کلمه جو
صفحه اصلی

فسخ نکاح

دانشنامه عمومی

فسخ نکاح یکی از موارد انحلال نکاح است که تفاوت هایی با طلاق دارد، به طور مثال به اجرای صیغه مخصوص یا حضور دو شاهد عادل نیاز ندارد.
ازدواج
طلاق
ازدواج باطل
ازدواج قابل فسخ
اگر باکره بودن دختر شرط ضمن عقد ازدواج باشد، اگر چه این شرط از شرایط موجود اجتماعی و فرهنگی فهمیده شود و در عقد ذکر نشود، در صورت علم شوهر به خلاف آن، حق فسخ برای وی وجود دارد؛ ولی عقد بدون فسخ شوهر باطل نیست، هر چند به دلیل جهل او به عدم وجود شرط بکارت یا عدم اعمال فسخ باشد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در متون فقهی بعضی از عیوب ذکر شده است که فی الجمله سبب جواز فسخ نکاح می شود.
الف) جنون.
ب) جذام.
ج) برص (پیسی).
عیوب مختص به زوج
الف) خصاء (به کسر خاء) یعنی کشیدن خایه و قریب بدین معنی است لفظ «وجاء» یعنی کوبیدگی خایه به طوری که بالمره از کار افتاده باشد.

ب) عنن (به فتح عین و نون) یا عنه (به ضم عین) یعنی عجز از جماع یا عدم رغبت در آن و نیز ضعف و سستی آلت رجولیت و کسی که دارای چنین حالتی باشد عنین (به کسر عین و تشدید نون) نامیده می شود.
ج) جب (به فتح جیم) و آن قطع آلت رجولیت است و مجبوب، مقطوع الذکر را گویند.
عیوب مختص به زوجه
الف) افضاء و آن عبارت است از اینکه مجرای بول و حیض یکی شده باشد.
در کتاب ریاض المسائل این تفسیر را مشهور و غالب معرفی کرده اضافه می کند: و بعضی گویند افضاء آن است که مجرای حیض و غایط یکی گردد. .
ب) قرن (به فتح قاف و راء) و آن استخوانی است در فرج که مانع وقاع می گردد و زنی را که دارای این عیب باشد قرناء گویند.
ج) عفل یا عفله (به فتح عین و فاء) و آن گوشت زائدی است در فرج که مانع جماع باشد.
و قول دیگر آن است که «عفل» مرادف قرن می باشد و از نظر معنی اتحاد دارند.
و در ریاض آورد: اکثر فریقین به اتحاد آن دو قائل شده اند.
و در مسالک پس از نقل کلام اهل لغت در این مورد می نویسد:
بهتر است بگوییم هر دو لفظ معنی واحدی دارند بدین بیان: قرن یا عفل چیزی باشد در فرج که مانع وطی می شود خواه استخوان باشد و خواه گوشت زائد.
د) رتق به فتح راء و تاء به معنای التحام فرج است به طوری که مانع از وطی باشد.
و به عبارت دیگر رتق این است که فرج مسدود باشد و محلی برای دخول باقی نماند.
و زنی را که این عیب دارد رتقاء گویند.
ه) فتق به فتح فاء و تاء ضد رتق می باشد و به بیان دیگر فتق این است که مجرای بول و مجرای منی یکی شده باشد و یا این است که پس و پیش زن یکی شده باشد؛ بنابراین مرادف افضاء است.
و زنی را که این عیب دارد فتقاء می نامند.
و) عرج به فتح عین و راء یعنی لنگی به قول اکثر فقهای امامیه مجوز فسخ است.
ز) عمی یعنی کوری.
ح) اقعاد یعنی زمین گیری.



کلمات دیگر: