کلمه جو
صفحه اصلی

تفال


مترادف تفال : فال، مروا، شگون، به فال نیک گرفتن، فال نیک زدن

متضاد تفال : مرغوا، تطیر

فارسی به انگلیسی

augury, omen, portent

divination, augury


فارسی به عربی

سکن

مترادف و متضاد

divination (اسم)
فالگیری، پیش گویی، فال، تفال، غیب گویی، حدس درست، فال بینی

fortune-telling (اسم)
تفال

فال، مروا، شگون، به‌فال‌نیک گرفتن، فال‌نیک زدن ≠ مرغوا، تطیر


فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) فال زدن . ۲ - ( اسم ) فال شناسی فال اندازی فال گویی . ۳ -( اسم ) فال فال نیک شگون . جمع : تغالات .

فرهنگ معین

( تفأل ) (تَ فَ أُ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) فال زدن . ۲ - (اِمص . ) فال گویی ، فال اندازی . ۳ - (اِ. ) فال ، شگون . ج . تفألات .
(تُ ) (اِ. ) آب دهن که از اثر مزة چیزی به هم رسد، تف .

(تُ) (اِ.) آب دهن که از اثر مزة چیزی به هم رسد، تف .


لغت نامه دهخدا

تفال . [ ت ُ ](ع اِ) تُفل . (اقرب الموارد). خدو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بصاق . (اقرب الموارد). || کفک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).


تفال. [ ت ُ ]( ع اِ ) تُفل. ( اقرب الموارد ). خدو. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بصاق. ( اقرب الموارد ). || کفک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

تفأل. [ ت َ ف َءْ ءُ ] ( ع مص ) اختر نیک گرفتن. ( زوزنی ). فال گرفتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). فال نیک زدن ، خلاف تطیر. ( از اقرب الموارد ). فال و شگون و فال نیک. ( ناظم الاطباء ): تفألوا بالخیر تجدوه ؛ فال نیکو زنید تا نیکیتان پیش آید. ( از امثال و حکم دهخدا ج 1 ص 549 ). رجوع به تفؤل شود.

فرهنگ عمید

۱. فال زدن.
۲. فال نیک زدن و به شگون خوب گرفتن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تفأل. تفأّل به معنای فال نیک زدن یا پیش بینی آینده با استناد به قرآن، دیوان شعرا و غیر آن است. از این عنوان به هر دو معنا به مناسبت در باب صلاة سخن رفته است.
تفأّل به این معنا در مقابل تطیر (فال بد زدن)، عبارت است از فال نیک زدن به مکان یا زمان، برحسب آنچه در این دو بدان برخورد می کند یا می شنود، مانند آنکه مریضی کلام «ای سالم» را از کسی- که شخصی به نام «سالم» را صدا می زند- بشنود یا گم کننده ی چیزی جمله ی «ای واجد» را از کسی- که فردی به نام «واجد» را می خواند- بشنود. اوّلی از نام «سالم» به سلامت خود و دومی از نام «واجد» به پیدا شدن گمشده ی خویش تفأّل بزند؛ به این معنا که از شنیدن واژه ی «سالم» و «واجد» نسبت به بیماری و گمشده ی خود احساس خوبی پیدا کند. حکم تفأّل به معنای فال نیک زدن تفأّل به خیر، امری ممدوح و مستحب و- بنابر مضمون روایتی- محبوب پیامبر صلّی اللّه علیه و آله است. چنان که تطیّر، مبغوض آن گرامی بود. براساس مفاد روایتی دیگر، تفأّل به نیکی، موجب دستیابی به مقصود می شود. برخی گفته اند: برای بنده سزاوار است که به مکان و زمان برحسب آنچه در این دو به وی می رسد تفأّل زند. مفهوم تفأّل به معنای تفأّل به قرآن و حکم آن در روایتی از تفأّل به قرآن نهی شده است. در مراد از تفأّل و نیز حکم آن اختلاف است: ۱) بعضی گفته اند: مراد، معنای متبادر از این کلمه است؛ فال نیک زدن هنگام شنیدن یا قرائت آیه ای؛ چنان که شیوه ی رایج عرب در تفأّل، این گونه است. ۲) بعض دیگر، مراد را کشف و استخراج رخدادهای آینده دانسته اند، مانند آنکه به انگیزه ی آگاهی از وضع بیمار یا گمشده در آینده، به قرآن کریم تفأّل زده شود و از آیه ای بهبود یا وخیم تر شدن حال بیمار و یا پیدا شدن گمشده یا عدم آن استنباط گردد. ۳) بعض دیگر، مراد از تفأّل نهی شده را یکی از دو امر، دانسته اند: پیش بینی و استخراج رخدادهای آینده به طور جزم و حتم از قرآن یا اختصاص نهی به آن دسته از مردم که با مفاهیم قرآنی آشنایی ندارند. ۴) البتّه برخی تفأّل را به معنای استخاره نیز گرفته و گفته اند: ممکن است مراد از نهی در روایت، نهی از استخاره با قرآن برای کسانی باشد که با مفاهیم قرآن آشنایی ندارند. اما استخاره با قرآن، تفأّل به شمار نمی رود؛ زیرا استخاره آن است که انسان در کاری که قصد انجام دادن یا ترک آن را دارد از خداوند بخواهد وی را در آنچه خیر و صلاح او است- اعم از فعل یا ترک- راهنمایی کند و حقیقت آن، نوعی مشورت با خداوند است. ۵) امّا از نظر حکم، برخی تفأّل به قرآن به معنای کشف آینده و دستیابی به عواقب امور را حرام، ولی اکثر، مکروه دانسته اند. چنان که برخی تفأّل به معنای فال نیک زدن هنگام شنیدن یا خواندن آیه ای را مکروه دانسته اند؛ لیکن تفأّل به قرآن به معنای استخاره با آن نه تنها کراهت ندارد بلکه- بنابر تصریح بعضی- استحباب دارد و روایات متعدّدی در چگونگی استخاره با قرآن وارد شده است. حکم تفأّل به غیر قرآن تفأّل- به معنای دستیابی به آینده و کشف عواقب امور- به غیر قرآن از قبیل دیوان شعرا همچون دیوان حافظ و نیز احوال ستارگان، اگر منجرّ به صدور حکم قطعی و جزمی نگردد جایز است.

پیشنهاد کاربران

نیک خواهی


کلمات دیگر: