کلمه جو
صفحه اصلی

اعتکاف


مترادف اعتکاف : اعتزال، خلوت، زاویه نشینی، عزلت، عزلت گزینی، گوشه گیری، گوشه نشینی

فارسی به انگلیسی

seclusion, sequestered life, retirement


مترادف و متضاد

اعتزال، خلوت، زاویه‌نشینی، عزلت، عزلت‌گزینی، گوشه‌گیری، گوشه‌نشینی


فرهنگ فارسی

گوشه نشین شدن، درجائی ماندن، خودرابازداشتن ، گوشه نشینی برای عبادت
۱ - ( مصدر ) گوشه نشین شدن در جایی ماندن . ۲ - ( اسم ) گوشه نشینی ( برای عبادت ) جمع : اعتکافات .
ماخوذ از تازی مداومت بر نماز و توقف همیشگی در مسجد و عزلت و گوشه نشینی و اشتغال بعبادت و پرستش خدا .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) گوشه نشین شدن . ۲ - (اِمص . ) گوشه گیری .

لغت نامه دهخدا

اعتکاف. [ اِ ت ِ ] ( ع مص )انتظار چیزی کشیدن. ( ناظم الاطباء ). انتظار چیزی کردن. ( منتهی الارب ). || خود را بازداشتن و گوشه نشین شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). گوشه نشین شدن در مسجد و بازایستادن از چیزی. ( آنندراج ). بازایستادن از چیزی. ( کنز از غیاث اللغات ). گوشه نشینی در مسجد. ( از منتخب از غیاث اللغات ). || پیوستگی کردن بر چیزی. ( زمخشری ). اقامت و ملازمت جایی. حبس و وقف خود در مکانی. بازداشتن خویش در مسجد و امثال آن. لزوم در مسجد. قعود از مکاسب. ( یادداشت مؤلف ). || در مسجد مقیم شدن برای عبادت و بازداشتن خود را از خروج بغیر ضرورت از مسجد. ( یادداشت بخط مؤلف ). جرجانی آرد: در لغت اقامت داشتن و احتباس و در شرع با نیت در حال روزه داری در مسجد جامع مقیم شدن است. ( از تعریفات جرجانی ). این کلمه مصدر باب افتعال از عکف بمعنی پیوستگی بر چیزی داشتن وحبس کردن و در لغت ، درنگ کردن و ادامه دادن است و در شرع ، توقف کردن مرد در مسجد جامع و توقف کردن زن با نیت باشد و مراد از آن اقامت کردن در مسجد بقصد عبادت است و بدین جهت آنرا چنین تعریف کرده اند: اعتکاف درنگ کردن در مسجد ( جامع ) بقصد عبادت باشد و مقصود از مسجد جامع مسجدی است که در آن نماز جماعت ولو یک بار در روز اقامه شود. و نقل است از ابوحنیفه که اعتکاف جز در مسجدی که پنج بار اقامه جماعت در آن شود جایز نیست و قول صحیح آن است که در مسجدی که اذان و اقامه در آن باشد اعتکاف صحیح است. بهر حال اعتکاف بر اثر نذر واجب میشود و در دهه آخر ماه رمضان سنت ودر سایر ایام مستحب مؤکد دانند و روزه داشتن شرط است در اعتکاف واجب و در مستحب شرط نیست و برخی روزه ٔشرط اعتکاف نیز مستحب دانند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). محقق در کتاب شرایع آرد: اعتکاف درنگ کردن طولانی است برای عبادت و جز از شخص مسلمان مکلف درست نیست و آنرا شش شرط باشد: 1 - نیت با قصد قربت. 2 - روزه داشتن ، بنابراین در ایامی که روزه داشتن در آنها جایز نیست نمی توان اعتکاف کرد. 3 - در کمتر از سه روز اعتکاف کردن صحیح نیست. 4 - جز در مسجد جامع نباید انجام گیرد و برخی گویند جز در چهار مسجد که عبارتند از: مکه و مسجد پیغمبر و مسجد جامع کوفه و مسجد بصره ، جایز نیست. و زن و مرد در این حکم یکسانند. 5 - اذن ولی در جایی که ولایتی باشد. در مثل زن ، از شوهر باید اذن بگیرد. 6 - ادامه دادن درنگ در مسجد را ( در مدت اعتکاف ) و بجز در مواردی که مباح است خارج نشدن. ( از شرایعالاسلام ). و در اصطلاح تصوف عبارت است از: فارغ ساختن قلب از اشتغالات دنیاوی و تسلیم کردن نفس بمولی و برخی گویند: اعتکاف و عکوف ؛ اقامت گزیدن است و بدین معنی است که از درگاه مولی دور نشوم تا آن که مرا بیامرزد. ( از تعریفات جرجانی ). مداومت بر نماز و توقف همیشگی ( کذا ) در مسجد و عزلت و گوشه نشینی و اشتغال بعبادت و پرستش خدا. ( ناظم الاطباء ) :

اعتکاف . [ اِ ت ِ ] (ع مص )انتظار چیزی کشیدن . (ناظم الاطباء). انتظار چیزی کردن . (منتهی الارب ). || خود را بازداشتن و گوشه نشین شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). گوشه نشین شدن در مسجد و بازایستادن از چیزی . (آنندراج ). بازایستادن از چیزی . (کنز از غیاث اللغات ). گوشه نشینی در مسجد. (از منتخب از غیاث اللغات ). || پیوستگی کردن بر چیزی . (زمخشری ). اقامت و ملازمت جایی . حبس و وقف خود در مکانی . بازداشتن خویش در مسجد و امثال آن . لزوم در مسجد. قعود از مکاسب . (یادداشت مؤلف ). || در مسجد مقیم شدن برای عبادت و بازداشتن خود را از خروج بغیر ضرورت از مسجد. (یادداشت بخط مؤلف ). جرجانی آرد: در لغت اقامت داشتن و احتباس و در شرع با نیت در حال روزه داری در مسجد جامع مقیم شدن است . (از تعریفات جرجانی ). این کلمه مصدر باب افتعال از عکف بمعنی پیوستگی بر چیزی داشتن وحبس کردن و در لغت ، درنگ کردن و ادامه دادن است و در شرع ، توقف کردن مرد در مسجد جامع و توقف کردن زن با نیت باشد و مراد از آن اقامت کردن در مسجد بقصد عبادت است و بدین جهت آنرا چنین تعریف کرده اند: اعتکاف درنگ کردن در مسجد (جامع) بقصد عبادت باشد و مقصود از مسجد جامع مسجدی است که در آن نماز جماعت ولو یک بار در روز اقامه شود. و نقل است از ابوحنیفه که اعتکاف جز در مسجدی که پنج بار اقامه ٔ جماعت در آن شود جایز نیست و قول صحیح آن است که در مسجدی که اذان و اقامه در آن باشد اعتکاف صحیح است . بهر حال اعتکاف بر اثر نذر واجب میشود و در دهه ٔ آخر ماه رمضان سنت ودر سایر ایام مستحب مؤکد دانند و روزه داشتن شرط است در اعتکاف واجب و در مستحب شرط نیست و برخی روزه ٔشرط اعتکاف نیز مستحب دانند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). محقق در کتاب شرایع آرد: اعتکاف درنگ کردن طولانی است برای عبادت و جز از شخص مسلمان مکلف درست نیست و آنرا شش شرط باشد: 1 - نیت با قصد قربت . 2 - روزه داشتن ، بنابراین در ایامی که روزه داشتن در آنها جایز نیست نمی توان اعتکاف کرد. 3 - در کمتر از سه روز اعتکاف کردن صحیح نیست . 4 - جز در مسجد جامع نباید انجام گیرد و برخی گویند جز در چهار مسجد که عبارتند از: مکه و مسجد پیغمبر و مسجد جامع کوفه و مسجد بصره ، جایز نیست . و زن و مرد در این حکم یکسانند. 5 - اذن ولی در جایی که ولایتی باشد. در مثل زن ، از شوهر باید اذن بگیرد. 6 - ادامه دادن درنگ در مسجد را (در مدت اعتکاف ) و بجز در مواردی که مباح است خارج نشدن . (از شرایعالاسلام ). و در اصطلاح تصوف عبارت است از: فارغ ساختن قلب از اشتغالات دنیاوی و تسلیم کردن نفس بمولی و برخی گویند: اعتکاف و عکوف ؛ اقامت گزیدن است و بدین معنی است که از درگاه مولی دور نشوم تا آن که مرا بیامرزد. (از تعریفات جرجانی ). مداومت بر نماز و توقف همیشگی (کذا) در مسجد و عزلت و گوشه نشینی و اشتغال بعبادت و پرستش خدا. (ناظم الاطباء) :
زین دامگه اعتکاف بگشای
بر عجز خود اعتراف بنمای .

نظامی .


آنکه در کعبه اعتکاف گرفت
سنگ چون بر کبوتر اندازد.

خاقانی .


- اعتکاف در مسجد ؛ بازداشتن خود را در مسجد. (منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

۱. گوشه نشین شدن.
۲. در جایی ماندن.
۳. گوشه نشینی برای عبادت.

دانشنامه عمومی

اعتکاف، از نظر لغوی مصدر باب افتعال از «عَکَفَ» است، که به معنی درنگ کردن و ادامه دادن است. در دین اسلام، منظور از اعتکاف آن است که شخص به منظور عبادت در مسجد متوقف شود. اعتکاف کردن در صورت نذر بر شخص واجب می گردد.
اعتکاف یعنی گوشه نشینی و عزلت و در اصطلاح، بریدن از خلق و نزدیک شدن به حق.
اعتکاف بر دو نوع است. اعتکاف واجب که در این صورت شخص باید حتماً روزه دار باشد. البته روزه داشتن شرط لازم هر اعتکافی است.اعتکاف مستحب آن است که فرد بدون نذر یا عهد و قسم خود اقدام به این عمل بکند که در این صورت اگر تا سحر روز سوم در اعتکاف باشد، ادامه دادن آن تا آخر روز سوم واجب است و در صورت ترک آن، بر شخص واجب است که بعداً به جای آن معتکف شود.
بنابر روایت اعتکاف باید در مسجد جامع صورت گیرد.

دانشنامه آزاد فارسی

اِعْتکاف
(در لغت به معنای گوشه نشین شدن؛ خود را بازداشتن) در شرع، ماندن در مسجد است به قصد عبادت، به گونه ای مخصوص. اعتکاف مستحب موکّد است، جز آن که به واسطۀ چیزی مانند نذر واجب شود. همیشه می توان اعتکاف کرد؛ اما در ماه مبارک رمضان، به ویژه دهۀ آخر آن بهتر است. پیامبر اکرم (ص) در این وقت اعتکاف می فرمود. اعتکاف باید در مساجد زیر باشد: ۱. مسجدالحرام؛ ۲. مسجد مدینه؛ ۳. مسجد کوفه؛ ۴. مسجد بصره؛ ۵. مسجد جامع هر شهر. برخی آن را در هر مسجدی صحیح می دانند. بنابه نظری حتی در غیر مسجد نیز جایز است. دیگر شرایط اعتکاف عبارت اند از ۱. عقل؛ ۲. ایمان؛ ۳. قصد قربت؛ ۴. دست کم سه روز باشد؛ البته از نظر امامیه، در سایر مذاهب کمتر از این هم صحیح است؛ ۵. روزه گرفتن از نظر بسیاری از مذاهب. شافعی ها، اعتکاف را بدون روزه نیز صحیح می دانند؛ ۶. تداوم ماندن در مسجدی که اعتکاف در آن شروع شده است؛ جز به جهت امر ضروری یا تشییع جنازه یا کفن و دفن و تغسیل مؤمن و عیادت مریض (به اعتقاد امامیه)؛ ۷. از نظر امامیه چنانچه دو روز از اعتکاف گذشته باشد، ماندن روز سوم واجب است. در حال اعتکاف انجام امور زیر حرام است: ۱. نزدیکی با همسر، برخی فقیهان هرگونه التذاذ جنسی را حرام می دانند؛ ۲. مجادله به جهت اظهار فضل و برتری، از نظر امامیه. معتکف می تواند در آغاز اعتکاف، به هنگام نیت، شرط کند که حتی بدون عذر، هر وقت که بخواهد، آن را به هم بزند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اعتکاف، توقف در مسجد به قصد عبادت با شرایط خاص می باشد. این عبادت در فقه دارای بابی مستقل به نام اعتکاف است.
اعتکاف، مصدر باب افتعال از ریشه «ع- ک- ف» به معنای محبوس کردن و روی آوردن به چیزی است. راغب گوید: اعتکاف به معنای روی آوردن و ملازمت با چیزی، همراه با تعظیم آن است. به توقّف سه روز یا بیشتر در مسجد به قصد قربت و با شرایط مخصوص، اعتکاف، و به شخص به جاآورندۀ اعتکاف، معتکف گویند. واژه اعتکاف در قرآن نیامده؛ ولی مشتقات ماده «عکف» از ثلاثی مجرد به صورت اسم فاعل ۷ بار و در شکل اسم مفعول و مضارع هر کدام یک بار آمده است.
پیشینه اعتکاف
از برخی آیات قرآن بر می آید که این عبادت در ادیان توحیدی پیشین نیز مطرح بوده و پیامبران الهی و موحدان گاه برای راز و نیاز با خداوند، مدتی از زندگی و جامعه دوری می گزیدند و به مسجدالحرام یا معابد دیگر پناه می بردند و مدتی خود را برای عبادت با خدا و راز و نیاز با او محبوس می کردند.
← بنای کعبه
در اسلام نیز همچون شرایع پیشین، سنت اعتکاف وجود داشته و مسلمانان به این عبادت ترغیب و تشویق شده اند.از آیه ۱۸۷ بقره که در آن به برخی احکام اعتکاف اشاره شده است: «ولا تُبشِروهُنَّ وانتُم عکِفونَ فِی المَسجِدِ» نیز آیه ۱۲۵ بقره مشروعیت این عمل در اسلام استفاده می شود. همچنین از روایاتی که به جاآوردن این عمل را به پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) مستند می کند و مزد و پاداش فراوانی برای آن برشمرده است نیز جواز، بلکه استحباب آن در اسلام استفاده می شود؛ از جمله در روایتی آمده که پیامبر پس از ورود به مدینه، ابتدا در دهه نخست ماه رمضان و سپس در دهه دوم و در سال دیگر در دهه سوم، در مسجد اعتکاف کردند و از آن پس پیوسته در سومین دهه ماه رمضان، معتکف می شدند.
زمان اعتکاف
...

پیشنهاد کاربران

Iʿtikāf این واژه مانند واِژه فتوا، حج . . . همراه بسیاری واِژگان عربی - اسلامی وارد فرهنگ انگلیسی شده.

اِعتِکاف
آستانه نِشینی
مُعتَکِف
آستانه نِشین


کلمات دیگر: