کلمه جو
صفحه اصلی

شمس پهلوی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شمس پهلوی دومین فرزند رضاخان و اولین فرزند تاج الملوک (همسر دوم ازدواج) بود. شمس بسیار مورد علاقه پدر و خانواده بود و این علاقه پدر به او بعدها در سرنوشت ایران نیز بی تاثیر نبود. وی برخلاف مادر و خواهرش اشرف به امور سیاسی کاری نداشت، ولی در امور اقتصادی فعالیت فراوان داشت و زنی جاه طلب بود. شمس پهلوی دومین فرزند رضاخان و اولین فرزند تاج الملوک (همسر دوم ازدواج) بود. از دوره نوجوانی و جوانی او اطلاع زیادی در دست نیست، وی طبق رویه معمول در محیط داخلی دربار همراه با تعدادی از فرزندان نخبگان سیاسی و درباری توسط معلمان خصوصی تربیت و پرورش یافت و به دلیل اجتماعی ایران آن روز کمتر با محیط جامعه و بیرونی آشنا و ممزوج گردید. شمس بسیار مورد علاقه پدر و خانواده بود و این علاقه پدر به او بعدها در سرنوشت ایران نیز بی تاثیر نبود. وی برخلاف مادر و خواهرش اشرف به امور سیاسی کاری نداشت، ولی در امور اقتصادی فعالیت فراوان داشت و زنی جاه طلب بود. شمس دوبار ازدواج کرد، ازدواج اولش به انتخاب و اجبار پدر و به نوعی مصلحتی، و ازدواج دومش با فرد مورد علاقه اش بود. از مسائل مهم زندگی شمس تغییر مذهب اوست که اشاره خواهد شد.
در ۶ آبان ۱۲۹۶ در خانواده ای متوسط در محله روغنی های تهران دختری متولد شد. پدرش افسری ساده از سپاهیان قزاق و مادرش (تاج الملوک آیرملو دختر بزرگ میرپنج تیمورخان آیرملو از خانواده های بزرگ مهاجر بود) دختر یکی از خانواده های بزرگ نظامی بود.وی از همان ابتدا مورد توجه فراوان پدر و مادر بود. او که خدیجه نام داشت، چون بعد از تولدش پدرش به موفقیت های سیاسی و نظامی دست یافت به محض رسیدن به سلطنت او را شمس الملوک لقب داد. هر چند که سه سال پس از تولد او، دو فرزند دیگر (اشرف و محمدرضا) متولد شدند، اما شمس همچنان مورد توجه پدر و مادر بود. این رفتار سبب می شد که شمس نسبت به بقیه فرزندان خانواده عاطفی تر و ملایم تر و در عین حال زورگوتر بود و رای و خواسته اش اجابت می شد. مثلاً نظم شدید رضاخان که نامش از تربیت قزاقی اش بود، سبب سختگیری نسبت به فرزندانش نیز می شد. وی ساعت ۸ شام می خورد و سر میز غذا همه فرزندانش، دختر و پسر، باید همیشه حضور داشته باشند و اگر لحظه ای دیر می رسیدند حق حضور نداشتند. تنها نسبت به محمدرضا و شمس رعایت بیشتری می کرد و از آنها توضیح می خواست و هر توضیحی می دادند، می پذیرفت. علاقه رضاخان به این فرزند سبب بروز مشکلاتی می شد و پدر با دفاع از او، مشکلات را حل می کرد. برای مثال در فروردین ۱۳۰۶ ملکه تاج الملوک به همراه دخترانش و چند تن از خدمه دربار به آستانه حضرت معصومه (سلام الله علیها) رفتند. هنگام تحویل سال قصد تعویض چادرهای مشکی را با چادرهای سفید داشتند. در این کار قدری تعلل کردند، بخصوص شمس که باعث اعتراض واعظ سید قرار گرفت و شیخ محمد بافقی هم از واعظ دفاع کرد و به وضع حجاب ملکه و دخترانش اعتراض کرد و دستور اخراج آنها را داد. این کار سبب شد در روز بعد به دستور شاه عده ای از نظامیان چکمه پوش وارد صحن حرم شدند و شیخ محمد بافقی و واعظ را به حضور شاه آورده و مورد ضرب و شتم قرار داده و آنان را به عبدالعظیم تبعید کرده و تا آخر عمر تحت نظر یک نفر بازرس آگاهی قرار دادند.
شمس و سیاست کشف حجاب
رضاخان که پس از رسیدن به حکومت در پی تقلید از مظاهر غرب بود، پس از سفر به ترکیه تصمیم گرفت سیاست فرهنگی و سیاسی اش را مبارزه با مذهب و معتقدات دینی قرار دهد. از جمله این اقدامات مهم پیگیری سیاست کشف حجاب بود. مهم ترین فعالیت اجتماعی شمس در این مرحله را باید حضور وی در مراسم کشف حجاب و پیش از آن در کانون بانوان ایران دانست. اصرار رضاخان به آغاز کشف حجاب از بین خانواده وزراء و اعیان و پیشقدمی خانواده وی در این راستا بیانگر سرسختی وی در این امر و پیشگامی خانواده پهلوی در اقدامات ضد فرهنگی طراحی شده توسط بیگانگان بود. بدرالملوک بامداد که خود از سردمداران تشکیل کانون بانوان ایران بود، آغاز این حرکت را چنین بازگو می کند: «در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۱۴ با اشاره رضاخان و با دعوت وزیر معارف وقت، علی اصغر حکمت، عده ای از زنان فرهنگی انتخاب و دعوت شدند و به آنها گفته شد که ماموریت دارند تا جمعیتی را تشکیل بدهند و با حمایت دولت پیشقدم نهضت آزادی زنان ایران باشند. کانون بانوان ایران به ریاست عالیه والاحضرت شاهدخت شمس پهلوی و معاضدت و مراقبت وزارت معارف تاسیس شد. ضمن سایر اقدامات منظور اصلی یعنی ترک چادر سیاه، متدرجاً پیشرفت می کرد، به این طریق که زنان عضو با راضی کردن خانواده های خود یکی یکی به برداشتن چادر مبادرت می کردند.
ازدواج
در سال ۱۳۱۷ رضاخان تصمیم گرفت دو دختر بزرگش (شمس و اشرف) را شوهر دهد. دو نفر کاندید شدند از دو خانواده معروف که سرسپرده انگلیسیها بودند، فریدون جم پسر محمود جم (مدیرالملک) که بعدا" به درجه ارتشبدی رسید و علی قوام پسر ابراهیم قوام (قوام الملک شیرازی). فردوست در این باره می گوید: «همان روز خود اشرف با ناراحتی برای من تعریف کرد که پدرم ما را صدا کرد و گفت: موقع ازدواجتان است و دو نفر برای شما در نظر گرفته شده است. شمس چون خواهر بزرگتر است، انتخاب اول با اوست و دومی هم نصیب تو خواهد شد! چنین شد و چون فریدون جم خوش تیپ تر و جذابتر بود، شمس او را انتخاب کرد و علی قوام که چه از نظر قیافه و چه از نظر شخصیت با جم تفاوت زیادی داشت، سهم اشرف شد! » مخبرالسلطنه هدایت که خود از شاهدان این مراسم بود چنین می نویسد: «تجدد بر هم زدن همه آداب و رسوم است. عروسی فرمایشی هم یکی از آن جمله است. در کابینه جم معروف شد عکس عده ای از جوانان را به شاهدختها عرضه دارند تا که قبول افتد و که در نظر آید. پسر جم و پسر قوام شیرازی پسند افتادند، چه حاجت به عکس بود من نمی دانم. جم و قوام هر دو در قلهک می نشینند و عصرها محل گردش آنها و شاهدختها در صحرای درٌوس بود. همدیگر را خوب می شناختند. قوام پس از قضیه اسعد (منظور قتل سردار اسعد بختیاری) مورد لطف مخصوص واقع شده و در مسافرتها ملازم خدمت است. به هر حال مجلس عقد بی مزه ای منعقد شد. با اینکه متارکه داشتم به موجب دعوت در مجلس حاضر شدم. یک طرف تالار شاه ایستاده بودند و قدری فاصله وزرای سابق و لاحق طرف دیگر. ملکه و شاهدختها روی کرسی نشسته بودند، ساکت و صامت. دامادها عبوس زیر دست عروسها ایستاده، در حال خود فکر می نمودند. نه شیرینی نه میوه ای در بساط بود. . . روی هم رفته مجلس خنکی بود و بعد خنکی های بیشتر بروز داد، بلکه به برودت کشید. . . تا پهلوی (رضاخان) زنده بود مماشاتی از طرفین می شد، پس از پهلوی کار به تفریق کشید. شمس پس از طلاق با مهرداد پهلبد (عزت الله مین باشیان) ازدواج کرد. شمس همچنین در ازدواج بین محمدرضاشاه و ثریا نقش داشته و به گفته اشرف اولین قدم برای برگزاری این ازدواج شاهانه توسط شمس برداشته شد که ثریا را در لندن در هتل دیده بود.
شمس و شهریور ۱۳۲۰
...


کلمات دیگر: