کلمه جو
صفحه اصلی

ابوذر غفاری

دانشنامه عمومی

ابوذر غِفاری یا جُندب بن جُناده یکی از صحابیون محمد و از حامیان علی بن ابی طالب بود. عمدتاً با نام ابوذر شناخته می شود. البته نام های دیگری هم برایش ذکر شده است.
گفته می شود که وی پیش از مسلمان شدن، یکتاپرست بوده است.
نوشته اند: روزی قدری شیر نزد بت قبیله اش که «مناه» بود برد و منتظر شد که ببیند بت چه می کند. ناگاه دید روباهی آمد و شیر را خورد و بر سر و روی بت، بول کرد و رفت.
دیدن این منظره ابوذر را به فکر فرو برد و با خود گفت: «بتی که این قدر مفلوک است که روباهی را نمی تواند از خود دور کند، چگونه می تواند معبود من باشد و دفع زیان من و دیگران بنماید؟» همین اتفاق سبب شد که دست از بت پرستی بردارد و به دنبای حنفای خود برود. او سالها پیش از بعثت پیامبر اسلام دست از بت پرستی برداشت و در زمره حنفای زمان خود درآمد.

دانشنامه آزاد فارسی

ابوذر غِفاری ( ـ۳۲ق)
(در تداول عامه: غَفّاری) از صحابۀ پیامبر (ص). از مؤمنین قدیم و از ارکان اربعۀ صدر اسلام (ابوذر، سلمان، مقداد و عمار). نام او بنابر مشهور جُنْدَب بن جُنادَه یا جُندب بن سَکن، و لقبش بریر بوده است. در برخی از منابع کهن آمده که ابوذر در دوران جاهلیت نیز خدای یکتا را می پرستیده و بت پرست نبوده، و شراب و ازلام را هم حرام می دانسته است. چهارمین یا پنجمین تنی بود که اسلام آورد، سپس به فرمان پیامبر به میان قبیلۀ خود، بنی غفار، بازگشت، تا این که در ۶ق به مدینه هجرت کرد و در چند غزوه و سریّه با رشادت و جدیت و اخلاص شرکت جست و در صف نخبگان صحابه جای گرفت. پیامبر (ص) درباره اش فرمودند: خداوند ابوذر را مورد عنایت قرار دهد که تنها زندگی می کند و در تنهایی می میرد و تنها محشور خواهد شد و نیز فرمودند: آسمان آبی و زمین خاکی راستگوتر از ابوذر به خود ندیده اند. پس از رحلت پیامبر (ص) ابوذر از بیعت با ابوبکر سر برتافت و با او محاجّه کرد و در صف مدافعان و یاران نزدیک امام علی (ع) قرار گرفت. او در تشییع کاملاً مخفیانۀ پیکر فاطمه (س) حضور داشت. وی همچنین به نشر احادیث نبوی اهتمام کرد تا آن جا که مورد تعرّض عمر ـ که نقل حدیث را منع کرده بود ـ قرار گرفت و به زندان افتاد و در زمان حکومت عثمان به شام رفت و با مشاهدۀ زراندوزی ها و خلافکاری های معاویه او را به شدت مورد انتقاد قرار داد و براثر آن، به دستور عثمان، او را به مدینه بردند سپس به رَبَذه، از قرای مدینهتبعید کردند و سرانجام ابوذر در غربت و فقر وفات یافت. ابن مسعود به همراه برخی از بزرگان همچون حُجْر بن عَدِیّ و مالک اشتر در آن هنگام از ربذه می گذشتند که از وفات او مطلع شدند و بر او نماز گزاردند و در جامۀ جوانی انصاری کفن کردند و همان جا به خاک سپردند.

نقل قول ها

ابوذر غفاری از اصحاب پیغمبر اسلام و پنجمین مرد مسلمان.
• «در شگفتم از کسی که در خانه اش نانی نمی یابد و با شمشیر آخته اش بر مردم نمی شورد.» -> ابوذر غفاری خداپرست سوسیالیست - عبدالحمید جودة السحار - ترجمه و نگارش: علی شریعتی
• «خدا را سپاس کنید. من گواهی می دهم که قیامت راست است، بهشت راست است، جهنم راست است، به هرچه از سوی خدا آمده قرار می کنم؛ شما همه گواه باشید کسی را که با این باور بمیرد، مادام که یار گناهکار و یاور ستمکار نباشد به آمرزش خدا و پیغمبر مژده باد. هر گاه که خیانت کردند شما هم چنان که نماز می خوانید و روزه می گیرید خشمگین گردید. شما با خشم خدا، خشنودی زمامداران و ستمگران را فراهم نسازید و اگر خیانت کردند از آن ها دوری کنید، اگر چه شکنجه و تبعید ببینید. تا خدا را خشنود سازید. خدا بالاتر و بزرگ تر و شایسته تر و ارجمندتر است. سزاوار نیست که با خشنودی بنده، خدا خشمناک گردد که دست بالای دست ایشان است.»• «خطاب به معاویه: این قصر را اگر از پول خودت می سازی، اسراف و اگر از پول مردم می سازی، خیانت است.»

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابوذر غفاری جندب (بریر) بن جنادة بن کعیب بن صعیر از قبیله بنی غفار، معروف به ابوذر غفاری از صحابه بزرگ رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) بود. "ابوذر غفاری" در اسلام از لحاظ معنوی و اخلاقی چهره برجسته ای است، وی پنجمین کسی بود که به اسلام گروید.
"ابوذر غفاری" در اسلام از لحاظ معنوی و اخلاقی چهره برجسته ای است، وی پنجمین کسی بود که به اسلام گروید و جنگ ها و شمشیر زدن هایش در پیشرفت اسلام تاثیر بسزایی داشت. هرچند آغاز زندگی ابوذر در هاله ای از ابهام می باشد؛ اما از گفته های مورخان این گونه بر می آید که قبل از اسلام آوردن نیز موحد بوده است و بعد از ایمان آوردن به پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و خداوند یکتا، علناً به مخالفت با ظلم و ستم خلفا و نزدیکان خلفا بخصوص عثمان پرداخت و بدون ترس، خیانت های آنها را بر ملا می ساخت.زمان و مکان دقیق تولد ابوذر مبهم و تاریک است؛ اما بنابر برخی روایات معلوم می شود که وی پیش از ظهور اسلام در منطقه «مرّ» در هشت فرسخی مکه سکونت داشته، احتمالاً زادگاهش نیز همانجا بوده و بعضی روایات دیگر دلالت بر این دارند که ایشان قبل از اسلام در «ربذه» می زیسته و لذا شاید هم آنجا متولد شده باشد. نام اصلی وی "جندب بن جناده" و از قبیله "غفار" از دسته قبایل «مضر» می باشد و کنیه اش «اباذر» است. قبیله «غفار»، قومی بودند که ماه های حرام را رعایت نمی کردند و بت پرست بودند.
خداپرستی ابوذر
همانطور که نقل شد، ابوذر در دوره جاهلی نیز خدا را پرستش می کرد و می گفت: «خدایی جز خدای یگانه نیست» و بتها را پرستش نمی کرد. از گفته های وی این است که: «من سه سال پیش از آنکه نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) بروم، نماز می خواندم و در نماز به هر سوی که خدواند اراده می کرد، عبادت می کردم» نقل شده روزی برادر ابوذر "انیس" به دنبال وی می گشت، ناگهان منظره شگفت انگیزی را مشاهده کرد که برادرش با حالت خشوعی ایستاده و در حال عبادت است. آنقدر در این عبادت غرق شده بود که متوجه انیس نشد، بعد از تمام شدن نمازش، انیس از او پرسید: «چه می کنی؟» گفت: «نماز می خوانم» انیس دوباره پرسید: «برای خدا!...نماز که در پیشگاه منات و بت های دیگر درست نیست. من در طبیعت نشانه ای یافتم که مرا به خدایی غیر از خدای شما رهبری کرد. خدایی که بزرگ و توانا و یکتاست.
چگونگی مسلمان شدن
ابوذر خبر هایی از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) که در مکه ندای خداپرستی سر داده بود، شنیده بود و به همین خاطر برادرش "انیس" را به مکه فرستاد تا از سخنانی که شنیده بود، اطمینان حاصل کند. هنگامی که انیس از مکه به نزد برادش بازگشت وی را از این قضیه آگاه کرد که مردی در مکه زندگی می کند که دینی همانند دین ابوذر دارد و از طرف خدا فرستاده شده اما مردم عامی وی را شاعر، کاهن و ساحر می پندارند. اما او مردم را به نیکی و پاکی دعوت می کند و از بدی نهی می کند. ابوذر چون این اخبار را شنید به مکه رفت، در حالی که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) در آن هنگام پنهانی مردم را به یکتاپرستی دعوت می نمود وی در مکه حضرت علی (علیه السّلام) را ملاقات کرد و با ایشان نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) رفت. پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) از وی پرسید: «اهل کجایی؟» ابوذر پاسخ داد: «اهل قبیله غفارم» سپس بین پیغمبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و ابوذر درباره موضوعات مختلفی گفتگو شد.در نهایت هم پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمود: «در اسلام یعنی اینکه گواهی بدهی که خدائی جز خدای یگانه نیست و محمد فرستاده اوست و نماز به پا داری.» ابوذر گفت: «گواهی می دهم که خدایی جز خدای یگانه نیست و گواهی می دهم که تو فرستاده خدایی» سپس گفت: «ای رسول خدا من اینک پیش قوم خود بر می گردم و منتظر خواهم ماند تا اجازه جهاد دهید تا به شما ملحق شوم، زیرا اکنون می بینم که قوم تو بر ضد متحد شده اند. پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) نیز با این پیشنهاد موافقت کرد. پس از بازگشت، ابوذر ماجرا را برای مادر و برادرش تعریف کرد و آنها نیز اسلام آوردند و نیمی از طایقه ابوذر پیش از هجرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) به مدینه ایمان آوردند و پس از آنکه حضرت رسول به مدینه هجرت فرمودند، بقیه قومش نیز ایمان آورند. پس از قبیله «غفار»، قبیله «اسلم» نیز پیش حضرت رسول (صلی الله علیه و آله وسلّم) رفتند و گفتند: «یا رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم)، ما نیز همان گونه که قبیله غفار ایمان آوردند ایمان می آوریم.» حضرت فرمودند: «خداوند غفار را بیامرزد و اسلم را نگه دارد.» بدین ترتیب ابوذر دعوت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) را به مردم رسانید و تمام سعی و کوشش او بر آن بود که حق را بر باطل چیره سازد و آزار و اذیت هایی که از جانب مشرکان به ابوذر می رسید هرگز او را از این دعوت باز نمی داشت.
هجرت به مدینه
...

پیشنهاد کاربران

درنزدعوام� غفاری� به فتح غین و تشدیدفاء تلفظ میشود حال آنکه صواب به کسرغین و تخفیفِ ( عدم تشدید ) فاء است.


کلمات دیگر: