[ویکی فقه] یکی از رذایلی که در اثر
انحراف قوه شهویه اثرات ناگواری بر زندگی
دینی و
دنیایی شخص می گذارد و او را از نظرها ساقط و از درجه اعتبار پایین می آورد چاپلوسی و تملق های بی جایی است که شخص مرتکب آن شده و
آبرو و
حیثیت خود را به
حراج می گذارد که این خود نشان از
شرک خفی در نهاد او دارد.
جوهری در
صحاح می گوید: «رجلٌ مُلِق. یعنی چیزی را می گوید که قلباً به آن
اعتقاد ندارد.»
البته این قول،
تفسیر به لازم أعم است که با زبان می باشد و معنای دقیق آن چنین است: اظهار
لطف و محبت و دوستی که با
خضوع مخلوط شده باشد با آن که در
قلب چنین نیست.
تعریف و تمجیدهای بی موردی که از دیگری می شود نشان از
خفت و خواری چاپلوس و مبتلا شدنش به شرکی است که ثمره آن در اعمال و رفتار وی
ظهور پیدا کرده،
ننگ و
عار را برای او به ارمغان آورده است.
منشأ چاپلوسی
هدف
انسانی که طالب رضا و خشنودی مردم است و توجه به جلب نظر و قلوب مردم دارد، آن است که آن ها را مؤثر در اموری میداند که مورد
طمع اوست. مثلا کسانی که پول پرست و مال دوست هستند، پیش ارباب
ثروت خاضع بوده از آن ها تملق می گویند و برای آن ها فروتنی می نمایند و کسانی که طالب ریاست و احترامات ظاهری هستند از مریدان و پیروان خود تملق ها کرده، فروتنی ها می نمایند تا قلوب آن ها را به هر ترتیبی که هست به سوی خویش جلب کنند اما در مقابل کسانی هستند که با
ریاضات شرعیه خود را تربیت کرده، طالب رضای حقاند و زینت های دنیا آن ها را نلرزانده، در ریاست، طالب رضای
حق هستند و هنگامی که زیر دستند حق جو و حق طلب بوده هم چون آدم های شریف گذران عمر می کنند.
البته ناگفته نماند که گاهی
شیطان افراد را به بهانه
تواضع به این
بلیه دچار کرده مشغولشان می کند و حال آن که مابین آن دو فاصله هاست: تواضع مبدأش
علم به خدای تعالی و
نفس بوده، غایتش هم خدا است یا کرامت خدا و نتیجهاش کمال نفسانی است. درحالی که تملّق، مبدأش
شرک و
جهل بوده، غایتش نفس است و ثمرهاش خفّت و خواری می باشد. به هرحال باید دانست که چاپلوسی از آبشخور
نفاق و خودخواهی سیراب شده است.
متأسفانه گاهی،
عادت بعضی از مردم شده است که چرب زبانی و تملّق را دلیل بر مردمداری و
حسن خلق تلقّی کرده، خلاف آن را نشانه
حقارت و کم ارزشی و نبود شخصیّت می پندارند.
آثار چاپلوسی
مهم ترین اثر، این است که
ملکه اخلاص را از کف داده و
چشم نیاز به عنایت و بخشش مخلوقی هم چون خود می دوزد که حکایت از شرک پوشیده و خفی وی می کند. چرا که وی در
توحید افعالی دچار مشکل شده است و دیگران را مؤثر در امور جاری در
عالم می بیند.
گاهی خود را
برده پستی مینمایاند تا از متاع او چیزی نصیبش گردد. در تملّق بیسروپائی هزار
دروغ می گوید، تا قلب او را به
دست آورد که نتیجه ای جز خواری و
ذلت خود و احساس شخصیتی کاذب و توخالی در نوع تعریف شدگان به بار نخواهد گذاشت که نتیجه آن، برهم خوردن تعادل جامعه و رفتن آن به سوی حالتی دروغین و مسموم خواهد بود.
انواع چاپلوسی
...