر ملتی را هدف قرار داده خطرناکتر بوده زیرا ملتی که از نظر فرهنگی، جیره خوار ملتی دیگر باشد صد در صد از نظر نظامی، سیاسی، اقتصادی نیز جیره خوار همان ملت خواهد شد، پس مهمترین وظیفه ما شناخت فرهنگ مذهبی، ملی، منطقه مان می باشد تا با مظاهر تهاجم فرهنگی دشمن آشنا گردیم و به حراست از فرهنگ خودمان بپردازیم که در این صورت اگر کار از کار بگذرد و ما دیر متوجه باشیم، نوشداروی روی بعد از مرگ سهراب خواهد شده و بیش از حسرت خوردن نخواهد داشت.
اما در مقابل، تهاجم فرهنگی یک هدفی نیز دارد و آن این که باورهای صحیح را از مردم بگیرند و در مقابل باورهای دروغین و ارزش های غلط را به آنها تلقین دهند که چنین تهاجمی بد می باشد و باید در مقابلش ایستاد، امروزه یکی از اهداف تهاجمات فرهنگی، تامین منافع اقتصادی کشور حمله کننده می باشد به ویژه در ملت هایی که مادی گرا بوده و چیزی غیر از مادیات را قبول ندارند، این دسته از افراد، از فرهنگ به عنوان ابزاری برای رسیدن به هدف های اقتصادی خود بهره می برند، چرا که برای چنین افرادی ارضای شهوات و مال اندوزی و ثروت، فقط مطرح بوده و چنین دیگری مطرح نیست و چون به این نتیجه رسیده اند که با اسلحه فرهنگ به دلخواه خود می رسند بر این اساس، از تهاجم فرهنگی استفاده می کنند.
یعنی برای چنین افرادی مطرح نیست که کشور مورد حمله شونده آیا دارای فرهنگ صحیح است یا غلط و اصلا در فکر اصلاح آن فرهنگ نمی باشند بلکه به عنوان وسیله ای استفاده می کنند تا جائی که اگر دیدند این ابزار قدیمی شده، آن را رها کرده و دست به دامان ابزارهای دیگری می شوند.
بر اساس تعریف فرهنگ که گفتیم که همان مایه های فکری یک ملت های می باشد، اولین قدم در تهاجم فرهنگی تغییر اساس و پشتوانه فکری و ارزش یک ملت می باشد چون هر ملتی بر اساس نوع فکر و اندیشه اش، اقدام به کاری می کند چون اگر در ملتی روحیه صرفه جوئی هست، الگو در ملتی روحیه تولیدی است، اگر در ملتی غیرت، تعصبات صحیح، جوانمردی، احترام به بزرگان، حقوق دیگران مطرح است به این دلیل است که پشتوانه فکری آنها است بر این اساس برای این که برای چنین ملتی تسلط یابند باید این باورها و مایه های فکری عملی آنها را بگیرند به جای روحیه صرفه جوئی، رویحه چشم و هم چشمی و مد را بدهند، به جای غیرت و تعصب در ملتی روحیه بی بندوباری و فحشا را تزریق کنند و چنین تبلیغ کنند که این ها مظاهر فرهنگی است و هر کس خودش را مطابق این کارها نکند یا بر علیه آنها قدم بردارد افرادی متجر و بی عقل می باشند و... که اگر دشمن به چنین کاری پیروز شد، آغازگر بدبختی این ملت خواهد گردید.
پس مهمترین کار دشمن در تهاجم فرهنگی گرفتن روحیّه خودباوری و ایمان از یک ملتی می باشد، در این زمینه بد نیست سخن یکی از معاونان سابق سیا را از نظر بگذارانیم ایشان می گوید: بعد از مدت ها تحقیقی به این نتیجه رسیدیم که قدرت رهبر مذهبی ایران و استفاده از فرهنگ شهادت در انقلاب ایران تاثیرگذار بوده، ما همچنین به این نتیجه رسیدیم که شیعیان بیشتر از دیگر مذاهب اسلامی فعال و پویا هستند... به همین منظور چهل میلیون بودجه برای آن اختصاص دادیم... و تا سال 1389 مرجعیت را که سد اصلی اهداف ما می باشند تضعیف کرده و آنان را بدست خود شیعیان و دیگر مذاهب نابود کنیم و در نهایت تیر خلاص را بر این فرهنگ و مذهب بزنیم.
پس با توجه به مطالب گفته شده، از میان انواع تهاجمات؛ تهاجمات فرهنگی با نظر بر این که اساس رفتار و اندیشه هر ملتی را هدف قرار داده خطرناکتر بوده زیرا ملتی که از نظر فرهنگی، جیره خوار ملتی دیگر باشد صد در صد از نظر نظامی، سیاسی، اقتصادی نیز جیره خوار همان ملت خواهد شد، پس مهمترین وظیفه ما شناخت فرهنگ مذهبی، ملی، منطقه مان می باشد تا با مظاهر تهاجم فرهنگی دشمن آشنا گردیم و به حراست از فرهنگ خودمان بپردازیم که در این صورت اگر کار از کار بگذرد و ما دیر متوجه باشیم، نوشداروی روی بعد از مرگ سهراب خواهد شده و بیش از حسرت خوردن نخواهد داشت.
wikiahlb: تهاجم_فرهنگی