فرح
پهلوی با نام اصلی فرح
دیبا ( زادهٔ ۲۲ مهر ۱۳۱۸ در
تهران ) ( پس از
ازدواج با محمدرضا پهلوی ) شهبانوی
ایران از ۲۹ آذر ۱۳۳۸ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ در ایران بود. [۲] [۳]
در چهارچوب مسؤولیت های وی به عنوان شهبانوی ایران، دفتر مخصوص وی دارای چهار بخش آموزش و پرورش، بخش بهداشت و درمان، بخش رفاه اجتماعی و بخش فرهنگ و هنر بود. دفتر فرح پهلوی در زمینهٔ آموزش و بهداشت کودکان بی سرپرست و کودکان ایران فعال بود. پایه گذاری جمعیت کمک به جذامیان و بهکده راجی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، موزه فرش ایران و موزه هنرهای معاصر توسط این دفتر صورت گرفت. فرح پهلوی سعی داشت با سفرهای مکرر به شهرهای مختلف ایران نزدیکی بیشتری با عموم مردم داشته باشد. پس از تاجگذاری فرح پهلوی
نایب السلطنه شد. [۴]
نوجوانی و تحصیلات [ویرایش]
فرح پهلوی سرپرست گروه پیشاهنگی در پاریس
فرح دیبا تنها فرزند
فریده قطبی و
سهراب دیبا بود. فریده قطبی مادر فرح دیبا اهل لاهیجان در
گیلان بود و از تبار صوفی و دانشمند علوم دینی، قطب الدین شریف لاهیجی بود. پدربزرگ پدری وی سفیر ایران در روسیه و هلند بود.
پدر فرح دیبا سهراب دیبا اهل
تبریز و از محله ششگلان آن شهر بود. وی در دانشکده افسری سن پترزبورگ به تحصیل پرداخت. پس از انقلاب اکتبر به
فرانسه رفت و در آنجا دیپلم متوسطه خود را گرفت و تحصیلات عالیه خود را در
رشته حقوق آغاز کرد. سپس به مدرسه نظامی سن سیر [۵] رفت و پس از به پایان رساندن تحصیلاتش به ایران بازگشت و در
ارتش نوین
رضا شاه استخدام شد. پدر فرح دیبا در سال ۱۳۲۶ به سبب بیماری
سرطان درگذشت.
پدر فرح نخست او را هنگامی که شش سال داشت در مدرسه ایتالیایی نام نویسی کرد. فرح دیبا در ده سالگی به مدرسه
ژاندارک تهران رفت و به عنوان کاپیتان تیم
بسکتبال برگزیده شد و سه بار تیم بسکتبال ژاندارک به کاپیتانی فرح دیبا قهرمان تهران شد. در سال ۱۳۳۳ فرح دیبا قهرمان پرش ارتفاع و پرش طول و دو و میدانی تهران شد. وی در مدرسه ژاندارک به گروه پیشاهنگان پیوست و پس از چندی سرپرست گروه پیشاهنگی شد و در سال ۱۳۳۵/۱۹۵۶ م نخستین سفر خارج از کشور خود را با دیگر پیشاهنگان به کشور فرانسه داشت.
فرح دیبا سه سال آخر دبیرستان را در دبیرستان
فرانسوی رازی گذراند و دیپلم خود را در سال ۱۳۳۶ از این دبیرستان گرفت. [۶]
فرح دیبا در امتحانات دیپلم دبیرستان شاگرد اول شد و از مدرسه اختصاصی
معماری [۷] پاریس پذیرش گرفت. وی کوشش کرد که از بورس تحصیلی استفاده کند ولی موفق به گرفتن آن نشد. [۸]
دوران دانشجویی فرح دیبا [ویرایش]
برای تامین هزینه تحصیل فرح دیبا مبلغ ۱۵۰ تومان هرماه از طرف مادر و دایی او ( محمدعلی قطبی ) از طریق وزارت خارجه به فرانک فرانسه تبدیل و برای او ارسال می گشت. این مبلغ برای تامین زندگی و تحصیل فرح در پاریس کافی نبود به طریکه دوشیزه فرح مجبور بود برای تامین کسری بودجه و مخارج خود در خانه فرانسویان به عنوان پرستار بچه کار کند. [۹]
فرح در دوران دانشجویی از طریق یکی از هکلاسی های خود به نام انوشیروان رئیس فیروز که از فعالان حزب توده ایران بود به سازمان دانشجویی حزب توده پیوست. حزب توده که از سال ۱۳۳۲ توسط دولت ایران غیرقانونی اعلام شده بود جذاب ترین تشکیلات سیاسی در بین جوانانی بود که کشش فراوان به عدالتخواهی و مساوات داشتند و از سیستم ارباب و رعیتی و دیگر مشکلات موجود در ایران ناراضی بودند جذب این حزب می شدند و فرح نیز از این قاعده مستثنی نبود. . [۱۰] همچین دوست نزدیک فرح به نام لیلی امیرارجمند که تاثیر زیادی بر روی افکار فرح داشت تمایلات کومونیستی داشت. به گفته احسان طبری از رهبران حزب توده فرح در دوران دانشجویی اش در تظاهرات حزب توده که در پاریس برگزار میشد شرکت می کرد. [۱۱]
در سال ۱۳۳۸ پادشاه وقت ایران، محمدرضا پهلوی که برای دیدار رسمی و گفتگو با ژنرال دوگل به کشور فرانسه رفته بود در یک مهمانی که در سفارت ایران در پاریس ترتیب داده شده بود با
دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه دیدار می کند که فرح یکی از این دانشجویان بود و مکالمه کوتاهی با شاه ایران داشت. [۱۲]
ازدواج و خانواده [ویرایش]
شاه وقت ایران و همسرش فرح پهلوی پس از مراسم عقد
برخی محققین ماجرای ازدواج فرح دیبا با پادشاه ایران محمدرضا پهلوی را به داستان شمهور سیندرلا تشبیه کرده اند که در آن دختری رنجدیده با آرزوهای بزرگ رویاهایش به حقیقت می پیوندد و به یکباره ملکه کشور می شود.
اردشیر زاهدی نقش وزیر اعظم داستان را ایفا می کند. [۱۳]
بازگشت به ایران
در اوایل سال ۱۳۳۷ فرح با فرستادن نامه و عکس برای خانواده خود از انها اجازه می خواهد تا با یک جوان ایرانی به نام
کریم پاشا بهادری ازدواج کند. پسردایی
رضا قطبی که در طول دوران تحصیل همراه فرح در فرانسه بود از او می خواهد به ایران بازگردد و با مادرش برای ازدواج مشورت کند. فرح بیش از ۲ ماه در تهران می ماند و رضایت خانواده اش را برای ازدواج با ان جوان جلب می کند اما چند روز قبل از مراجعت به پاریس هنگامی که برای تمدید اسناد مربوط به گذرنامه به وزارت خارجه مراجعه می کند مسئولان از تمدید اسناد خودداری کرده و به فرح می گویند نام او در فهرست مخالفان فعال اعلیحضرت قرار دارد. فرح بسار نگران می شود اما دایی فرح محمدعلی قطبی به او و مادرش دلداری داده و به انها می گوید دوست صاحب نفوذی دارد که با اردشیر زاهدی که در آن زمان رئیس امور دانشجویان ایرانی مقیم خارج بود آشنایی داشته و از او برای برای حل مشکل فرح کمک خواهد خواست. [۱۴]
دیدار با اردشیر زاهدی
پس از سفارش دوست محمدعلی قطبی برای حل مشکل خواهرزاده اش از وزارت امور خارجه با انها تماس گرفته می شود و از آنها میخواهند دوشیزه فرح به وزرارت خارجه مراجعه کند. فرح به همراه مادر نگران و دایی اش به محل وزارت خارجه در خیابان فروغی می روند حتی دایی فرح سند خانه مسکونی اش را همراهش می اورد تا اگر وزارتخانه خواست . . .