[ویکی فقه] میرزا ابوالقاسم بن حسین جیلانی قمی، معروف به میرزای قمی (م ۱۲۳۱ ق)است.درسال ۱۱۵۱ هجری قمری در خانه محقّر و پر صفا و صمیمیّت آخوند ملا محمد حسن در جاپلق دیده به
جهان گشود. او را ابوالقاسم نام نهادند.پدر بزرگوار میرزا، آخوند ملا محمد حسن، از اهالی شفت
گیلان بود که در آغاز جوانی برای تحصیل و فرا گرفتن علوم اسلامی، گیلان را به قصد
اصفهان ترک گفته و به آن دیار مهاجرت کرده و پس از تحصیل از محضر دو تن از مدرسان آن شهر به نام میرزا
هدایت الله و برادرش میرزا حبیب الله همراه استاد به جاپلق رهسپار شده بود.مادر وی نیز
دختر میرزا هدایت الله (از بانوان برزگوار و پرهیزگار) بوده است.
ابوالقاسم دارای استعدادی خدادادی بود و از کودکی نشان رشد و پویایی در چهره او دیده می شد و از آینده درخشان وی حکایت می کرد. او مقدمات تحصیل خود را در محضر پدر بزرگوار گذراند و بعدها برای ادامه تحصیل به خوانسار
مسافرت کرد و از محضر آقا سید حسین خوانساری (متوفای ۱۱۹۱ ق.) که از بزرگان علمای آن عصر و از اساتید اجازه نقل روایت و از محققان
علم رجال بود فقه و اصول را آموخت، و در این زمینه به مقام والایی ازعلم و کمال نایل گردید. او در همان شهر با خواهر استادش آقا حسین خوانساری ازدواج کرد.وی سرانجام برای تکمیل تحصیلات و فراگیری بیشتر، در سال ۱۱۷۴ هجری به سوی کشور عراق رهسپار شد و در جوار آستان مقدس حضرت امام حسین ـ علیه السّلام ـ اقامت گزید.در این دوران مدتی از محضر آیت الله وحید بهبهانی که در آن روزها استاد کرسی
فقاهت بود به شاگردی پرداخت و از مشعل علم و سرچشمه کمال آن استوانه بزرگ علمی کسب نور کرد و از آن جناب به گرفتن
اجازه اجتهاد و نقل روایت نایل آمد.میرزای قمّی پس از اقامت طولانی، در حوزه علمیه کربلا و فراگیریهای شایسته از آن مهد
دانش و
معرفت به منظور انجام رسالت مهم دینی به زادگاه خویش (جاپَلَق) بازگشت و در روستایی به نام «دره باغ» که جای زندگی او و پدرش بود ساکن شد و مدتی نیز به روستای «قلعه بابو» رفت و در آنجا به تبلیغ و تدریس مشغول شد.
مهاجرت به قم
میرزا در جاپلق و روستای قلعه بابو همچنان به ترویج مسائل دین و تدریس فقه و اصول مشغول بود ولی از طرفی چون در آنجا طالب علم و محصل چندانی وجود نداشت به ناچار به قم مهاجرت کرد و آن سرزمین مقدس را برای سکونت برگزید و از برکت حضرت فاطمه معصومه ـ علیه السّلام ـ در مدت زمانی اندک رشد و ترقی شایانی کرد و شهرت عالمگیر یافت و ریاست و مرجعیت شیعه به وی رسید. او پس از آن به کار تألیف و تصنیف، تدریس و صدور فتوا، و تبلیغ و ترویج دین پرداخت و
مسجد جامع شهر را برای اقامه
نماز جمعه و
نماز جماعت برگزید. و بدین گونه رفته رفته آن شهر علم و دین که پس از فتنه افغانها از عالم تهی گشته بود رونق پیشین خود را بازیافت و در شمار مراکز مهم علمی شیعه درآمد. در نتیجه
حوزه علمیه قم ،حوزه اصفهان را ـ که در آن زمان حوزه فعّال و پر تحرک و دارای مدرسان بزرگ بود ـ تحت شعاع خود قرار داد و توجه
مسلمانان را به سوی خویش جلب کرد.
فتحعلی شاه قاجار در این ایام بود که در نخستین سفرش به قم به
فضایل اخلاقی و کمالات نفسانی و مراتب فضل میرزا پی برد و برای زیارت او به
مسجد جامع شهر آمد و در شمار مأمومین وی قرارگرفت و نماز ظهر و عصر را به آن بزرگوار اقتدا کرد و در نخستین ملاقات حلقه ارادت و محبّت آن جناب را به گردن افکند.
استادان
۱.وحید بهبهانی۲. علامه مازندرانی۳. نجفی عاملی۴. سید بحرالعلومو....
شاگردان
...
wikifeqh:
مراجع تقلید شیعه در قرن دوازدهم و سیزدهم قمری.
میرزای قمی با برخی پادشاهان قاجار معاصر بود و آنان را به مدارا با مردم و ثبات در مذهب سفارش می کرد. برپایی نماز جمعه و
جماعت از دیگر فعالیت های او به شمار می رفت.
مهمترین اثر او کتاب «قوانین» است که به همین جهت او را «صاحب قوانین» لقب داده اند. حجیت ظن مطلق، اجتماع امر و نهی در شیء واحد شخصی، جواز
قضاوت برای شخص مقلّد طبق
فتوای مجتهد از آراء خاص فقهی ایشان بود.
wikishia: دنیا آمد.
(در رجال شیخ و نظایر آن ابن قولویه نیز به ابوالقاسم القمی کنیه آورده شده که نباید با میرزای قمی اشتباه شود.) میرزای قمی در جابلاق (جاپلق) به دنیا آمده است اما به خاطر سکونتش در قم به میرزای قمی و محقق قمی معروف شده و به واسطه کتاب گرانمایه اش قوانین، به عنوان «صاحب قوانین» شهرت یافته است.
میرزای قمی در اوان کودکی ادبیات را نزد پدر بزرگوارش، آخوند ملا محسن آموخته و پس از رسیدن به سن جوانی به خوانسار رفته و نزد سید حسین خوانساری، جد مؤلف کتاب روضات الجنات چند سالی فقه و اصول را گذراند. او با خواهر سید حسین خوانساری ازدواج کرده و در سال 1174 قمری به عراق مهاجرت کرد.
میرزا پس از ورود به کربلا نزد آیت الله العظمی
محمدباقر بهبهانی (وحید بهبهانی) که از مراجع عالیقدر جهان تشیع بود ادامه تحصیل داد تا این که پس از گرفتن اجازه نقل روایت از ایشان، به سوی وطنش روستای «دره باغ» در حوالی شهرستان
ازنا رفت.
در این روستای کوچک، گذراندن زندگی برای میرزا مشکل بود، بنابراین به خواهش یکی از متدینین سرشناس و ثروتمند منطقه جاپلق به نام محمد سلطان که به او علاقه وافری داشت به روستای «قلعه بابو» رفته و با حمایت های او در آن منطقه به تدریس و تبلیغ مشغول شد.
میرزا که می دید در آن روستای کوچک ارزش علمی او پاس داشته نمی شود به اصفهان رفته و در مدرسه کاسه گران مشغول تدریس شد. او پس از مدتی اصفهان را به قصد
شیراز ترک گفت و پس از مدت 2 یا 3 سال اقامت در آن شهر با دریافت کمکی از شیخ عبدالمحسن یا پسرش
شیخ مفید که از علاقمندان او بودند به اصفهان بازگشت.
میرزا پس از مدتی مجدداً به روستای «قلعه بابو» برگشته و مدتی به تدریس فقه و اصول به طلاب آن منطقه مشغول شد، اما به علت نبودن علماء و فضلاء و کمی طلاب علوم دینی و مشکلات معیشتی، به قم رفته و تا آخر عمر در این شهر باقی ماند و به تدریس و تألیف و تصنیف کتب مشغول شد.
امامت جمعه و جماعت و هدایت مردم قم از برکات اجتماعی این وجود مقدس بود و در آن زمان مرجعیت شیعه به وی رسید. یکی از نکات مهم در زندگی علمی میرزای قمی اختلافات علمی و مباحثات بین او و سید علی طباطبائی حائری، صاحب کتاب
ریاض المسائل در کربلا است.